حقوق زن در اسلام

حقوق زن به صورت کلی با توجه به آیه ۷۰ (آیه تکریم) سوره مبارکه اسراء، در ضمن حقوق انسان وارد شده است: (وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ...).  "و محقق ما فرزندان آدم را کرامت و شرافت بخشیدیم و آنها را در خشکی و دریا سوار کردیم و آنها را از انواع پاکیزه ها روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری کامل دادیم ."
 
علما و دانشمندان برای این تکریم نسبت به انسان، موارد متعددی را ذکر کرده اند، که از آن جمله است:
 
- جانشینی در زمین: خداوند تبارک و تعالی در آیه ۳۰ سوره مبارکه بقره می فرماید: "وهنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد."

- نیکویی صورت: خداوند تبارک و تعالی در آیه ۶۴ سوره مبارکه غافر می فرماید: "شما را صورت بندی کرد و صورتهایتان را نیکو نمود (... وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ)

- قامت مستقیم و اعتدال قامت: خداوند تبارک و تعالی در آیه ۴ سوره تین می فرماید:"به یقین ما انسان را در بهترین اعتدال واستقامت آفریدیم . (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ)

- نیکویی آفرینش: خداوند تبارک و تعالی در آیات ۱۲ تا ۱۴ سوره مبارکه مؤمنون از مراحل آفرینش انسان از ابتدای وجود تا کامل شدن آفرینش وی سخن می گوید: به یقین ما انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم پس او را به صورت نطفهای در قرارگاهی استوار قرار دادیم. آنگاه نطفه را از علقه (به شکل خون بسته کردیم پس علقه را به صورت مضغه (شبیه به گوشت جویده شده) ساختیم. آنگاه مضغه را تبدیل به استخوان نمودیم سپس بر استخوان ها گوشت پوشاندیم. سپس آن را خلقی دیگر ایجاد کردیم. پس آفرین بر خدا و پرخیر و برکت است او که نیکوترین آفرینندگان است. (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ).

- خواندن و نوشتن: خداوند در آیه اول سوره مبارکه علق ودر آیه اول سوره مبارکه قلم می فرماید: "بخوان به نام پروردگارت که آفرید. "نون، وسوگند به قلم و به آنچه می نویسند.(ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ) ، (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ)

- نیکویی سخن گفتن: خداوند در آیات ۱ تا ۴ سوره مبارکه الرحمن می فرماید:" خداوند رحمان، قرآن را یاد داد، انسان را آفرید، او را بیان آموخت." (الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ)
 
همه انسانها، چه زن چه مرد در همه این خصوصیات و تصاویر، یکسان و مساوی هستند، همچنان که آیه مساوات نیز هم شامل زن و هم شامل مرد می شود. خداوند در سوره ۱۳ سوره مبارکه حجرات آیه مساوات می فرماید: "ای مردم بی تردید ما همه شما را از یک مرد وزن آفریدیم و شما را به صورت قبیله هایی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. مسلما گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. همانا خداوند بسیار دانا و آگاه است ." ( یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)
 
همچنان که می دانیم، عدالت اسلام به هر صاحب حقی، حقش را بدون ظلم و ستم و بدون هیچ گونه گرایشی به باطل اعطا کرده است، خواه صاحب حق زن باشد و مرد. خداوند در آیه ۱۵ سوره مبارکه شوری و آیه ۹۰ سوره مبارکه نحل می فرماید: "ومأمورم که میان شما عادلانه رفتار کنم. به یقین خداوند به عدالت و به نیکی کردن و ادای حقوق خویشاوندان فرمان می دهد و از گناهان بسیار زشت و عمل های ناپسند و تعدی و تجاوز باز می دارد.
 
همه این دستاوردهای اسلامی شامل زنان و مردان می شود و حقوق زن از جمله عدل و تکریم و مساوات از همین دستاوردهای عظیم و مبارک آغاز می گردد.

 

اسلام آمد و جایگاه زن را بالا برد

اگر به وضعیت زن قبل از اسلام بنگریم، می بینیم که زن حقوقش پایمال، اراده اش سلب، حرکتش دچار نقصان و تدبیرش از بین رفته بود. در آن وضعیت دو دیدگاه وجود داشت: دیدگاه دینی و تعبدی و دیدگاه ملی یا نژادپرستانه. دیدگاه دینی مانند شأن و جایگاه زن در یهودیت و مسیحیت و بودایی و دیگر ادیان، و دیدگاه ملی یا نژادپرستانه مانند شأن و جایگاه زن نزد عربها و دیگر ملتها. این دیدگاه کاملا واضح و آشکار است و نیاز به توضیح و تفصیل ندارد.
 
اما اسلام آمد و زن را گرامی داشت و جایگاه او را بالا برد و تمام حقوقش را به او بخشید و او را در جایگاه شایسته اش قرار داد. اسلام زن را در جایگاه مادر بودن گرامی می دارد. هنگامی که در آیه ۱۵ سوره مبارکه احقاف به انسان نسبت به پدر و مادرش سفارش می کند:" و ما انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند (خاصه مادرش) زیرا مادرش او را به سختی حمل کرده و به سختی فرونهاده است. (وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا)
 
 با دقت در این آیه می بینیم که انسان با توجه به رنجی که مادر از بارداری و شیردهی متحمل می شود، نسبت به مادرش بیشتر از پدر سفارش شده است، تا قلب انسان در برابر مادر بیشتر از پدر نرم گردد. پیامبر گرامی ما نیز نسبت به این موضوع بی توجه نبوده است: مردی نزد پیامبر آمد و در مورد احسان و نیکی به پدر و مادرش از او سؤال کرد و پرسید که کدام یک از آنها بیشتر از دیگری شایسته احسان و نیکی است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اورا نسبت به نیکی به مادرش تشویق کردند. آنجا که در پاسخ به وی سه مرتبه فرمودند: مادرت و سپس برای بار چهارم فرمودند: پدرت..
 
اسلام زن را در جایگاه دختر بودن گرامی می دارد. خداوند تعالی کسانی را که از ولادت دختران ابراز بیزاری می کردند، مورد سرزنش و نکوهش قرار می دهد. آنجا که در آیه ۵۸ سوره مبارکه نحل می فرماید: "و چون یکی از آنان را به دختری بشارت می دادند، صورتش سیاه می گردید در حالی که خشم گلویش را می فشرد و سخت دلتنگ می شد، از بدی بشارتی که به او داده شده بود، از میان قبیله خود متواری می شد و نمی دانست آیا او را با سرافکندگی نگاه دارد یا زیر خاک پنهانش سازد. هان! بد قضاوتی می کنند. (یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ)
 
اسلام، زن را در جایگاه خواهر بودن گرامی می دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خواهرش را گرامی داشت: مسلمانان در جنگ حنین، "شیماء سعدیه" خواهر رضاعی پیامبر دختر "حلیمه سعدیه" دایه پیامبر) را به عنوان کنیز گرفته بودند و او در میان اسرای هوازن بود. هنگامی که مسلمانان در بازار با او با خشونت برخورد کردند، به آنها گفت: به خدا سوگند! من خواهر رضاعی (شیری) صاحب و رهبر شما هستم.
 
مسلمانان گفته او را باور نکردند، تا این که او را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بردند. شیماء به پیامبر گفت: ای رسول خدا! من خواهر شیری شما هستم." پیامبر فرمود: "علامت و نشانه آن چیست؟" گفت:" هنگامی که در کودکی من تورا بر پشت خویش سوار کرده بودم، پشت مرا گاز گرفتی و اثر آن بر پشت من باقیست. هنگامی که پیامبر آن نشانه را شناخت، عبایش را برای او پهن کرد و او را روی آن نشاند و به او حق انتخاب داد و گفت:" اگر دوست داری نزد من بمانی، نزد من دوست داشتنی و گرامی خواهی بود واگر مایل هستی تورا توشه دهم وتو نزد قومت بازگرد. " شیماء گفت:" مرا توشه ده ونزد قومم باز گردان". سپس پیامبر او را بهره مند ساخت وشیماء اسلام آورد و پیامبر به او سه برده ویک کنیز ویک گوسفند ویک شتر بخشید"(1)
 
اما تکریم زن در جایگاه همسری که این مورد نیز در رفتار و برخورد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با همسرانش آشکار است. رفتاری آن چنان عالی و انسانی که قلم از وصف آن ناتوان است. از شیوه رفتار آن حضرت با همسر وفادارش "خدیجة بنت خویلد" گرفته تا آخرین آنها ماریه قبطیة" مادر پسرش.
 
دیدگاه عمومی و کلی اسلام نسبت به زنان در کنار مردان این است که آنها شقائق مردان هستند. شقائق جمع شقیقه است و شقیقه یعنی خواهر مرد. شقیقه مؤنث کلمه شقیق و آن به معنی نصف هر چیز است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:" اما النساء شقائق الرجال"یعنی زنان شقائق مردان هستند و این همان چیزی است که از آن به نصف جامه تعبیر می شود. اسلام بین زن و مرد در تمامی سطوح، مساوات و برابری کامل برقرار کرده است. خداوند کریم در آیه ۱۹۵ سوره مبارکه آل عمران می فرماید:" پس خدا اجابت کرد دعای ایشان را که البته من که پروردگارم عمل هیچ کس از مرد و زن را، بی مزد نگذارم. (فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ)
 
اگر در برخی موارد مشاهده می کنیم که اسلام به مردان چیزهایی را عطا کرده است که به زنان نداده است، این مطلب جز زیادی تکلیف و مسئولیت مرد و تکریم زن به منظور حفظ احساسات زنانه و مراعات طبیعت جسمانی زن نبوده است. علاوه بر این دستاوردهایی که ذکر کردیم و دیگر دستاوردهای اسلامی که بدون شک فراوان است و بیان آن در این مقاله نمی گنجد، اسلام به زن شایستگی پذیرش و قدرت قبول مسئولیت در داخل خانواده یا در فضای جامعه را داده است.

 

مسئولیت اقتصادی زن در خانواده

مهریه
اسلام ازدواج را در قالب قانون وضع کرد و آن را به صورت سنت در آورد و آن را رشته ای میان زن و مرد وعهد و میثاقی ناگسستنی میان آنها قرار داد. همانطور که می دانیم در ازدواج، مرد از زن سود ومنفعتی می برد که آن سود ومنفعت لذت جنسی است و در فقه از آن به "استمتاع" تعبیر می شود. به همین دلیل اسلام در مقابل این استمتاع مرد از زن، مهریه را وضع کرده است .
 
مهریه پولی است که مرد به زن تقدیم می کند. به همین علت و بر اساس دستور خداوند تبارک و تعالی مهریه حق خاص زن بوده و هیچ کس جز خود او، حتی پدر زن و دیگر نزدیکان او حق هیچ گونه مشارکتی در آن ندارند.
 
خداوند تبارک و تعالی در آیات شریفه ۴ و ۲۴ سوره مبارکه نساء می فرماید: "ومهریه های زنان را با میل قلبی و به عنوان هدیه بدهید." (وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً) و با هر زنی از آنان که کامیاب شدید، مهر او را به عنوان واجب بپردازید." (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً)
 
در قرآن از مهریه به "نحله" تعبیر شده است. تعبیر قرآنی "نحله " معانی زیادی را شامل می شود و آن مهریه ای است که زوج با آرامش خاطر به زوجه اش میدهد و آن امری است که خداوند تبارک و تعالی بر مرد واجب کرده است و او باید از روی دینداری و تعبد آن را به زوجه بپردازد.
 
احادیث فراوانی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است و تأکید دارد که مرد باید وجوبا ضروری مهریه همسرش را به وی بدهد، در غیر این صورت مرد خود را در معرض نابودی و هلاکت قرار داده است. بسیاری از مواقع یا گاهی اوقات به صورت عادت شده است که مرد یا خواستگار، پیش از ازدواج و به منظور زمینه سازی برای رسیدن به ازدواج مورد نظر، هدیه ای را به دختر تقدیم می کند و معمولا چنین است که دل ها با این هدیه ها آرامش می یابد و این هدیه ها وسیله ای برای دوستی و محبت میان مردم اند. برخی احادیث نبوی به این مسئله اشاره دارند:"به یکدیگر هدیه بدهید تا دوستی و محبت میان شما به وجود آید". (2)
 
این هدیه ها نیز حق زن بوده و تحت مالکیت وی است. او می تواند هرطور که بخواهد در آنها دخل و تصرف کند، بدون این که کسی غیر از خودش بخواهد آن را برای خود بردارد. احکام فقهی موضوع این گونه هدایا را مورد مناقشه قرار داده است. در اینجا آن چه پیرامون این هدایا در کتاب شرح النبیل نوشته شیخ اطفیش آمده است را نقل می کنم:" اگر شخصی از زنی خواستگاری کند و به او هدیه ای دهد سپس آن زن را ترک کند، زن نباید آن هدیه را به او باز گرداند و باید از دادن آن امتناع ورزد.(3) ولی اگر با هم ازدواج کنند و زندگی زناشویی مورد نظر میان زوج و زوجه برقرار گردد و زن و شوهر زندگی خوب و سعادتمندی را داشته باشند، شاید این احتمال وجود داشته باشد که زن بخواهد به خاطر اخلاق خوب و برخورد خوب همسر محبوبش، مقداری از مهریه اش را به او بدهد. حال برای این که مرد به سختی نیافتد وگمان نکند که در این مال شبهه ای وجود دارد، اسلام این اجازه را به زن داده است که در مهریه اش هرگونه که می خواهد دخل و تصرف کند و مقداری از آن را به همسرش بدهد و از سوی دیگر نیز برای مرد مباح کرده است که آن را بگیرد و بدون هیچ مشکلی نوش جان کند!
 
خداوند در آیه ۴ سوره مبارکه نساء می فرماید:" و اگر چیزی از آن (مهریه) را با رضای خاطر به شما ببخشند، آن را نوش و گوارا مصرف نمایید."وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَرِیئًا" این آیه به مالکیت کامل زن بر مهریه اش دلالت دارد و این که وی می تواند در آن دخل و تصرف تام و کامل داشته باشد.

 
ارث
میراث یا ارث ترکه ای است که شخص مرده بر جای می گذارد و معنای ارث در لغت، باقی مانده هر چیز است . چنانچه در دعا آمده است :" آن وارث را از ما قرار بده "(4) اما چگونه به زن ارث رسید یا زن چگونه به میراث دست یافت؟ و یا زن قبل از اسلام از نزدیکانش ارث می برد؟
 
شأن نزول آیات مربوط به ارث و همچنین روایت های مرتبط با آن نشان میدهد که عربها هیچ گونه ارثی برای زن از ماترک نزدیکانش باقی نمی گذاشته اند- گمان می کنم ملت های دیگر نیز چنین بوده اند – با این بهانه و دلیل که زن بر اسب سوار نمی شود، با خود سلاح حمل نمی کند و با دشمن نمی جنگد و این گفته کنایه از ضعیف بودن زن است- آن چنان که می گویند - فقط مردان بوده اند که این کار را می کنند؛ یعنی بر اسب سوار می شوند و با خود سلاح حمل می کنند و با دشمن می جنگند به همین علت در دیدگاه آنان، زن شایستگی ارث بردن نداشت.
 
برخی از عربها حتی نسبت به مردان نیز چنین دیدگاهی داشته اند، به این معنا که آنان حق ارث را فقط برای بزرگسالان قرار می دادند. چرا چنین بوده است؟ آنها می گفتند که کوچکترها نمی توانند سلاح حمل کنند و هنگامی که دشمن در خانه هایشان به آنها حمله کند، نمی توانند مبارزه کنند و آنها باید از سوی بزرگترها حمایت شوند. در دیدگاه آنها پول حمایت را به دنبال داشت یا سبب حمایت می شد و حمایت کننده نیز به پول نیاز داشت .
 
اما روایات، شأن نزول آیات مربوط به ارث و میراث را چنین بیان کرده اند که : بیوه اوس بن ثابت و سه دخترش از مال پدرشان چیزی به ارث نبردند و کسی که به مال "اوس" دست یافت، دو پسر عموی او به نام های "سوید" و "عرفجه" بودند. همسر "اوس بن ثابت و سه دخترش نزد رسول اکرم آمدند و او را از ماجرا با خبر و از آن موضوع به رسول خدا شکایت کردند. همچنین گفته شده که زن "سعد بن ربیع" نیز به همراه دو دخترش نزد رسول خدا آمدند و از همان قضیه ای که زن" اوس بن ثابت" از آن شکایت داشت، نزد رسول خدا شکایت کردند. زیرا پسر عموی "سعد بن ربیع" مال آنها را تصرف کرده بود.
 
این دو واقعه، بعید نیست که حوادث مشابه آن نیز وجود داشته اند که روایات آنها را ذکر نکرده اند، شأن نزول آیات مربوط به ارث هستند. ابتدا، آیه ۷ سوره مبارکه نساء نازل شد: "برای مردان از آنچه پدر و مادر و نزدیکانشان به جای گذارده اند بهرهای است - از آنچه اندک باشد یا بسیار - بهره ای معین و واجب (لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیبًا مَفْرُوضًا). سپس آیات ۱۱ تا ۱۴ سوره مبارکه نساء نازل گردید و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور دادند حق را به حق دار بدهند. (5) خداوند شما را در باره میراث اولاد تان توصیه می کند که سهم هر پسر به اندازه سهم دو دختر باشد.(یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ ...)
 
اما این امر برای عربها آسان نبود و موجب شگفتی و تعجب آنها شد و اگر نیروی ایمان نبود، هرگز آن را قبول نمی کردند و اجرا نمی کردند.

 

سهم زن بر حسب خویشاوندی وی با متوفی چنین بود

دختر
- نصف سهم برادرش از ماترک مرده:" خداوند شما را درباره میراث اولادتان توصیه می کند که برای هر پسر به اندازه سهم دو دختر باشد"؛(یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ)

- نصف ارث هنگامی که تک باشد: واگر وارث یک دختر باشد، نصف ماترک از آن اوست " وَإِنْ کَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ "
دو سوم اگر دو دختر یا بیشتر باشند:" پس اگر همه ورثه زن باشند، بیش از دو دختر - دو سوم ماترک از آن آنهاست". (فَإِنْ کُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَ)
 
مادر
- یک ششم اگر پسرش یک فرزند داشته باشد و برای هر یک از پدر و مادر میت اگر فرزند داشته باشد، یک ششم است (وَلِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ). همچنین مادر در صورتی که میت چندین برادر داشته باشد نیز یک ششم می برد.

- یک سوم اگر پسرش فرزندی نداشته باشد. و اگر فرزندی نداشته و ارثش را تنها پدر ومادر می برند پس برای مادرش یک سوم مال است .(فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ).
 
همسر
- یک چهارم، اگر همسرش فرزندی نداشته باشد:" برای زنانتان یک چهارم ماترک شماست اگر شما را فرزندی نباشد.(وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ)

- یک هشتم، اگر همسرش فرزندی داشته باشد و اگر شما را فرزندی باشد، برای آنها یک هشتم از ماترک شماست.( فَإِنْ کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَیْنٍ)
 
خواهر
حالت های متعددی وجود دارد که بین یک ششم و یک سوم در نوسان است و گاهی اوقات خواهران، همراه دختران مرده وارث می شوند. اسلام به زن، حق دخل و تصرف و اهلیت و شایستگی کامل در هردوی آنها، یعنی مالکیت و دخل و تصرف، را عطا کرده است. پس کدام عدالت جز عدالت اسلام به زن چنین حقی را داده و در حق او به عدالت رفتار کرده است؟

 

همکاری داخل منزل

اسلام شأن و منزلت زناشویی را بزرگ داشته و آن را پیوندی مقدس می داند و آن را با حصار محکم دور اندیشی و تدابیر احاطه کرده است، تا آن عهد و پیمان محکمی که زوجه از زوج می گیرد، باقی بماند و تداوم یابد. جای هیچ شک و تردیدی نیست که همکاری میان زن و شوهر این پیوند را حفظ می کند، بلکه این پیوند را محکم می کند و آن را به عروة الوثقی تبدیل می کند که: لا انفصام لها ( یعنی هیچ جدایی در آن نیست .)
 
به همین خاطر همکاری میان زن وشوهر، از مهم ترین عوامل استمرار و دوام خانواده برای فرمانبرداری و اطاعت از دستور خداوند به شمار می آید. خداوند تبارک و تعالی در آیه ۲ سوره مبارکه مائده می فرماید :" در هر کار خیر و تقوا یکدیگر را یاری دهید و بر گناه و تجاوز همکاری نکنید.( وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ) این دستوری است که از طرف خداوند برای همه بندگان مؤمنش، چه زن و چه مرد و یا زن و شوهر آمده است.
 
اگر مرد ببیند که همسر صالحه اش خانه را محیطی برای آسایش و و راحتی و آرامش و اطمینان قرار داده است، وی به ثبات و استقرار دست می یابد، اما بر مرد نیز واجب است که اسباب و وسایل رسیدن به آن استقرار و آرامش را فراهم کند. از آن جمله است: فراهم آوردن مایحتاج منزل مانند، نفقه، اثاث، لباس و هر آنچه که به زن صالح امکان ایجاد خانواده ای خوشبخت و سعادتمند و فضایی آرامش بخش می دهد. اگر این همکاری و واکنش مثبت میان زن و شوهر ایجاد شود، آن مودت و دوستی و آن رحمتی که خداوند آن را ثمره و میوه ازدواج سعادتمند قرار داده است، تحقق می یابد و در این محیط است که دل زن قطعا به آرامش کامل می رسد و روح مرد نیز به سکون و آرامش دست می یابد . خداوند حکیم در کتابش - آیه ۲۱ سوره مبارکه روم میفرماید:" و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید که در کنار آنها آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد.(وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
 
تدبیر امور منزل، پایه و رکن اساسی مسئولیت اقتصادی زن در خانواده محسوب می شود. در خانه است که حس اقتصادی زن آشکار می شود و تدبیر وی برای امور زندگی ظاهر و آشکار می گردد. خانه، مملکت زن است؛ در آن می تازد و جولان می دهد. این را می گذارد، آن را بر می دارد. این را مرتب می کند و آن را پاکیزه می کند. بنابراین بر عهده زن است که خانه های خالی از آشفتگی، سرو صدا و سستی، تنبلی و خانه ای مرتب و منظم و پاکیزه ایجاد کند. چگونه چنین نباشد؟
 
آیا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با این سخن خود " زن در خانه شوهرش نگهبان است" (6) این نکته را تأیید نمی کند؟! ما می گوییم برای این که آن فضای خانوادگی شاد به وجود آید و خانه سرشار از سعادت و سرور و محبت و شادی گردد، زن و شوهر باید با یکدیگر همکاری داشته باشند و هر یک از آنها باید به یاری و مساعدت دیگری بیاید .
 
سرور، الگو، رهبر و حبیب دلهایمان، حضرت محمد مصطفى - صلى الله علیه و آله و سلم - در کارهای خانه به همسرانش کمک می کرد. آن حضرت لباسش را می دوخت و کفشش را پینه می کرد و گوسفندش را می دوشید. بعد از ایشان نیز خلفا و اصحاب گرامی شان راه ایشان را در پیش گرفتند. اگر کتب فقهی اسلامی را مورد مطالعه قرار دهیم، در می یابیم که آنها حقوق هر یک از زوجین را به طور مفصل ذکر کرده اند. در این کتاب ها آمده است بر مرد واجب است نفقه زن را که شامل خوراک، پوشاک و مسکن است، فراهم آورد. اما بر زن واجب است که در حفظ و حراست از اموال شوهرش بکوشد و به اندازه کفایت و نیاز و بدون اسراف و تبذیر، از اموال شوهرش خرج نماید. چرا که بر اساس احادیث شریفه، زن صالح در غیاب شوهرش اموال او را حفظ و حراست می کند. اما اگر مرد، بخیل و خسیس باشد زن می تواند به اندازه نیاز خود و فرزندانش از اموال او بردارد.
 
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که "هند" دختر "عقبه" همسر "ابوسفیان بن حرب" از خساست ابوسفیان نزد او شکایت کرد، به هند اجازه فرمودند که از اموال همسرش بردارد: "به اندازه نیاز خود و فرزندت از اموال او بردار" فقها در تعیین کارهایی که بر زن واجب است، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. چه چیزی بر زن واجب است؟ آیا زن باید به همسرش خدمت کند؟ یا این که نباید به همسرش خدمت کند؟ یا این که این امری است که به خود زن بر می گردد، یعنی در صورت تمایل می تواند چنین کند و این کار زن به منزله خدمتی داوطلبانه برای شوهر است؟ درباره این مسئله سه نظریه وجود دارد:
 
نظریه اول: خدمت به شوهر برای زن واجب نیست و اگر زن بخواهد می تواند به صورت داوطلبانه این کار را انجام دهد.

از نظریه دوم: خدمت به شوهر برای زن واجب است .

نظریه سوم: وضعیت زن در خانه شوهر همانند وضعیت زن در خانه پدری اش است، یعنی اگر در خانه پدر خدمتکار داشته، در خانه شوهر نیز باید داشته باشد.
 
با این وجود اختلافاتی که میان فقها در این زمینه وجود دارد، اما همه آنها براساس مفهوم آیه شریفه "تعاونوا على البر و التقوى"، بر وجوب همکاری در خانه اتفاق نظر دارند. به همین دلیل زن و شوهر باید در تدبیر امور منزل از جمله کارهای داخل خانه و مرتب و منظم کردن آن و حفظ و حراست از آن و انتخاب لوازم ضروری زندگی و غیره با یکدیگر مشارکت داشته باشند.
 
اما برای این که این همیاری و همکاری حاصل شود، وسایل و لوازمی مورد نیاز است که به این مهم کمک می کند. از جمله ی این لوازم و وسایل، مشورت و تفاهم میان زوجین است. چرا که خداوند به جماعت مؤمنان دستور داده با یکدیگر مشورت کنند و آنها را به انجام این کار تشویق کرده است. آنجا که در آیه 38 سوره مبارکه شوری، مؤمنان را چنین وصف می کند: "وکارشان را با مشورت یکدیگر انجام می دهند."(وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ).
 
این آیه به صورت خبری ذکر شده است، اما معنای امری از آن مستفاد می شود. هر کاری که جماعت مؤمنان را نظم می بخشد، شامل هر فردی از مؤمنان می شود و زن و شوهر نیز جزو این گروه قرار می گیرند.
 
همچنین تجربه و آگاهی نشان می دهد که مشورت و تفاهم و هماهنگی میان دو طرف، بسیاری از فاصله ها و جدایی ها را از بین می برد و اختلافات را حل می کند. پس زندگی زناشویی با تمام پیچیدگی ها و حساسیت هایش نیاز به تفاهم و مشورت میان زن و مرد دارد، خواه زن و شوهر با هم زندگی کنند یا در آستانه طلاق ویا درگیر مسائلی چون نفقه و شیر دادن به بچه باشد.
 
به همین دلیل خداوند به زن و شوهری که از هم جدا هستند، دستور می دهد تا پای میز مذاکره بنشیند و با تفاهم و همیاری، مسایل مربوط به ادامه شیردهی فرزندشان ومسائل مربوط به نفقه را حل کنند.
 
خداوند تبارک و تعالی در آیه ۲۳۳ سوره بقره می فرماید:" اگر پدر و مادر بخواهند روی توافق و مشورتشان فرزند را از شیر بگیرند بر آنها گناهی نیست."(فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا) اگر حکمت خداوند در مورد زن و شوهری که از هم جدا هستند چنین اقتضا می کند، پس خداوند به طریق اولی این موضوع یعنی تفاهم و مشورت و هماهنگی را برای همسران دائمی که با هم زندگی می کنند نیز بخواهد.

 

مسئولیت اقتصادی زن در جامعه

حق مالکیت
ایران امروز با کانال استان از زمانی که خداوند تبارک و تعالی آیه ۳۲ سوره مبارکه نساء را نازل کرد : "برای مردان بهره ای است از آنچه کسب کرده اند و برای زنان نیز بهره ای است از آنچه کسب کرده اند و از هر چه خواهید از فضل خدا درخواست کنید.(لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ اسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا) زن بعد از آن که زن بودنش علت عدم شایستگی وی در مالکیت اموال محسوب می شد، اهلیت و شایستگی خود را به دست آورد. براساس آن چه قبل از اسلام در میان ملتها و اقوام مختلف مرسوم و معمول بوده است، زن اهلیت و شایستگی مالکیت و دخل و تصرف در اموال را نداشته است.
 
خداوند تبارک و تعالی در کتاب عزیز خود که بر زبان پیامبر گرامی اش (صلی الله علیه و آله و سلم) جاری ساخته است، سهم زن از ارث و میراث را به او اعطا کرد و از آن زمان به بعد، زن از پدر، برادر، همسر، پسران و دیگر نزدیکان خود بر حسب درجه نزدیکی خود به آنها ارث می برد و مالکیت زمین ها خانه ها و دیگر اموال را با تمام شرایط مالکیت دار است. همچنان که می تواند به کار خرید و فروش و تجارت نیز بپردازد. زن حق دارد به هر کس که بخواهد از اموالش ببخشد ویا نبخشد.
 
"شیخ محمد عبده" می گوید:" این درجه که خداوند زنان را تا آن درجه بالا برده است، هیچ دینی قبل از اسلام و هیچ شریعتی، بلکه هیچ ملتی از ملتها قبل از اسلام و بعد از آن به آن درجه نرسیده اند. از نشانه های تمدن ملت های اروپایی آن است که در احترام به زنان و گرامی داشت آنها بسیار کوشیده اند و به تربیت و تعلیم علوم به آنان بسیار همت گمارده اند، ولی با وجود همه اینها همچنان پایین تر از آن درجهای هستند که اسلام زنان را تا آن درجه بالا برده است چرا که هنوز قوانینی وجود دارد که زن را در تصرف در اموالش بدون اجازه همسرش باز می دارند. علاوه بر این حق، اسلام حقوق دیگری را نیز از سیزده و نیم قرن پیش برای زن قائل شده است، و این در حالی است که زنان تا پنجاه سال پیش در اروپا مانند دوره جاهلیت اعراب بلکه بدتر از آن بوده اند. و این فرنگی ها که مدنیتشان در بالا بردن شأن و جایگاه زن در برابر دین ناقص است، بر ما فخر می فروشند و بلکه ما را در برخورد با زنان به جهل و نادانی متهم می سازند و جاهلان آنها می پندارند مشکلاتی که ما داریم به دلیل دین ماست . (7)

 
حق دخل و تصرف در اموال
حق مالکیت زن با تمام اختیارات مربوط به آن، امری است که بسیاری از وقایع تطبیقی به آن استناد می کنند و در تاریخ و مقررات دین اسلام شواهد و مثالهای فراوانی بر صحت این ادعا وجود دارد. به طوری که زن حق مالکیت مهریه، ارث و میراث، هر آنچه به او هدیه می شود و آنچه را که از تجارت، صنعت و زراعت به دست می آورد را دارد، بدون این که شخصی - چه دور وچه نزدیک - بتواند در آن کمترین تصرفی داشته باشد.
 
اگر زن حق مالکیت کامل دارایی های خود را دارد، آیا علاوه بر این حق مالکیت، حق دخل و تصرف آن را نیز داراد یا خیر؟ افرادی هستند که از حق مالکیت برخوردارند، اما اجازه دخل و تصرف در آن را ندارند، مثل خردسالان و یا افراد ناشایست یا افرادی که از اهلیت کامل برای تصرف اموال برخوردار نیستند. دین اسلام درباره زنان تأیید می کند که زن نیز مانند مرد حق مالکیت و حق تصرف را داراست. خواه آن امر متعلق به عمل اخروی و پاداش مربوط به آن باشد یا آن امر متعلق به عمل دنیوی و منافع مادی مربوط به آن باشد. خداوند تبارک و تعالی در آیه ۱۹۵ سوره مبارکه آل عمران می فرماید:"پس پروردگارشان دعای آنها را اجابت نمود که بی تردید من عمل هیچ عمل کننده ای از شما از مرد یا زن که همه از یکدیگر و باهم پیوند دارید، ضایع نخواهم نمود."( فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ أ ُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ) اسلام تأیید می کند که زن می تواند از مالش ببخشد و صدقه بدهد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زنان را به دادن صدقه از اموالشان تشویق می کردند:" هیچ کدام از شما همسایه اش را در صدقه دادن تحقیر نکند، حتی اگر آن چه صدقه می دهد، پاچه سوخته گوسفندی باشد .(8)
 
یک بار زینب همسر "عبدالله بن مسعود" شنید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به زنان دستور می دهند که صدقه بدهند. زینب نزد پیامبر آمد و از ایشان پرسید که صدقه اش را به چه کسی بدهد، چرا که همسرش با توجه به فقر و نیاز شدیدشان به همسرش گفته بود که وی و فرزندشان برای گرفتن صدقه شایسته تر از دیگران هستند. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: "صدقه را به همسر و فرزندت بده"(9) از همه اینها نتیجه می گیریم که زن حق دارد از اموالش به دیگران صدقه، زکات و هدیه بدهد و این دلیلی است بر اهلیت و شایستگی کامل زن در مالکیت و دخل و تصرف در اموال.

 

کار زن

خداوند تبارک و تعالی هستی و تمام موجوداتش را با قدرت و حکمتش آفرید و به منظور رسیدن به تکامل وحفظ همزیستی وانسجام، از هر چیزی دو زوج افرید. خداوند به صورت عمومی و کلی به جنس نر و ماده و به صورت اختصاصی به نر و ماده انسان، سوگند یاد کرده است. سوره مبارکه لیل آیه ۳: "سوگند به آن که نر و ماده را آفرید"(وما خلق الذکر والأنثى) . می دانیم که خداوند تبارک و تعالی به این دو یعنی مذکر و مؤنث قسم یاد کرده تا هر یک از آن دو را به خصوصیات دیگری متنبه و آگاه سازد.
 
برای رسیدن به تکامل میان مذکر و مؤنث، زن در زندگی در کنار مرد با او همکاری و مشارکت می کند. این همکاری در بیرون از خانه در میان زنان روستایی - یا بگذارید بگوییم در زندگی روستایی - هنگامی آشکار می گردد که زن روستایی در کنار یک مرد، خواه پدر یا همسر یا برادرش در باغ و مزرعه و دیگر صحنه های زندگی مشاهده می شود و گاهی اوقات این حضور دو نفره به یک کار جمعی تبدیل می گردد و آن هنگامی است که انجام آن کار حضور گروهی از مردان و زنان را در کنار هم می طلبد و بدون شک این کار در چارچوب ادب و احترام و دور از هرگونه ابتذال و ذوب شدن یا حل شدن صورت می گیرد. ما در "عمان" آن زندگی روستایی را تجربه کرده ایم. عمان جامعه ای عربی اسلامی و محافظه کار است که شاهد حضور زن و مرد با هم به صورت دونفره و حضور زنان و مردان به صورت جمعی هنگام کار در مزارع و باغهای خرما یا دیگر کارهایی است که همکاری میان اهل منطقه و محله یا روستا را می طلبد. اما یک سوال باقی می ماند و آن این است که آیا مسئله مطرح شده در عصر حاضر پیرامون کار زن همان کاری است که در زندگی روستایی با آن مأنوس بوده ایم؟ طبیعتا نه ! مقصود از کار زن در وقت حاضر، خارج شدن زن از خانه برای کار در خارج از خانه است خواه آن کار در بخش عمومی مثل کار در مؤسسه های دولتی و سازمانها و اداره های مرتبط با آن باشد و خواه در بخش خصوصی مثل کار در مؤسسات و شرکتهای خصوصی و یا کار برای افراد باشد. درباره مسئله کار زن به این صورت در دو بخش عمومی و خصوصی اختلاف نظر وجود دارد و آراء در این باره به سه دسته تقسیم می شوند:
 
- نظریه اول خروج زن از خانه را برای کار در خارج از منزل تأیید می کند و خواستار کار بیشتر زن است. این دسته معتقدند کار، آفاق دید زن را گسترش می دهد و ارزش های وجودی وشخصیت او را رشد داده و آشکار می سازد و با کار زن، مجد و بزرگواری ملت تحقق می یابد. زیرا سرافرازی ملت در گرو افزایش عوامل کار است. به همین دلیل زن با کار خود به سرپرست خود کمک می کند یا حتی کسانی را که سرپرستی ندارند، اداره و سرپرستی می کند.
 
- نظریه دوم، نظریه اول را قبول ندارد، چراکه معتقداند زن به دلیل مادر بودن و خصوصیات زنانگی، نمی تواند هم کار خانه را انجام دهد وهم حق همسر و تعلیم و تربیت فرزندان را ادا کند و نیز در بیرون از خانه کار کند و در هر دوی آنها موفقیت باشد. در نتیجه مجبور می شود در حق همسر و فرزندان یا در کارهای خانه کوتاهی و غفلت کند.
 
- نظریه سوم کار زن را در بیرون از خانه جایز می داند. به اعتبار این که کار به خودی خود یک عمل مشروع است و تا زمانی که در آن گناه و معصیت نباشد حرام نیست. اما کار باید وقت زن را نگیرد و فکر و وجدان او را مشغول نکند و او را از خصوصیات، مقتضیات و مسئولیتهای فکری اش خارج نکند. پس زن می تواند هر کاری را که می خواهد انجام دهد. اما باید به پوشش وعدم آرایش و رفتار سنگین خود متعهد و پایبند باشد و از اعمال منافی عفت دوری کند.
 
در برابر این سه نظریه، ما خود را متمایل به نظریه سوم می یابیم چرا که این نظریه برای حفظ مقام زن و کرامت و عفت او شایسته تر است. حضور زن در خانه و کار آن اصل است و خروج او برای کار مشروع، فرع است.
 
به همین علت شایسته نیست که یک فرع، اصل را بپوشاند هنگامی که حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) و همسرش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و کار حضرت فاطمه (علیها السلام) را به وی عرضه کردند، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین حکم کردند که کار خارج خانه برای حضرت علی (علیه السلام) و کار داخل خانه برای حضرت فاطمه (علیها السلام) باشد.
 
اما با پیشرفت عظیمی که در زندگی امروزی پدید آمده است، کارهایی خارج از منزل به وجود آمده که حضور زنان را طلب می کند . پس چاره ای جز خروج زن از خانه برای حضور در این کارها وجود ندارد. شاید مناسب باشد این موضوع را با سخن زیبایی از" برنارد شاو " - ادیب و متفکر انگلیسی - به پایان برسانیم: "کاری که زنان به آن می پردازند کاری است که بی نیازی از آن ممکن نیست و هیچ چیز دیگری را نمی توان با آن عوض کرد و آن مسئله بارداری و به دنیا آوردن بچه ها و شیردهی به آنها و تدبیر امور منزل است.
 
اما آنها به خاطر این کارها هیچ پول نقدی دریافت نمی کنند و این همان چیزی است که سبب شده بسیاری از نادانان فراموش کنند که این اعمال نیز بدون شک، کار محسوب می شود و هنگامی که از کار صحبت می شود، فقط نام مردان بر زبانهایشان جاری می شود و او را همان تلاشگری می دانند که برای به دست آوردن رزق و روزی، سعی و تلاش مضاعف می کند. آنها چنین اوصافی را با جهل و نادانی وافترا به مردان نسبت می دهند.
 
اما زن در خانه کار می کند و این در حالی است که کار زن در خانه، از ازل برای وجود و بقای جامعه، امری ضروری و حیاتی بوده است.
 
حال آن که میلیونها مرد، خودشان را مشغول می کنند و عمرشان را با کارهای پست و فرو مایه از بین می برند و شاید تنها بهانه مردان برای پرداختن به این کارها این باشد که آنها با کار کردنشان، همسرانشان را سرپرستی می کنند.
 
همسرانی که بی نیازی از آنها ممکن نیست، اما با وجود همه اینها، مردان، مغرور و خودخواه هستند و نمی خواهند که بفهمند. (10)
 

خلاصه

حقوق زن جزیی از حقوق کلی و عمومی انسان محسوب می شود. او مثل مرد و شقیقه ونصف اوست. زن و مرد هم در امور مادی و دنیوی و هم در امور اخروی از حق کامل برخوردار هستند. اسلام، زن را گرامی داشته است و او را در جایگاه مادری، خواهری، دختری وهمسری وهمچنین در بافت عمومی و کلی جامعه، گرامی داشته است. زیرا زنان نصف جامعه را تشکیل می دهند.
 
اسلام حق مالکیت و حق دخل و تصرف در اموال را به زن داده است. حق مالکیت در مهریه را به او داده است و او بر حسب درجه نزدیکی به مرده از او ارث می برد و این در حالی بود که در میان عرب ها و غیر عربها از حق ارث برخوردار نبوده است. اما پیرامون همکاری در کارهای منزل و تدبیر امور منزل، زن باید کارهای خانه را انجام دهد. اما برای این که زندگی به استقرار و ثبات برسد، بر عهده مرد است که در کارهای خانه به مساعدت ویاری زن بشتابد. همان عملی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همسرانشان در خانه انجام می دادند. همچنین بر مرد واجب است که تمام مایحتاج زندگی را فراهم آورد تا زن بتواند با مشورت و تفاهم و هماهنگی میان خود و شوهرش به تدبیر امور منزل بپردازد.
 
اسلام همچنین حق مالکیت و حق دخل و تصرف اموال و متملکات را به زن داده است. زن می تواند از مال خودش ببخشد، صدقه دهد، زکات بپردازد و به دیگران از اموال خود هدیه دهد.
 
پیرامون کار زن در خارج از منزل: بر اساس نظریه ای که آن را برگزیدیم، کار زن اشکال ندارد تا زمانی که در آن کار معصیت و گناهی نباشد و آن کار وقت زن را نگیرد و فکر و وجدان او را مشغول نسازد و با خصوصیات فطری زنانه او یعنی مقام مادری و مقام همسری او در تضاد نبوده و او را از ادای حق همسری و کار در خانه و تربیت فرزندان باز ندارد.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- ابو الحسن الندوی، سیره نبویه، ص 300
2- "تهاوا تحابوا " مالک در الموطأ آن را روایت کرده است
3- اطفیش محمد بن یوسف ؛ شرح النبیل ج ۶، ص ۸۰
4- "واجعل ذلک الوارث منا"، السالمی، شرح الجامع الصحیح، ج ۳ ، ص ۴۳۹
5- علی بن احمد الواحدی ، اسباب النزول ، ص ۱۰۶ ؛ تیسیر التفسیر ج ۳، ص ۱۴۷.
6- بخاری و مسلم
7-  البهی الخولى ، الاسلام و المرأة المعاصرة، ص ۲۵.
8- الربیع بن حبیب در مسندش
9-  سید سایق ، فقه السنة ، ج ۱، ص ۳۴۳.
10- الاسلام و المرأة المعاصرة؛ به نقل از مجله الهلال، شماره مارس ۱۹۶۵م
 
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیت‌های زن در نظام اسلامی، جلد دوم، نویسنده: احمد بن سعود السیابی، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1386 ش، صص 302-279