20 فروردین 1389 / 24 ربیع الثانی 1431 / 9 آوریل 2010
20 فروردین 1389 / 24 ربیع الثانی 1431 / 9 آوریل 2010
20 فروردین 1389 / 24 ربیع الثانی 1431 / 9 آوریل 2010 |
|
سلطه بلامنازع آمريكا در ايران از كودتاي 28 مرداد 32 به مدت بيش از 25 سال در ايران ادامه داشت و تصويب كاپيتولاسيون و مصونيت براي اتباع آن كشور، دست آنان را در انواع دخالتها باز گذاشته بود. سرانجام پس از اشغال لانه جاسوسي و استعفاي دولت موقت، دولت آمريكا دست به اقداماتي عليه ايران زد و در اين روز، رابطه دو كشور با حمايت قاطع حضرت امام قطع شد.از آن زمان تاكنون، آمريكا، علاوه بر قطع روابط سياسي، توطئههاي متعددي در عرصههاي سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران طراحي و اجرا كرده و اين روند هماكنون نيز ادامه دارد. اما اين اقدامات با شكست مواجه شده و بر عزم مردم ايران براي ايستادگي در برابر آمريكا و بر تلاش اين ملت براي خودكفايي، افزوده است. |
|
آيتاللَّه سيدابوالمجد ضياءالدين مرتضي حسيني مرعشي نجفي، برادر آيتاللَّه سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، در سال 1286 ش (1325 ق) در بيت علم و تقوا در نجف به دنيا آمد. خاندان او يكي از پرافتخارترين و مشهورترين بيوتات علمي شيعه در جهان بودهاند كه مقام علم و عمل و تقوا و سياست و رياست و مرجعيت شيعه را در طول قرنها برعهده داشتهاند. وي پس از آن كه در كودكي پدر و مادر را از دست داد به همراه دايي خود به تبريز رفت و پس از فراگيري مقدمات علوم اسلامي، در 21 سالگي راهي قم گرديد. در قم از محضر آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي و محمدتقي خوانساري بهره برد و سپس براي ادامه تحصيل رهسپار نجف اشرف شد. آيتاللَّه مرعشي در نجف به درس حضرات آيات سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزاي نائيني و سيد حسين بادكوبهاي حاضر شد و علاوه بر اخذ اجازات متعدد اجتهاد و روايت، به تدريس پرداخت. اين فقيه وارسته در سال 1320 ش در ايران اقامت گزيد و در تبريز به تدريس خارج فقه، تأليف و تصنيف، امامت جماعت و ارشاد مردم اشتغال ورزيد. رجال الحديث، حاشيه عُروة الوُثقي و روضَةُ العارفين، از جمله آثار ايشان ميباشند. سرانجام اين عالم جليل پس از عمري تلاش و كوشش در راه بزرگداشت شعائر ديني، در 20 فروردين 1375 ش برابر با 19 ذي قعده 1416 ق در 89 سالگي بدرود حيات گفت و در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله عليها) به خاك سپرده شد. |
|
روز 20 فروردين سال 1372، يادآور عروج هنرمند فرزانه، راوي باصفاي روايت فتح، سردبير مجله ادبي و هنري سوره و مسؤول واحد تلويزيوني حوزه هنري، سيد مرتضي آويني است. از اين رو، بيستم فروردين روز شهادت اين هنرمند متعهد انقلاب اسلامي و دلسوخته جبهههاي حق عليه باطل و بيانگر حقايق و رشادتها و شجاعتهاي رزمندگان اسلام، بنا به پيشنهاد شاعران، نويسندگان و هنرندان حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي به مقام معظم رهبري، روز هنر انقلاب اسلامي نامگذاري شد. |
سيدقاسم الانوار از شعراي معروف عهد تيموريان اهل تبريز بود و از بزرگان علم و دانش كسب فيض كرد. وي بعد از مدتي در هرات در افغانستان اقامت گزيد و تدريس را آغاز كرد. سيدقاسم به تدريج به شهرت رسيد به طوري كه شاگردان و مريدان وي از نواحي و شهرهاي مختلف به حضورش ميشتافتند. اين ايام، مقارن با سلطنت تيمور و فرزندش شاهرخ بود. سيدقاسم پس از اين كه مورد سوءظن شاهرخ قرار گرفت به ناچار هرات را ترك گفت و به سمرقند در ازبكستان امروزي رفت. آثار ادبي سيدقاسم الانوار شامل يك ديوان غزل و چندين مثنوي است كه نُسَخ خطي آنها موجود است. همچنين رسالههاي انيس العارفين و انيس العاشقين از جمله آثار اين شاعر ايراني است. |
|
مدتي قبل از آغاز رياست جمهوري آبراهام لينْكُلْنْ در امريكا، ايالات اين كشور به دو دسته جنوبي (طرفدار بردهداري) و شمالي (مخالف بردهداري) تقسيم شده بودند. با پيروزي حزب جمهوريخواه امريكا و انتخاب لينكُلْن به رياست جمهوري اين كشور در مارس 1861م، رهبران جنوب كه منافع خود را در معرض خطر ميديدند خواستار تجزيه ايالاتشان از امريكا شدند و خودْ ائتلاف ايالات امريكا را تشكيل دادند. به همين خاطر جنگهاي داخليمعروف به جنگهاي انفصال از دوازدهم آوريل 1861 آغاز شد و چهار سال به طول انجاميد. اين جنگ سرانجام در 9 آوريل 1865م با كشته شدن بيش از نيم ميليون نفر و وارد آمدن خسارات مالي بسيار، به نفع شماليها كه مخالف بردهداري بودند پايان يافت. در نتيجه جنگهاي انفصال، بردهداري رسماً لغو گرديد. با اين حال، مدت كوتاهي پس از پايان جنگ، آبراهام لينكلن، رهبر ضدبردهداري توسط يكي از مخالفانش ترور شد و به قتل رسيد. پارهاي از مورخين غربي معتقدند سياست جمهوريخواهان در امر آزادي بردگان، به خاطر قبح و زشتي اسارت سياهان نبوده، بلكه اقدامي بوده است براي جلب آراء مثبت سياهان كه رقم قابل ملاحظهاي از جمعيت امريكا را تشكيل ميدادند. در آن زمان تصور جمهوريخواهان اين بود كه در صورت آزادي بردگان، آراء ميليونها سياهپوست، تضمين محكمي براي برقرار ماندن قدرت در دست جمهوري خواهان خواهد بود. طرز تلقي جمهوريخواهان از سياست آزادسازي سياهان، همان نتيجه مطلوبي را كه آنان براي خود تصور ميكردند به ارمغان آورد و اين حزب توانست پنج رئيس جمهور را براي شش دوره حكومت پيدرپي در طي مدت 25 سال، از ميان اعضاي خود برگزيند. از اينرو بايد گفت كه آزادي بردگان تنها شعاري بود در راستاي اهداف قدرتطلبانه حزب جمهوريخواه حاكم. وگرنه دولتمردان امريكا، همگي بدون استثنا، سياستهايشان مبتني بر تمايلات و گرايشات نژادپرستانه بوده و همواره سياهپوستان و سرخپوستان را به ديده تحقير و نفرت مينگرند. براساس اسناد به دست آمده، حتي خودِ آبراهام لينكلن نيز از برتري نژادي سفيد بر سياه حمايت كرده و مخالف تساوي آن دو بوده است. (ر.ك: 12 آوريل) |
با آغاز جنگ جهاني دوم، انگليس و فرانسه با وجود اعلان جنگ به آلمان، در جريان عمليات نظامي آلمان در لهستان و درگيري قسمت عمده نيروهاي آلمان در اين جبهه، دست به حمله به مواضع آلمانيها نزدند و بيشتر به آرايش جنگي و تقويت خطوط دفاعي خود در طول مرز آلمان و فرانسه پرداختند. در اين ميان هيتلر تلاش كرد تا پيمان سازشي با انگلستان و فرانسه بر ضد شوروي منعقد كند، اما اين تلاش با مخالفت انگلستان بي نتيجه ماند. از اين رو در اواخر سال 1939م، هيتلر تصميم گرفت از ادامه تلاش براي صلح در غرب دست بردارد و در اوايل سال 1940م، در جبهه غرب دست به حمله بزند. نقشه تعرّض آلمان در غرب به علت زمستان سرد و سخت و بدي وضع هوا كه مانع عمليات نيروي هوايى آلمان ميشد تا فصل بهار به تعويق افتاد و در اين مدت، صنايع جنگي آلمان با تمام ظرفيت براي ساختن اسلحه و مهمات جنگي به ويژه هواپيما و بمب كار ميكردند. در اين ميان، تمركز ناوگان جنگي و دريايى انگليس در بنادر نروژ و دانمارك در ماههاي فوريه و مارس سال 1940م، نقشههاي جنگي هيتلر را تغيير داد و روز دوم آوريل، هيتلر فرمان حمله به نروژ و دانمارك را صادر كرد. سحرگاه روز هفتم آوريل، پنج گروه از ناوگان جنگي آلمان، عازم بنادر نروژ شدند و بامداد نهم آوريل، نبرد سختي در پنج بندر نروژ بين نيروي دريايى آلمان و انگليس درگرفت. در سه بندر، قبلا كشتيهاي تجارتي آلمان كه مملو از سربازان آلماني بود لنگر انداخته بودند و در نزديكي كشتيهاي جنگي، در ساحل پياده شدند. همزمان، دانمارك نيز از زمين و هوا و دريا مورد حمله قرار گرفت و بدون مقاومت زيادي تسليم شد. نروژ تا اواخر آوريل با كمك ناوگان جنگي انگليس در برابر آلمان مقاومت كرد، ولي بروز مخالفتهاي داخلي با ادامه جنگ و تشكيل يك حكومت طرفدار آلمان در اسُلو پايتخت نروژ، مقاومت نروژيها را در هم شكست و با خروج خانواده سلطنتي نروژ و اعضاي دولت سابق از نروژ، نيروهاي انگليسي نيز در دوم و سوم مه 1940م، بنادر نروژ را ترك كردند. فتح نروژ زمينه حمله هيتلر به سمت فرانسه را فراهم ساخت و جنگ را گستردهتر كرد. نروژ تا پايان جنگ، تحت اشغال آلمان بود و پس از شكست هيتلر، آزادي خود را بازيافت. |
پس از تصويب در قطعنامه سازمان ملل، در 29 نوامبر 1947م، تصميم بر اين شد كه فلسطين به دو قسمت عرب و يهود تقسيم شود كه اين امر با اعتراض فلسطينيان روبرو گرديد. در اين ميان گروههاي تروريستي صهيونيستي با سنگدلي تمام دست به عمليات كشتار اعراب فلسطيني و آواره كردن آنها زدند. يكي از بيرحمانهترين كشتارهاي اين مزدوران صهيونيستي، يورش به روستاي فلسطيننشين ديرياسين بود كه در اين حمله بيش از 270 نفر را به طرزي وحشيانه به خاك و خون كشيدند. در ميان اين افراد، 137 زن كه بين آنها، 25 زن باردار بودند نيز كشته شدند. اين قتلعام در جريان جنگ اول اعراب و اسرائيل انجام شد و زير نظر مناخيم بگين نخستوزير اسبق اين رژيم صورت گرفت. ديرياسين از آن جهت براي صهيونيستها با اهميت بود كه بر جاده بيتالمقدس به ساحل دريا اشراف داشت. اين كشتار بيرحمانه باعث شد تا عده زيادي از فلسطينيها از ترس تكرار اينگونه قتل عامهاي وحشيانه، سرزمين خود را ترك كنند. |
هارولْدْ لمْبْ، نويسنده، مورخ و خاورشناس امريكايى، در اول سپتامبر 1892م در ايالت نيوجرسي امريكا به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات دانشگاهي، وارد ارتش شد و چند سالي نيز در جريان جنگ جهاني دوم، در سرويسهاي جاسوسي محرمانه ارتش فعاليت كرد. هارولد لمب علاوه بر زبان انگليسي، به زبانهاي عربي و چيني مسلط بود و با مسافرت به چين، ايران، روسيه و منطقه خاورميانه، ماهها در اين ممالك به تحقيق و مطالعه تاريخي و ادبي پرداخت. وي به دانشمندان، شاعران و سخنسرايان ايران علاقه فراوان داشت و قسمتي از عمر خود را به مطالعه درباره تاريخ ايران و زندگينامه شعرا و نويسندگان ايران صرف كرد. او عضو انجمن روابط امريكا و آسيا و اتحاديه نويسندگان امريكايى و عضو انجمن ملي خاورميانه بود. از هارولد لمب آثار متعددي درباره تاريخ و شخصيتهاي ايران بر جاي مانده كه كورش كبير، حكيم عمرخيام، زندگينامه امير تيمور، چنگيزخان، اسكندر مقدوني و صليبيها از آن جمله است. هارولد لمب سرانجام در نهم آوريل 1962م در 70 سالگي درگذشت. |
با آغاز دهه 1990م و وقوع تحولات وسيع در بلوك شرق، زمزمههاي استقلالطلبي در كشورهاي شرقي اروپا آغاز شد كه در اين ميان، مجلس ملي بوسني و هرزگوين در 15 اكتبر 1991م، استقلال اين كشور را اعلام كرد و طي همهپرسي در تاريخ اول مارس 1992م مسلمانان بوسني با بيش از 99 درصد آراء، رأي به استقلال ميهن خود دادند. اما مجلس براي رأيگيري در مورد اصلاحيه قانون اساسي، با مخالفت صربهاي حاضر در جلسه مواجه شد و مجلس، در نهايت، بدون حضور صربهاي مخالف، استقلال اين جمهوري را رسميت بخشيد. صربها نيز كه در اقليت بودند، چهار منطقه صربنشين را خودمختار اعلام كردند. اين اقدام با مخالفت رهبران مسلمان و كُروات مواجه شد ولي صربها با آغاز اعمال تروريستي، بمبگذاري و حمله به مراكز مسلمانان و كُرواتها، تهديد كردند كه مناطق ديگري را به مناطق خود ميافزايند. با گسترش حملات صربها، ارتش صربستان در نهم آوريل 1992م وارد يك جنگ تمام عيار عليه مسلمانان و كرواتها شد و به دنبال آن، تصفيه قومي و كشتار و خونريزي حتي به روستاهاي كوچك نيز سرايت كرد. قتلعام وسيع مردم بوسني، مصادره اموال آنان، تخريب خانهها، بمبارانهاي هوايى و آتش توپخانه صربها عليه بوسني باعث شد تا مردم مسلمان اين منطقه، تحت شديدترين حملات وحشيانه صربها قرار گيرند. با اين حال، اين امر واكنش عَمَلي مجامع جهاني و سردمداران حمايت از حقوق بشر را در پي نداشت. عمدهترين دليل براي عدم دخالت و جلوگيري از ادامه كشتار و جنايات در اين منطقه، مسئله حضور اسلام و مسلمانان بود، چرا كه جامعه جهاني در مورد اختلاف صربستان و كرواسي، عملاً وارد ميدان شده و صربستان را به خاتمه جنگ وا داشته بود. در اين مسئله تعلل و تسامح نهادهاي بينالمللي جهان باعث شد تا صربها به صورتي وحشيانه كشتار مسلمانان بوسني را ادامه دهند بدون اين كه از عواقب آن ترسي به خود راه دهند. سرانجام پس از گفتگوها و تبادل نظرهاي بسيار، قرارداد صلح دِيتون در سال 1996م به امضا رسيد و قرار شد كه مقام رياست جمهوري به طور دورهاي بين صربها، كرواتها و مسلمانان گردش كند. |
رژيم بعثي عراق از آغاز روي كار آمدن، روابط پرتنشي با غرب داشت و در هر مدت با چالشهايى مواجه ميشد. با اين حال با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، ابرقدرتهاي جهان به ويژه غرب به سركردگي امريكا تلاش وسيعي را به كار بردند تا اين نظام نوپا را سرنگون سازند. از اين رو با حمايت همه جانبه از صدام حسين، رئيس جمهور وقت عراق، جنگ هشت سالهاي عليه جمهوري اسلامي ايران به راه انداختند و با تمام توان، در اين راه تلاش كردند. با پايان جنگ، صدام، ستيزهجوتر از قبل و بدون توجه به منافع كشورهاي غربي به كويت حمله برد و چون به اولتيماتوم غرب توجه نكرد، آماج حملات وسيع نيروهاي مهاجم به رهبري امريكا قرار گرفت و تا آستانه سقوط قرار گرفت. با اين حال هنگامي كه امريكا خطر قدرتگيري مسلمانان را در عراق احساس كرد، بار ديگر حمايت غيرعلني خود را از صدام ادامه داد. پس از جنگ كويت، در طي يك دهه، اختلافات شديدي بين سران بغداد و واشينگتن بر سر توليد و انباشت سلاحهاي كشتار جمعي در عراق روي داد كه به تحريم عراق و ايجاد تنشهاي جديد منجر شد. در اين ميان بارها هيأتهاي بازرسي براي بازديد از تأسيسات نظامي عراق راهي اين كشور گرديد و هر بار امريكا عراق را به حمله نظامي تهديد ميكرد. اين جريانها در طول دهه 1990م و سالهاي اوليه قرن جديد ادامه يافت و در نهايت، سران بعث عراق مانع از انجام هرگونه بازرسي از تأسيسات توليد سلاحهاي كشتار جمعي در كشور خود شدند. پس از عمليات يازدهم سپتامبر 2001م، عراق تنها كشوري بود كه با امريكا همدردي نكرد و امريكا هم پس از حمله به افغانستان و اشغال اين كشور اعلام كرد كه براي پاكسازي عراق از سلاحهاي كشتار جمعي به اين كشور نيز يورش خواهد برد. عليرغم اينكه دولت عراق براي جلوگيري از حمله نظامي امريكا به اين كشور، تمامي مساعي خود را به كار بُرد تا با همكاري سازمان ملل متحد و بازرسان ويژه آن، اثبات نمايد كه در اين كشور سلاح كشتار جمعي وجود ندارد، اما حاكمان جنگ افروز امريكايى و انگليسي با زير پا گذاردن منشور ملل متحد و در مخالفت آشكار با قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل قصد خود براي حمله به عراق را اعلام كردند. در نهايت، اين تهاجم در بيستم مارس 2003م در ميان شديدترين اعتراضات جهانيان آغاز شد و با تسليم از پيش تعيين شده نيروهاي نظامي عراق، بغداد مركز اين كشور، پس از حدود سه هفته از آغاز حمله، در نهم آوريل 2003م سقوط كرد. در طي حملات دامنهدار و وسيع امريكا و انگلستان به زيراسختهاي اقتصادي و نظامي عراق خسارات و تلفات زيادي بر مردم اين كشور تحميل گرديد. با سرنگوني رژيم خونخوار عراق، هرچند پايههاي حكومت ديكتاتوري سفاك اين كشور متلاشي گرديد، اما نا امني شديد، قتل و غارت مردم، هتك حرمت اماكن شريفه و به يغما بردن منابع زيرزميني عراق به ويژه نفت و... جايگزين آن گرديد و در طي ماههاي بعد، دهها هزار نفر از مردم بيگناه اين كشور كشته و چندين برابر آنها زخمي شدند. همچنين امريكا كه به بهانه خنثيسازي سلاحهاي كشتار جمعي و نيز اجراي اصول دموكراسي و احترام به حقوق بشر به عراق تجاوز كرده بود، نه تنها اثري از اين سلاحها نيافت، بلكه با اَعمال وحشيانه خود، ابتداييترين اصول كرامت انساني و حقوق بشري را زيرپا نهاد و سرنوشت كشور مسلمان عراق را قرباني قدرتطلبي و فزونخواهي خود نمود. |
|
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}