ما در اینجا ۱۰ مورد از بهترین‌ استراتژی‌های این کتاب را برای دستیابی شما به موفقیت بزرگ بعدیتان ارائه می‌کنیم.

با جان اینگلدو، عکاس و استاد مدعو در دانشکده‌ی فیلم، رسانه، و طراحی دانشگاه «وست لندن» برای دستیابی به ایده‌هایی درخشان همراه می‌شویم.


از خود بپرسید که «چه کار دیگری می‌توان با آن انجام داد؟»

ما به بسیاری از چیزها، اشیا، ساختمان‌ها، فضاها، مواد، فناوری، و سیستم‌ها از دریچه‌ی عادت و آشنایی نگاه می‌کنیم و از احتمالات متعدد دیگری که برای استفاده از آنها وجود دارد، چشم‌پوشی می‌کنیم. باید با این گرایش موجود در ذهن خود مبارزه کنید. این پرسش که «چه کار دیگری می‌توانم با آن انجام دهم؟» باعث اختراعات و ایده‌های جدید می‌شود.

پیشنهاد: زباله را به طلا تبدیل کنید. تمام نامه‌های دور انداختنی صندوق پست خود را به چیزهایی ارزشمند تبدیل کنید. چه کار دیگری می‌توانید با روزنامه انجام دهید؟


با دقت نگاه کنید

پروفسور «گای کلاکستون»، استاد علوم، دریافته است که افراد خلاق، متخصصِ دقیق نگاه کردن هستند. آنها توانایی بالایی در مشاهده­‌ی نکات ظریف، جمع‌آوری و استفاده از چیزهایی دارند که دیگران آنها را نادیده می‌گیرند. داشتن کنجکاوی فعال در مورد جهانی که در اطراف شما است، باعث ظهور ایده‌های جدید می‌شود. کنجکاو باشید و به خوبی اطرافتان را ببینید.

پیشنهاد: چهره­‌ها، حیوانات، حروف و اعدادی را که به طور تصادفی در اثر فرسایش، تعمیر، گذر زمان، پوسیدگی‌ها، نشت‌ها، شکستگی‌ها، جابجایی‌ها، نور، سایه، باران یا برف ایجاد می‌­شود کشف و جمع‌آوری کنید. برخی از این موارد تنها زمانی خود را آشکار می­‌کنند که شما به آنها کج، وارونه یا در جهت معکوس نگاه کنید.


ساده بگیرید

مشکلات اغلب پشت اطلاعات بیش از حد، پنهان شده‌اند. چالش پیش روی خود را با صرف زمان برای درک و تعریف مشکل، روشن و مشخص کنید. آیا می‌توانید آن را در ۱۰ کلمه، ۵ کلمه، و یا حتی ۳ کلمه ساده کنید؟

پیشنهاد: نویسنده‌ی معروفی به نام «ارنست همینگوی» چالشی را برای نوشتن یک داستان در ۶ کلمه برگزار کرد. شما هم امتحان کنید یا آن را به صورت یک چالش توییتری در آورید و داستانی با تنها 140 حرف ارسال کنید.


نامعقول باشید

نامعقول بودن در قلب تعدادی از خلاقانه‌ترین ایده‌های مربوط به قرن ۱۹ و ۲۰ میلادی قرار دارد. «لوئیس کارول» و «ادوارد لیر» از پوچی و نامعقول‌ بودن موقعیت‌ها در داستان‌سرایی استفاده می‌کردند؛ برادران «مارکس»، «اسپایک میلیگان»، و «مونتی پایتون» از نامعقول دیدن امور، به عنوان منبعی برای کمدی بهره می‌بردند. «ساموئل بکت» هم از آن برای درام استفاده می‌کرد؛ «فرانک زاپا» برای موسیقی؛ «السا اسکیاپارلی» در طراحی مد و دادائیست‌ها و سوررئالیست‌ها از آن برای خلق هنر استفاده می‌کردند.

پروژه: از سیستم علامت زبان بصری استفاده کنید و نشانه‌های نامعقول و خلاف عادتی را بسازید که بینندگان را گیج کند، تحریک کند یا به خنده وادارد.1


سیستم‌ها را با یکدیگر مبادله کنید

استفاده از سیستم‌های آماده، موفق، آزمایش شده و مطمئنِ موجود در یک حیطه‌ی عمل در حیطه‌ی دیگر می‌تواند به نوآوری بزرگی منجر شود.

«اوون مک لارن» اولین کالسکه­‌ی تاشوی بچه‌ها را با استفاده از سیستم طراحی شده­‌ی ارابه‌‌های فرود تاشوی هواپیماهای «اسپیت فایر» که مربوط به جنگ جهانی دوم بود، ساخت. «جیمز دایسون» از سیستم گردبادی که برای جذب خاک‌اره‌های موجود در کارخانه‌های چوب‌بُری استفاده ‌می‌شد بهره گرفت و آن را در جاروهای خانگی به کار برد. اینها هر دو انقلابی در طرح­‌های تثبیت شده­‌ی پیشین بود. اگر شما در حال حاضر سیستمی را ناامیدکننده یا ناکافی می‌دانید، سعی کنید سیستم دیگری را از زمینه‌ای دیگر قرض بگیرید.

پیشنهاد: نگاهی به سیستم‌های تغییر سریع صحنه‌ی تئاتر بیندازید و آنها را برای تغییر محل زندگی و یا فضای کار خود به خدمت گیرید.


تغییر موقعیت

تغییر در چگونگی نگاه کردن به چیزی، می‌تواند امکانات و ایده‌های جدیدی را برای ما آشکار کند. این کار را می‌توانید با جستجوی تمام زوایای دید امکان‌پذیر، و با تغییر دادن بافت زمینه انجام دهید.

جعبه­‌های مربوط به سیم­‌های شستشو و قوطی­‌های صابون مواردی آشنا در سوپر مارکت هستند. تخت‌های نامرتب در اتاق خواب هر نوجوانی هست و لاشه‌ی گاو و گوسفند را می‌توان در پستوی هر مغازه‌ی قصابی‌ای پیدا کرد، اما آنها را در یک گالری هنری قرار دهید تا یک اثر هنری بزرگ خلق کنید! نزدیک به ۱۰۰ سال پیش، «مارسل دوشان» اولین هنرمندی بود که درک کرد چنین تغییری می‌تواند اثرگذار باشد. او به چشم دید که یک نمایشگاه هنری از سرامیک‌های سرویس بهداشتی که بر پشت به صورت صاف قرار گرفته بودند، چه ولوله‌ای بر پا کرد.

پیشنهاد: چیزهای عادی را قابل توجه کنید. به یک فروشگاه مصالح ساختمانی بروید و یک شیء ارزان‌قیمت پیدا کنید که با تغییر موقعیت آن در خانه، هدف جدید و تعجب‌آوری پیدا کند.


قالب‌های تازه را امتحان کنید

استفاده از فرآیندهای تغییر و تحول به شدت برانگیزاننده‌ی ایده‌ها است. تبدیل چیزها از یک فرم و یا محیط به دیگری، می‌تواند افکار را در جهات کاملا جدید و هیجان‌انگیز هدایت کند. یادتان باشد که یک ایده منجر به ایده‌ی دیگری می‌شود.

«واسیلی کاندینسکی»،‌ هنرمند نامدار روسی، موسیقی کلاسیک را به نقاشی های انتزاعی تبدیل کرد و رنگ‌های مختلفی را برای مشخص کردن احساسات متفاوتی که توسط موسیقی برانگیخته می‌شوند، انتخاب کرد. همچنین او ماشینی را اختراع کرد که اصوات موسیقی را به دستورالعمل‌هایی برای نقاشی تبدیل می‌کرد.

پیشنهاد: کلمات زیر را به علایم و نشانه‌های رمزی (تایپوگرافی) تبدیل کنید: تنبل، شاد، صدای بلند، نرم.2


بداهه‌پردازی کنید

بداهه عمل کردن، خلاقیت به رغم تمام محدودیت‌هاست. نوعی نحوه‌ی تفکر و عمل است که به راه‌حل‌هایی در موقعیت‌های بسیار چالش برانگیز منجر می‌شود. مانند زمانی که افراد خود را در زندان، تک‌وتنها در جایی دورافتاده، در محاصره، اسیر، گمشده در دریا و در کشتی شکسته یا در حال غرق شدن می‌یابند.

پیشنهاد: چالش «مایل‌های طراحی». برای مثال در ابتکار «مایل‌های غذایی» فاصله‌ی زیادی که مواد غذایی از محل تولید تا میز غذا طی می‌کنند به چالش کشیده شد. قصد این کمپین حمایت از انتخاب محصولات محلی بود، محصولات محلی برای رسیدن به دست مصرف‌کننده حداقل فاصله را طی می‌کنند و در این جابجایی کوتاه منابع جهان کمتر تهی می‌شود. چالش «مایل‌های طراحی» هم مشابه همین چالش است. تنها از چیزهایی استفاده کنید که دم دست شماست. شما هم می‌توانید با حل مشکلات، تنها با استفاده از چیزهایی که در جیب خود، روی میز، مواد در دسترس، چیزهای باقی‌ مانده‌ از کاری دیگر یا تنها با استفاده از چیزی که در فاصله بسیار کوتاهی از شما هست، خود را به چالش بکشید.


شیوه‌ی خود را درک کنید

برای تولید سریع و مداوم ایده‌ها، درک اینکه چه شرایطی شما را بیشتر به خلاقیت وا می‌دارد، ضروری است. «چایکوفسکی»، پیوتر ایلیچ چایکوفسکی، آهنگساز شهیر روسی، می‌گوید: «اگر منتظر حس و حال لازم شویم، بی‌آنکه برای بدست آوردنش در میان تلاشهایمان حرکتی کرده باشیم، خیلی ساده به آدم‌های بی‌عمل و بی‌انگیزه بدل می‌شویم.»

پیشنهاد: فرایند‌های منجر به خلاقیت را در قهرمانان ایده‌پردازی که به آنها علاقه‌مندید کشف کنید. برخی از این شیوه‌ها بسیار نامتعارف‌اند، مثلا «فریدریش شیلر»، شاعر آلمانی، دریافت زمانی بهتر کار می‌کند که بوی سیب فاسد را استشمام کند.


از زندگی خودتان الهام بگیرید

از همه چیز زندگی و تجربه‌ی خود برای ایجاد جرقه‌ی ایده استفاده کنید: چیزهایی که در مورد خود یا خانواده‌تان می‌دانید و چیزهایی که ریشه‌های شما هستند.

همانطور که «آل ژان»، یکی از نویسندگان اصلی مجموعه‌ی کارتونی «سیمپسون‌ها» می‌گوید: «شما ایده‌ها را از زندگی واقعی دریافت می‌کنید. از معلمانی که داشته‌اید، مشکلاتی که فرزندانتان در مدرسه با آنها برخورد می‌کنند و چیزهایی که در روزنامه‌ها می‌خوانید.»3


پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.nidea.artablog.ir
3.www.creativit.ir