در دنیای گرگ‌ها حتی اگر گرگ نباشی باید در زمان خواب هم یک چشمت را باز نگه داری! چون آن‌که هر دوچشمش را ببندد در کسری از ثانیه خوراک گرگ‌ها می‌شود؛ حالا این همان ماجرا ما با دنیا است که هرچند پایمان به دم کسی گیرنکرده است، اما چشم‌هایمان نه بسته است و چندان ضعیف! ما واقعیت‌هایی را می‌بینیم که بعضی‌ها نمی‌خواهند ببینند.
 
چند وقتی است که ماجرای واکسن خارجی یا ایرانی کرونا به عنوان یکی از جنجال‌های رسانه‌ای، دغدغه‌های سیاسی و نیز دل‌مشغولی‌های بخشی از جامعه تبدیل شده است؛ تا آن‌جا که بعضی وارد کردن یا نکردن واکسن کرونا از دیگر کشورها را معیار تشخیص خائن از خادم قرار داده‌اند! در این بین جریان دینی و انقلابی به خاطر علم به پیشینه تاریخی و شناختی‌که از جریان‌های جهانی مدعی ساخت واکسن داشت از همان ابتدا نگاه خوشی به خرید واکسن، مخصوصاً از کشورهایی مانند امریکا، انگلیس‌ و فرانسه نداشته و بیشتر ترجیح می‌دادند تا کمی صبورتر باشند تا واکسن ساخت ایران به ثمر بنشیند و با خیال راحت آن را تزیرق کنند؛ همین مخالفت‌ها باعث شد تا بار دیگر مانند همان اوائل کرونا بحث خرد و عقلانیت دینی مطرح شود و برخی بدون در نظر گرفتن واقعیت‌ها جریان دین مدار و انقلابی را رجم به عدم عقلانیت و تحجر نمایند.
 
 
 
در این میان اما مقام معظم رهبری(حفظه الله) به عنوان کسی که بارها و بارها در موارد و اتفاقات گوناگون به ویژه در جریان کرونا با تمکین به نظر متخصصان و استقبال از خرد جمعی عقلانیت دینی خود را اثبات کرده بود در اظهار نظری صریح و واضح و بالحنی که از آن به راحتی برداشت حکم حکومتی می‌شد خرید هرگونه واکسن از کشورهای امریکا و انگلیس را ممنوع اعلام کرده و اعلام فرمودند که نسبت به فرانسه نیز خوش‌بین نیستند؛  بعد از این ماجرا و با توجه به اینکه واکسن ایرانی مراحل خود را به خوبی طی کرده بود و آزمایش‌های انسانی آن به بهترین حالت درحال انجام بود و از آنجا که هیچ عارضه منفی تا کنون از نمونه‌های انسانی آن مشاهده نشده بود و نیز به استناد به حکم حکومتی رهبر انقلاب انتظار می‌رفت که دیگر صحبتی از خرید واکسن خارجی و مخصوصاً واکسن‌های امریکایی و انگلیسی به میان نیاید، اما متاسفانه بعد از این اظهار نظر مسیر هجمه‌ها به سمت رهبر انقلاب برگشته و برخی از شخصیت‌های مشخص ایشان را متهم به عدم توجه به خرد جمعی و اسلام را به عدم عقلانیت، تحجر و تعصب متهم کردند.
 
برای آن‌که مشخص شود که آیا ممنوعیت واردت واکسن کرونا از امریکا و انگلیس بر مبنای عقل و نشانه خرد دینی است یا نه باید واقعیت‌هایی از دنیای پزشکی در دنیای جدید را مرور کنیم.
 

1. پیوند سلامت و سیاست

سلامت و مسائل پزشکی از گذشته تا قبل از آن‌که انسان با ادعای مدرنیته و پیشرفت صنعتی گوش فلک را کر کند از مسالی بود که با هیچ چیز دیگری از جمله سیاست پیوند نخورده بود. پزشکان از زمان بقراط قسم یاد می‌کردند که بر اساس شرافت انسانی و مسئولیت حرفه‌ای خود هر مریضی، حتی دشمن خود را، برای بازیابی سلامت کمک کنند و از بیماری به عنوان سلاح و یا وسیله منفعت جویی استفاده نکنند. در واقع آنچه در دنیای پزشکی بود رهایی این حرفه از تمام قیود سیاسی،‌ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی اعتقادی بود و پزشک بیمار را چون عضوی از اعضای خانواده خود می‌دید؛ اما از زمانی که سیاست به جریان سلامت به عنوان یک جنگ افزار نگاه کرد شجره زقوم سیاست خود را به پزشکی چسباند و دیری نپائید که از پیوند سیاست و پزشکی واژه‌های جدیدی مانند جنگ بیولوژیک و ‌تحریم دارویی به وجود آمدند و این آغاز عرصه‌ای نو در تاریخ پزشکی شد که آیندگان آن را به عنوان لکه‌ای سیاه در تارُک تاریک تاریخ مشاهده خواهند کرد.
 
تحریم دارو
تحریم دارو یکی از پدیده‌های شوم و ولد نامشروع پیوند سلامت و سیاست است. قدرت‌های بزگ جهان وپیش‌گامان در تولید داروهای مختلف برای تحت فشار قرار دادن ملت‌ها تحریم دارو را به عنوان یکی از هشت تحرم اصلی در کنار تحریم‌های تسلیحانی، پولی و بانکی، بیمه‌ای، صنعتی، علم و دانش،‌ فلزات گرانب‌ها و نفت و پتروشیمی قرار می‌دهند و جان انسان‌ها را گروگان اغراض سیاسی خود می‌گیرند.
 
 
 
درحال‌حاضر طیف‌های گسترده‌ای از بیماران در ایران به دلیل نبود دارو با مشکلات طاقت‌فرسایی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند؛ این روزها بیماران پروانه‌ای یکی از دردناک‌ترین دوران بیماری خود را می‌گذرانند؛ این بیماران علاوه بر دارو به پانسمان‌ها مخصوصی نیاز دارند که مانع پیشرفت عفونت و ظایعات پوستی آن‌ها می‌شود؛ شوربختانه پانسمان‌های معمولی نه‌تنها برای این دسته از بیماران کارایی ندارد بلکه باعث پیشرفت بیماری و زجر بیش از حد آن‌ها خواهدشد! بیماران سرطانی گروه دیگری از کسانی هستند که در تحریم‌های دارویی جانشان وجه‌المصالحه بازی‌های سیاسی در دنیای مدعی حقوق‌بشر شده است؛ داروهای سرطان و رادیو دارو‌ها در‌حال‌حاضر، اگر گیر بیاید، هزینه‌های باور نکردنی را به دوش بیمار می‌گذارد که از عهده اکثر بیماران خارج است. بیماران هموفیلی، مبتلایان به HIV، دیابتی‌ها، بیماران قلبی و عروقی، بیمارن کلیوی، مبتلایان  MS و طیف قابل توجهی از مبتلایان به بیماری‌های صعب‌العلاج دیگر از جمله کسانی هستند که به خاطر تحریم دارو در حال نفس کشیدن در مرز باریک مرگ و زندگی هستند؛ شاید باور‌کردنی نباشد، اما برخی از بیماران مبتلا به SMI به خاطر شراط تحریم فقط برای 6 عدد آمپول باید بیش از 3 میلیارد تومان پرداخت کنند[1]   
 
ترورهای بیولوژیک با بیوتروریسم
ترور‌های بیولوژیک یا ترور‌های خاموش هرچند سابقه دیرینه‌ای داشته‌اند اما درگذشته نهایت دایره آن به مسموم‌سازی از طریق غذا و یا نوشیدنی‌های محدود می‌شد، اما بعد از پیوند سلامت و سیاست در نهادهای نظامی جریان‌های استکباری و سرویس‌های اطلاعاتی آن‌ها واحدهای پزشکی_نظامی تشکیل شد که یکی از اصلی‌ترین اهداف تشکیل این معاونت‌ها استفاده از آن‌ها در حذف مخالفان سیاسی و اقتصادی و حتی ایدئولوژیک است. اگرچه به خاطر مخفی بودن اسناد ترور‌های بیولوژیک نمی‌توان به صورت دقیق مصادیق آن را مشخص کرد اما در خلال اسناد لو رفته به مواردی برمی‌خوریم که می‌توان با استناد به آن‌ها برخی ازشخصیت‌های جهانی را قربانی ترور بیولوژیک دانست.
 
 
 
یاسرعرفات رهبر جنبش آزادی‌خواه فلسطین یکی از قربانیان ترور بیولوژیک بود. اسرائیلی‌ها او را با پلوتونیوم محلول در قهوه مسموم کردند به گونه‌ای که بعد از طرح این موضوع و نبش قبر او استخان‌های عرفات 18 برابر بیش از استاندارد مواد رادیو اکتیویته را در خود نشان می‌داد! هگو چاوز، خالد مشعل و بسیاری از شخصیت‌های ضد امپریالیسم دنیا و حتی شخصیت‌های علمی مانند دکتر سعید کاظمی آشتیانی موسس پژوهشکده رویان ایران را می‌توان در لیست کسانی که با ترور بیولوژیک یا همان بیوترریسم حذف شده‌اند نوشت. با وجود قطعیت گزینه ترور بیولوژیک در میان گزینه‌های سیا و موساد آن‌چه گمانه‌های را در مورد مصادیق آن تقویت می‌کند شباهت این افراد در نوع مرگ است؛ تمامی این افراد با سرطان با منشاء رادیو اکتیویته جان خود را از دست داده‌اند.
 
قتل‌عام‌های بیولوژیک
نسل‌کشی بیولوژیک یکی دیگر از پدیده‌های مطرح در پیوند سلامت و سیاست است. جریان‌های سیاسی در دنیا با اهداف مختلفی مانند ایجاد چالش برای حکومت‌ها و یا با هدف کاستن از جمعیت، که از مؤلفه‌های قدرت است، کشتار بیولوژیک را در دستور کار خود قرار می‌دهند.
 
پرونده خون‌های آلوده فرانسه یکی از مطرح‌ترین و پرجنجال‌ترین پرونده‌های نسلکشی بیولوژیک در دنیا است. در این پرونده دولت فرانسه خون‌های آلوده به HIV به 10 کشور دنیا ارسال کرد که ایران یکی از آن 10 کشور بود! فاکتورهای انعقادی فرانسوی توانست در ایران تعداد قابل توجهی از بیماران هموفیلی را به ایدز آلوده کرده و به کام مرگ بکشاند؛ اگرچه این پرونده در محاکم داخلی و بین‌المللی پیگیری شد اما در نهایت فقط دادگاه داخلی ایران وزارت بهداشت وسازمان انتقال خون را به دلیل سهل‌انگاری در آزمایش خون‌های وارداتی محکوم کرد. البته عده‌ای سال‌ها است که تلاش می‌کنند تا پرونده خون‌های آلوده را ناشی از یک اشتباه جلوه دهند، اما مسئله اینجاست که چگونه کشوری پیشرفته مثل فرانسه می‌تواند چنین اشتباه فاحشی را انجام دهد؟! فرضیه سیاسی بودن این ماجرا زمانی قوت می‌گیرد که "لوران فابیوس" متهم ردیف اول این پرونده به راحتی از اتهام خود تبرئه شده و آزادانه به فعالیت‌های گذشته خود ادامه می‌دهد؛ چیزی که جز برای یک آدم سیاسی با نفوذ ممکن نیست!
 
 
 
اکنون و بعد از نزدیک به یک قرن از که پیوند سیاست و سلامت می‌گذرد عقل حکم آن دارد که در مراودات پزشکی بیش از آنچه در تقابل‌های نظامی احتیاط می‌کنیم دست‌به‌عصا راه برویم.
 

2. پیوند سلامت و اقتصاد

اقتصاد اگرچه مقوله مهمی بوده و هست اما پیوند سلامت و اقتصاد یکی دیگر از پیوندهای نامبارکی است که ولد نامشروع آن را با عنوان تجارت سلامت می‌شناسند. در گذشته اگر چه طبیبان دست‌مزدی را بابت طبات خود مطالبه کرده و یا عطاران بابت دارویی که به بیمار می‌رساندند مبلغی را دریافت می‌کردند اما مقوله‌ای به اسم تجارت سلامت مطرح نبود. پزشکان مطابق قسم پزشکی خود حتی بیماران فقیر را عاشقانه درمان می‌کردند و پول بعد از سلامت بیمار مسئله دوم حرفه آنان بود؛ اما با گسترش علم پزشکی و دایره بیماری‌ها سلامت به عنوان کالایی پرسود در لیست سوداگری بیزینس‌من‌ها قرار گرفت! این سوداگری از دایره افراد گذشت و به دایره حکومت‌ها راه پیدا کرد؛ تا آن‌جا که بسیاری از کشورهای صاحب دانش و فناوری در حوزه پزشکی، سلامت را اصلی‌ترین تجارت خود قرار دادند؛ کسب درآمد از طریق پزشکی شاید در نظر بعضی کاملا حل شده باشد؛ اما مسئله زمانی مهم می‌شود که پشت پرده و مسائل مرتبط با تجارت سلامت برملا شود و بشر از فرایند‌های حاکم بر این تجارت پرسود مطلع گردد و بداند زمانی که اصالت پول، سلامت را مسئله دوم علم پزشکی می‌کند چه اتفاقی می‌افتد!
 
تولید ویروس‌های گلخانه‌ای
ویروس‌ها به صورت طبیعی در طبیعت وجود دارند و گاه با جهش به ویروس جدیدی تبدیل می‌شوند. تا این‌جای کار شما شاهد یک چرخه طبیعی هستید؛ اما از این‌جا به بعد کمی ماجرا تغییر می‌کند؛ در دنیایی که سلامت با تجارت پیوند عمیق و ناگسستنی پیدا کرده است در موارد قابل توجهی کمپانی‌های بزرگ داروسازی و یا حتی شخصیت‌های حقیقی اقدام به ساخت ویروس‌های آزمایشگاهی کرده‌اند تا پس از فراگیری بیماری از طرق فروش داروی آن بیماری پول‌های باد آورده‌ای را به جیب بزنند. هرچند تولید ویروس‌های گلخانه‌ای اغراض دیگری مانند اغراض سیاسی و سیاست‌های جمعیتی را نیز ممکن است در پی‌داشته باشد اما پول یکی از اصلی‌ترین محرک‌ها برای تولید و تکثیر این نوع از ویروس‌ها است.
 
 
 
به عنوان نمونه ویروس HIV یکی از ویروس‌های گلخانه‌ای است که  شخصی به نام دکتر "رابرت گالو" به سفارش دولت ایالات متحده امریکا آن را ساخته است؛ گالو توانست در آوریل 1984 این ویروس را به عنوان یک اختراع و نه اکتشاف به ثبت برساند و برای آن پرونده حق ثبت اختراع در ایالات متحده امریکا تهیه کند؛ یکی از کسانی که سال‌ها بر روی ویروس ایدز کار کرده است دکتر "بوید گریوز" است؛ او در یکی از نوشته‌های خود پانزده گزارش از روند تغییر و جهش دهی ویروسHIV  را می‌آورد و می‌گوید تمام این پانزده سال صرف جهش دهی این ویروس شد تا ویروسی حیوانی به ویروسی انسانی تبدیل شود و بتواند بر روی سیستم دفاعی بدن انسان تاثیر بگذارد! او برای اولین بار در کشور کانادا تمام تحقیقات پانزده ساله‌اش را در یک کنفرانس رسانه‌ای کرد و از آن روز هیچ شکی در مورد گلخانه‌ای بودن ویروسHIV  وجود ندارد.
 
ابولا، سارس و کرونا را می‌توان از جمله ویروس‌های گلخانه‌ای دانست که در پیوند سلامت و اقتصاد توسط بشر ساخته شده‌اند.
 
آزمایش دارو‌ها روی ملت‌های ضعیف
از دیگر مسائل مطرح در تجارت سلامت تولید دارو است؛ دارو ها بعد از کشف به مرحله آزمایش رسیده و بعد از آزمایش حیوانی به مرحله تست انسانی می‌رسند؛ دارو در این مرحله با یک جامع آماری دقیق بر روی انسان‌های داوطلب تست می‌شود. نکته مهم این است که علاوه بر مشکل بودن پیدا کردن این میزان داوطلب، تست این دارو‌ها روی داوطلب‌ها برای کمپانی‌ها هزینه بسیار زیادی را به همراه دارد؛ چراکه در صورت آسیب دیدن داوطلب کمپانی‌های دارو سازی ملزم به پرداخت خسارت خواهند بود. به همین دلیل کمپانی‌های بزرگ به سمت کشورهای ضعیف رفته و با آزمایش دارو برروی افراد غیر مطلع در ملت‌های ضعیف نتیجه تحیقیات خودرا بررسی می‌کنند.
 
مارس 2005 را می‌توان ماه رسوایی شرکت‌های داروسازی امریکایی دانست؛ در این ماه فاش شد که شرکت امریکایی "جیلید ساینس" که یک شرکت بزرگ دارو‌سازی است داروی "تنوفویر" را که یک داروی ضد ویروس است بر روی تعدادی از مردم نیجریه امتحان کرده است؛ البته این اولین مورد از اینگونه آزمایشات نبوده و در اوت 2001 داروی "تروان" توسط شرکت "فایزر" در همان کشور بدون اطلاع مردم و مقامات نیجریه بر روی مردم تست شد؛ نکته اسفبار این است که ویروس HIV برای اولین بار برای آزمایش به عنوان واکسن در کشورهای آفریقایی مورد استفاده قرار گرفت و به همین دلیل بسیاری به اشتباه آفریقا را منشاء پیدایش ویروس HIV می دانند.
 
 
 
تولید داروها قبل از آزمایش و پخش آن در کشورهای مختلف،‌ پنهان‌کاری در مورد عوارض داروها و دها عنوان دیگر جرائمی است که فایزر را در 21 سال گذشته بارها به دادگاه کشانده و باعث شده است تا  این شرکت مجموعا از سال ۲۰۰۰ تا کنون با ۷۴ محکومیت قطعی یکی از رکورد داران عرصه تخلفات و یا بهتر بگوئیم جنایات تاریخ دارو سازی شود.
 
تئوری کنترل جمعیت
یکی دیگر از نقطه‌های تلاقی سلامت و اقتصاد که باعث رشد تجارت سلامت شده است موضوع دامنه‌دار مصرف است؛ بنابرآنچه نظام لیبرال سرمایه‌داری برای دنیا تعریف کرده است مصرف پایه‌ی بقای سرمایه و علت استمرار حیات اقتصادی سرمایه‌سالاران است به‌ همین دلیل از منظر کسانی که قائل به اصالت سرمایه هستند در دنیا کسانی که دایره مصرف بیشتری دارند از حق حیات بیشتری نیز برخوردارند. از دل این اندیشه نظریه غیرانسانی کنترل جمعیت بیرون می‌آید؛ سرمایه‌سالاران معتقد هستند منابع زمین کفاف زندگی مرفه جمعیت کنونی زمین را نمی‌دهد و باید 15 تا 25 درصد از جمعیت هشت میلیاردی زمین کاسته شود؛ آن‌ها معتقدند کسانی که در دنیا زندگی خوبی ندارند بهتر است بمیرند و برای اینکار از تولید ویروس گلخانه‌ای گرفته تا قتل‌عام بیولوژیک را در برنامه خود دارند.
 
در سال 1969 "فورت دتریک" و تعدادی از دانشمندان ایالات متحده از کنگره امریکا برای تکمیل پروژه HIV درخواست بودجه کردند که با مخالفت کنگره رو به رو شدند؛ بعد از این مخالفت نیکسون در 18 جولای 1969 در یاداشتی از کنگره می‌خواهد که با بودجه بیولوژیکی پنتاگون موافقت کنند؛ او در تبیین دلایل خود برای این پروژه می‌گوید: ما می توانیم از طریق این پروژ مشکل ازدیاد جمعیت جهان را حل کرده و جهان را به تعادل جمعیتی برسانیم!
 

 
عقلانیت در دنیای گرگ‌ها
بخشی از واقعیت دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم این است که مستکبران جهان برای پیشبرد اهدافشان میان سیاست و سلامت پیوندی راه‌بردی ایجاد کرده‌اند تا از ره‌گذر این پیوند به اهداف خود دست پیدا کنند؛ آن‌ها در این راه از هیچ اقدامی حتی تحریم دارو، ترور و قتل‌عام‌ بیولوژیک دریغ ندارند؛ کمی آن طرف‌تر پیوند سلامت و اقتصاد سرمایه‌سالاران را به تولید ویروس‌های گلخانه‌ای،‌ آزمایش دارو‌ها روی ملت‌های ضعیف و تئوری کنترل جمعیت و دها جنایت دیگر رسانده است؛ در چنین دنیایی همان خرد دینی که دستور داد تا اماکن مقدسه برای مدتی بسته شوند و تریبون‌های نماز جمعه را تعطیل کرد، همان عقلانیت دینی که حکم به وجوب مراعات مصوبات ستاد ملی کرونا کرد حکم می‌کند که به دشمنی که سال‌ها است نه فقط به روی ما که به روی هر کس که در دنیا در تضاد با منافع او قرار گرفته اسلحه کشیده است اعتماد نکنیم.
 
 اگر به زعم آنان که هشتک واکسن بخرید را ترند کردند نخریدن واکسن از فایزر به قیمت جان تعدادی از مردم منتهی می‌شود یقینا با تبدیل ایران به یک آزمایش‌گاه هشتاد میلیونی برای فایزر تعداد کشته شدگان به دها برابر افزایش پیدا خواهد کرد.
 
نکته قابل توجه این است که برای فهم چنین مسئله‌ای لازم نیست از خرد و عقلانیت دینی مایه بگذاریم بلکه عقل مادی و حتی غریزه هم به چنین چیزی حکم می‌کند و تنها چیزی که در مقابل چنین حکمی می‌ایستد خودباختگی و خود فروختگی است که باعث می‌شود تا برخی با علم به همه آن‌چه گذشت در راستای نفهمیدن تلاشی مضاعف نمایند.
 

پی‌نوشت:
[1] خبرگزاری مهر، زندگی «رادین» در گرو تصمیم وزارت بهداشت،