مقدمه

بسیاری از صاحب نظران و محققان علوم سیاسی و روابط بین الملل، بر این اعتقادند که نیازهای امنیتی و یا تأمین امنیت ملی، اصلی مبنایی در تعیین اهداف سیاست خارجی و اداره روابط میان کشورهاست. اگر امنیت را یکی از مهمترین وظایف و کارکردهای دولت ها در عصر مدرن بدانیم، امنیت ملی بزرگترین دغدغه هر نظام سیاسی است که با عناصر اقتصادی، ایدئولوژیک، فرهنگی، اجتماعی و نظامی پیوند خورده است. اهمیت این موضوع در میان کشورهای در حال توسعه، دو چندان است، زیرا به قول سایق(Yazid Sayigh) (1)، امنیت در کشورهای در حال توسعه، امر پیچیده تری است و پیوندهای موجود میان ابعاد گوناگون آن بر پیچیدگی آن افزوده است. آنچه در این مقاله مورد بررسی و تبیین قرار خواهد گرفت، این است که امنیت به مفهوم عام و به طور خاص در اندیشه و آراء امام خمینی(رحمه الله)، چه ابعاد و جنبه هایی دارد.
 
بنابراین، هدف نوشتار حاضر، تبیین ابعاد امنیت ملی در پرتو بازشناسی و مطالعه دیدگاه ها و اندیشه امام خمینی (رحمه الله) است. پرسش اصلی مقاله این است که ابعاد امنیت از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله) با کدام یک از رهیافت های موجود سازگاری بیشتری دارد؟ بدیهی است برای پاسخ به این سؤال و ایضاح بیشتر آن، ابتدا باید به برخی سؤالات مقدماتی و فرعی نظیر اینکه اصولا منظور از امنیت و ابعاد آن چیست؟ نظریه پردازان و مکاتب مختلف امنیت پژوهی چه دیدگاهی در باره ابعاد امنیت داشته و دارند و سرانجام اینکه، در اندیشه و اراء امام خمینی(رحمه الله)، ابعاد مختلف امنیت کدامند و هر کدام از آنها از چه مختصات و دقایقی برخوردارند؟ پاسخ داده شود. فرضیه اصلی مقاله این است که امام خمینی (رحمه الله) متأثر از رویکرد هستی شناسانه، انسان شناسانه و جامعه شناسانه خویش، نگاهی فرادنیوی به مقوله امنیت داشته و بر همین اساس، ایشان فراتر از رویکردهای موجود، امنیت را حتی در سطح ملی و اجتماعی آن، در خدمت فرآیند شدن و غایت انسان - نیل به سعادت دنیوی و اخروی - دانسته و از این رو، ابعاد متنوع تری برای امنیت قائل بوده اند.
 
روش نوشتار حاضر برای درک و تبیین ابعاد امنیت از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله)، ارزیابی و بازندیشی در مجموعه سخنرانی ها، پیام ها، مصاحبه ها و همچنین، سیره عملی ایشان است. بدین منظور، مقاله حاضر از سه قسمت تشکیل شده است. ابتدا و به اختصار، به توصیف مفهوم امنیت ملی و تشریح دقایق و خصایص آن پرداخته می شود. در قسمت دوم، رویکردهای رایج در زمینه ابعاد امنیت معرفی و بررسی می شوند و قسمت سوم به ابعاد امنیت در اندیشه و آراء امام خمینی(رحمه الله)، اختصاص یافته است.
 

تبیین و ایضاح مفهوم امنیت

 به رغم تلاش ها و مجاهدتهای علمی فراوان، دستیابی به تعریف جامع و مانع از مفهوم امنیت، به شدت دشوار است. این مفهوم واجد خصایص و صفاتی است که محققان را برای دستیابی به تعریف مشترک با دشواری های جدی مواجه می کند. کوشش مقاله حاضر برای این منظور نیز بیش از آنکه ادعایی درباره ارائه تعریف جامع و مانع باشد، پیش فرضی است تا بر اساس آن بتوان در باره ایده اساسی مقاله - کنکاش در مورد ابعاد امنیت از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله) - با سهولت بیشتری سخن گفت.
 
امنیت، مفهومی به شدت ذهنی، نسبی و برساخته اجتماعی است. قدمت اندیشه درباره این مفهوم به آغاز حیات بشری و زیست اجتماعی او باز می گردد. در عین حال، مجادلات درباره امنیت از پایان جنگ جهانی دوم به بعد به مجامع آکادمیک راه پیدا کرد. با وجود گذشت بیش از شش دهه از مناظرات در باب این مفهوم، کماکان عدم اتفاق نظر در بین محققان در فهم چیستی آن، نظر مشترک تلاش های فکری مذکور می باشد.
 
تریف (Terry Terriff) و همکارانش معتقدند نبود تعریف واحد و پذیرفته شده برای امنیت و وجود رویکردهای نظری گوناگون برای بررسی آن، این پرسش را پیش می آورد که هر کس چگونه امنیت را تعریف می کند. به زعم مورگنتا، این پرسش پاسخ آسانی ندارد. هنگام ارائه تعریف، برخی چیزها را در دل تعریف می گنجانیم و چیزهای دیگری را کنار می گذاریم(2).
 
گذشت زمان، نه تنها به بحث ها درباره چیستی و ماهیت مفهوم امنیت پایان نداده است، بلکه برعکس، از دهه ۱۹۸۰ به بعد و با پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق و شوروی سابق، مباحث مذکور به عنوان یکی از نقاط کانونی رشته روابط بین الملل و مطالعات استراتژیک، ابعاد وسیع تری یافته است.
 
مقاله حاضر، با پذیرش ادعای مورگنتا مبنی بر اینکه هر تعریفی شامل پذیرش برخی چیزها و کنار گذاردن برخی چیزهای دیگر است و به عنوان پایه ای برای مباحث آتی خود، امنیت ملی را به عنوان شرایط و فضایی تعریف می کند که طی آن، هر ملت قادر است از اهداف و ارزشهای حیاتی مورد نظر خود در سطح ملی و فراملی محافظت نماید و یا آنها را گسترش دهد(3).

 

شرایط و فضای امن برای نظام های سیاسی

بر اساس این تعریف، شرایط و فضای امن برای نظام های سیاسی و جوامع مختلف متفاوت است، زیرا تمامی ترجیحات ارزشی آنها یکسان نیست، حتی اگر برخی از این ترجیحات، نظیر بقاء فیزیکی یا رفاه و آبادانی، فصل مشترک همه آنها باشد.
 
پذیرش تعریف مذکور از امنیت، خواه ناخواه الزاماتی را به دنبال دارد که تذکر آنها خالی از فایده نیست: او امنیت امری نسبی است، به این معنا که به هیچ زمان و مکانی نمی توان اشاره کرد که در آن امنیت به طور مطلق تحقق پیدا کرده و یا پیدا کند. ثانیا، امنیت امری ذهنی است، چون بسیاری از ترجیحات ارزشی انسانها فاقد مابه ازاء عینی و مشخصی هستند. ثالثا، امنیت امری برساخته اجتماعی است، به این معنا که به شدت زمانمند و مکانمند(زمان پرورده و زمینه پرورده) می باشد. به عبارت دیگر، نه تنها نمی توان از ترجیحات ثابت و مشترک جوامع مختلف (به دلیل تاریخ و فرهنگ متفاوت) سخن گفت، بلکه و حتی مهمتر از آن، در هر جامعه مشخص هم نمی توان بر ترجیحات ثابت و مشترک نسل های مختلف آن (به دلیل تأثیرپذیری اذهان عمومی از عوامل مختلف) تأکید کرد.
 
در قسمت بعدی مقاله، به این نکته اشاره خواهد شد که چگونه ترجیحات ارزشی مختلف در زمان ها و جوامع گوناگون، به متفاوت دیدن موضوع امنیت و توسعه ابعاد آن انجامیده است. به نظر می رسد تنها با لحاظ کردن این نکات است که بحث درباره ابعاد امنیت از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله)، با همدلی بیشتری درک و فهم خواهد شد.
 

مروری بر رویکردهای رایج در زمینه ابعاد امنیت

هدف اساسی این بخش، آشنایی با رویکردها و دیدگاههای گوناگونی است که درباره ابعاد امنیت ملی وجود دارد. ایضاح این موضوع، مقدمه و تمهیدی است برای ورود به قسمت بعدی که جان کلام مقاله را تشکیل می دهد. به نظر می رسد آگاهی از چگونگی نگرش امام به مقوله امنیت، آنگاه اهمیتش دو چندان می شود که با تأمل در رویکردهای موجود، نقاط اشتراک و افتراق آنها با نگرش امام آشکار شود.
 
و پرداختن تفصیلی به ابعاد امنیت و تحولاتی که امنیت از این حیث به خود دیده است، مجال فراخی را می طلبد، به گونه ای که تا کنون نیز برای پردازش آن، مقاله ها و کتابهای مستقلی به رشته تحریر در آمده است. آنچه در این بخش خواهد آمد، جمع بندی مختصری از روایت تحول و توسعه ابعاد مفهوم امنیت ملی از آغاز تا کنون است، تا مقدمه ای باشد برای ورود به بخش بعدی مقاله. به دلیل در هم تنیدگی نحلهای مختلف فکری در نوع نگاه به موضوع ابعاد امنیت ملی، ترجیح داده شد تا این نگرش ها و رویکردها، بیش از آنکه به افراد و یا مکاتب فکری ارجاع داده شوند، ناشی از نوع نگاه و ماحصل تأملات آنها تصویر گردند. رویکردهای رایج درباره ابعاد امنیت ملی را در یک تقسیم بندی، می توان در چهار دسته و گروه طبقه بندی کرد:
 
رویکرد سنتی
 در این رویکرد که آن را مدل کلاسیک یا سنتی می نامند، نظریه واقع گرایی وجه غالب را دارد و از پایان جنگ جهانی دوم تا اوایل دهه ۱۹۶۰، بر ادبیات امنیتی غلبه داشته است. در این رویکرد، دولت یگانه بازیگر روابط بین المللی است، امنیت مهم ترین هدف و قدرت نظام و دیپلماسی، مهم ترین سازوکارهای تأمین آن به شمار می آیند. همچنین، امنیت با بقا و حفظ فیزیکی نظام سیاسی و حکومت، مساوی قلمداد شده و تهدید امنیتی به منزله خطراتی است که از جانب ابزار نظامی متوجه جان، مال، سرزمین و حاکمیت کشورهاست. در این رویکرد، امنیت در مقایسه با دیگر واژه ها استقلال کمتری دارد و در بهترین حالت، نقش الحاقی و جزیی در مدل قدرت در روابط بین الملل ایفا می کند. در این چارچوب، تهدید اصلی امنیت ملی هر کشوری، تهدید نظامی است و تنها راه مقابله با آن نیز به کار گیری سخت افزارهای نظامی می باشد(4).
 
رویکرد لیبرالی
 با آغاز دهه ۱۹۶۰ و در کشاکش جنگ سرد، دنیا شاهد از هم پاشی و سقوط نظامهایی بود که به ظاهر و از لحاظ توان و قدرت نظامی، چنین آینده ای برای آنها پیش بینی نمی شد. در این دوره، دو بعد دیگر امنیت و البته در کنار بعد نظامی، مطرح شدند: سیاست و اقتصاد. فساد و ناکارآمدی سیاسی و اقتصادی، دو بعد جدیدی بودند که توجه صاحب نظران را به خود جلب ساختند. طرح ایده امنیت مساوی است با توسعه، از سوی کندی و مشاور امنیت ملی اش مک نامارا، دریچه جدیدی را در مباحث مربوط به ابعاد امنیت ملی گشود. از آن پس، تهدیدات امنیتی نه فقط تهدیدات نظامی و آن هم از نوع خارجی، بلکه در کنار آن، تهدیدات سیاسی و اقتصادی قلمداد شدند که عمدتا از سوی نیروهای داخلی، مشروعیت و کارآمدی نظام ها را نشانه رفته بودند.
 
در کنار ارزش حفظ تمامیت ارضی و بقای نظام سیاسی حاکم (بعد نظامی)، ارزش های دیگری نظیر ایجاد شرایط لازم برای رفاه اقتصادی و عدالت اجتماعی (بعد اقتصادی)، مردم سالاری و چرخش قدرت و حقوق و آزادی شهروندان (بعد سیاسی) نیز در قالب ارزشهای ملی، به توسعه دامنه ابعاد امنیت ملی انجامیدند چنین برداشتی از ابعاد امنیت ملی، در تعریفی که الیوت(Jeffrey M. Elliot) و ریجینالد(Robert Reginald) از امنیت ملی می کنند، به وضوح آشکار است: «کشوری دارای امنیت ملی است که در وضعیتی قرار داشته باشد که در آن به صورت نسبی یا کامل، از تهدیدات احتمالی نظامی، سیاسی و یا اقتصادی دیگر کشورها به دور باشد.

 
رویکرد مکتب کپنهاگ
 دهه ۱۹۸۰ میلادی، دهه سرنوشت سازی در روابط بین الملل بود و از این حیث، مفهوم امنیت و ابعاد آن نیز از جمله مفاهیمی بود که در ادبیات مطالعات راهبردی و امنیتی، مورد توجه وسیع محققان این رشته ها قرار گرفت.
 
بوزان (Barry Buzan) و همکارانش در مکتب کپنهاگ، ایوب (Mohammed Ayoob)، کولودزیجه (Edward A. Kolodziej)، اولمان (Richard H.Ullman)، بوث (Ken Booth)، توماس (Caroline Thomas)، کلارک (Ian Clark) و دیگران، از جمله محققانی بودند که سهمی اساسی در توسعه ابعاد امنیت داشتند.
 
مطالعات محققان اخیر بر این نکته اساسی تأکید داشتند که مفهوم امنیت نباید صرفا به حوزه مسایل و تهدیدات نظامی محدود شود. امنیت معنای عام تری است که نه فقط می توان آن را در عرصه نظامی به کار بست، بلکه در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی نیز قابلیت کاربرد دارد(5).
 
بوزان در کتاب مردم، دولتها و هراس، که هم اکنون مرجع کلاسیک در مجامع اکادمیک به شمار می آید، امنیت اجتماعات انسانی را تحت تأثیر عواملی در پنج بخش عمده قرار میدهد(6) که عبارتند از نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی.
 
نکته قابل توجه در دیدگاه بوزان این است که این پنج بخش، جدای از یکدیگر عمل نمی کنند، به طور اجتناب ناپذیری به هم وابسته اند و به صورت های مختلفی با هم تداخل دارند (7).
 
بنابراین، در نگرش جدید که تا حدود فراوانی معلول پایان جنگ سرد و گسترش ارتباطات بین المللی ناشی از توسعه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی بود، دو بعد امنیت اجتماعی و امنیت زیست محیطی به ابعاد امنیت ملی افزوده شد..
 
منظور از امنیت اجتماعی از دیدگاه بوزان و همکارانش، توانایی جامعه برای حفظ ویژگی اساسی خود در برابر شرایط متحول و تهدیدات واقعی یا احتمالی است.
 
به طور خاص، این نوع امنیت درباره قابلیت حفظ شرایط قابل پذیرش داخلی برای تکامل الگوهای سنتی زبان، فرهنگ، مذهب و هویت ملی و رسوم است. در چارچوب این تعریف، مشخص شدن زمانی که تهدیدی علیه امنیت اجتماعی وجود دارد، دشوار است. امنیت اجتماعی درباره وضعیتی است که جوامع تهدیدی در مؤلفه های هویتی خود احساس کنند (8).
 
به لحاظ زیست محیطی، فعالیت های انسانی در سطوح منطقه ای و جهانی، آثار فوق العاده مخربی بر محیط زیست دارند. آنها امنیت زیست محیطی همه انسانها و جوامع را در سطح جهانی تحت تأثیر قرار داده اند، به گونه ای که سرنوشت مشترکی را برای همه آنها رقم می زنند. مقابله با این تهدیدات و چالش ها، از عهده تک تک کشورها خارج است و نیاز به اقدامی مشترک و جهانی دارد. مسایل و مشکلات مربوط به گرم شدن زمین، بالا آمدن سطح آب دریاها، سوراخ شدن لایه اوزون، آلودگی جو زمین، فرسایش خاک، کاهش منابع طبیعی زمین و انقراض نسل حیوانات، از جمله مسایل و چالش های زیست محیطی است(9).
 
توماس هامر دیکسون (Thomas Homer Dixon) و همکارانش نیز استدلال می کنند که کمیابی منابع زیست محیطی، تهدیدی علیه امنیت است، چرا که می تواند باعث افزایش خشونت در جوامع گوناگون و جهان شود(10).
 
در مجموع، نویسندگان بسیار دیگری نیز نه تنها بین مسایل زیست محیطی و امنیت ارتباط برقرار می کنند، بلکه با این کار می خواهند نشان دهند باید تعریف جدیدی از مفهوم امنیت ارائه شود و در این تعریف، ابعاد دیگری که متأثر از تغییر مرجعیت امنیت از دولت به پدیده های دیگری مانند افراد، گروهها، مناطق زیستی و کل جهان است، دیده شود(11).
 
اوج این رویکرد و تنوع بخشی به ابعاد امنیت را می توان در بیانیه ها و قطعنامه های صادره از سوی سازمان ملل و گزارش برنامه عمران ملل متحد در دهه ۱۹۹۰ مشاهد کرد که در آنها، مفهوم وسیع و گسترده امنیت انسانی مورد توجه قرار گرفت. در سند ۱۹۹۴ برنامه توسعه ملل متحد، امنیت انسانی وضعیتی تعریف می شود که در آن، مردم از قید و بندها و فشارهای روحی و روانی که مانع رشد انسان می شود، آزاد و رها می شوند. امنیت انسانی عبارت است از اول، ایمنی از تهدیدات مزمن و دیرپا چون گرسنگی، بیماری و سرکوب؛ و دوم، در امان بودن از برهم خوردن ناگهانی و زیان آور الگوهای روزمره زندگی. در این برنامه، تأمین امنیت انسانی مستلزم رویکردی هفت بعدی است که در آن، ابعاد اقتصادی، غذایی، بهداشتی، زیست محیطی، شخصی، اجتماعی و سیاسی امنیت مورد توجه قرار می گیرد(12).
 
رویکرد هستی شناسانه
امنیت هستی شناختی، بعد جدیدی است که در دهه اخیر بر ابعاد امنیت افزوده شده است. این بعد از امنیت، متأثر از چندین مکتب نظری و عملی، نظیر روان کاوی، نظریه روابط اشیا، نظریه مدیریت عدم قطعیت و نظریه مدیریت ترس و هراس و خصوصا با اتکا به نظریه های آنتونی گیدنز(Antony Giddens) و باتلر(Butler)، چارچوب بندی شده است.
 
این ادعا که امنیت هستی شناختی، نیاز اولیه و اصلی است، با این گزاره شروع می شود که بازیگران از عدم اطمینان و عدم حتمیت به عنوان تهدید هویتی، در هراسند. ناامنی هستی شناختی به وضعیتی اشاره دارد که در آن، شخص به ناتوانی عمیقی دچار شده و نمیداند با چه خطرهایی مقابله کند و کدامیک را نادیده انگارد. برعکس، امنیت هستی شناختی، وضعیتی است که در آن، فرد انتظارات مطمئنی راجع به روابط بین ابزار و اهداف دارد که بر زندگی اجتماعی وی حاکم است. فرد برخوردار از امنیت هستی شناختی، میداند چگونه اقدام کند و در نتیجه، چگونه خودش باشد. به همین اعتبار، جوامع برای تأمین هویت و تثبیت و تمایز آن با دیگران، در پی ثبات شناختی و معرفتی هستند. عادت به وضعیتی نسبتأ ثابت، نوعی اطمینان را به همراه دارد و دگرگونی و نامعلوم بودن آینده، همراه با ناامنی است. عنصر اصلی جامعه، هویت و تثبیت و تمایز آن از سایر جوامع است. یکی از راههای حفظ تمایز و تفاوت گروهها، حفظ و عادی سازی روابط با سایر گروههاست. چنین عادتهای روزمره بین گروهی و بین کشوری، به انسجام و یکپارچگی هویت گروهها کمک می کند. بنابراین، می توان کشورها را به گونه ای تصور کرد که تنها برای تأمین امنیت فیزیکی خود تلاش نمی کنند، بلکه برای حفظ هویت گروهی ملی تهییج و تحریک می شوند. ابتنای نیازهای گروهی به امنیت هستی شناختی بر نیازها و احتیاجات فردی، حاکی از آن است که نهادهای دولتی صرفا برآیند نظرات تصمیم گیرندگان نیستند. همچنین، دولت ها تصویرهایی از خود به نمایش می گذارند که اعضا به طور پیچیده ای به آنها وابستگی خواهند داشت (13 (

 

امام خمینی (رحمه الله) و ابعاد امنیت ملی

 واکاوی اندیشه سیاستمداری همچون امام خمینی (رحمه الله) که خارج از چارچوب های رایج علوم اجتماعی می اندیشید و عمل می کرد، به ویژه در خصوص مفاهیم مدرنی چون امنیت ملی، به غایت دشوار است. برای فهم بهتر نگرش امام به مقوله امنیت و ابعاد مختلف آن، می بایست او غور و تأملی در مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی ایشان شود، چون به نظر می رسد موضوع امنیت همچون سایر مفاهیم و موضوعات سیاسی و اجتماعی، اجزایی از یک مجموعه فکری کلی و منسجم هستند که متأثر از نوع نگاه ایشان به عالم و آدم و اجتماع شکل می گیرند. تا نگاه کلان امام (رحمه الله) یا مبانی فکری و فرانظری ایشان درک و فهم نشود، هر گونه نتیجه گیری از دیدگاه های ایشان درباره موضوعات خرد همانند امنیت ملی و ابعاد آن، ممکن است راهی به بیراهه باشد. ثانیا، چون امام از مفاهیم جدید و خصوصا برداشت های نو و دانشگاهی آنها (مثل مفهوم امنیت ملی و مشتقات آن کمتر استفاده می نمود، با غور در ادبیات گفتمانی ایشان، تلاش شود آن دسته واژه ها و کلماتی که در ادبیات امام به مفهوم امنیت ملی و با برداشت مدرن آن نزدیکی و همخوانی دارد، شناسایی شوند تا از آن طریق به برداشت امام از امنیت و ابعاد آن پی ببریم.
 

مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی اندیشه امام (رحمه الله)

تأمین امنیت و امنیت ملی، یکی از وظایف اولیه و کارکردهای ذاتی دولت و اساس تشکیل نظام های سیاسی مدرن است. دولتها موظف به فراهم ساختن شرایطی هستند که در آن، شهروندانشان بتوانند با آسودگی، ارزش های مورد قبول خویش را تحقق بخشند. ارزشها متأثر از ایدئولوژیها، ادیان، فرهنگ ها، تاریخ و آداب و رسوم و فرآیندهای اکتسابی، از جامعه ای به جامعه ای دیگر متفاوت هستند. همه عوامل مذکور به نوعی متأثر از نوع نگاه انسان ها به هستی، انسان و جامعه می باشد. ماهیت نظام های سیاسی و چگونگی کارکردهای گوناگون دولتها - از جمله تحقق امنیتبه شدت از گفتمان حاکم در آن جامعه نسبت به سه مقوله هستی، انسان و جامعه تأثیر می پذیرد. بر همین اساس، اگر بخواهیم به تلقی و نگرش امام از امنیت و چگونگی دیدگاه ایشان نسبت به ابعاد آن پی ببریم، لاجرم و به عنوان مقدمه ای ضروری، باید ولو به اجمال، نگاهی به مبانی هستی شناسی، انسان شناسی و جامعه شناسی امام داشته باشیم.
 
مبانی هستی شناسی
 امام خمینی رحمه الله، از حیث هستی شناسی، در زمره اندیشمندان اصالت وجودی قرار می گیرد. هستی در نگاه ایشان هدف دار و دارای مبدأ و معاد است. در این نگاه، جهان مادی در نازل ترین مرتبه وجود است. «عالم طبیعت در آخر موجودات عالم وجود واقع شده است. یعنی منتهی الیه عالم... پست ترین عالمها عالم طبیعت است» (14). جهان عوالم گوناگونی دارد. «هستی اعم از غیب و شهادت است و چیزی که ماده ندارد، می تواند موجود باشد»(15). «تمام چیزهایی که در عالم واقع می شود از همان جلوه است و چون همه امور، همه چیزها از اوست و به او برمی گردد، هیچ موجودی از خودش چیزی ندارد» (16).
 
از ویژگی های اساسی این عالم، ابعادی چون غیب و شهود، غایت مندی، برخورداری از خالق مدبر، قانونمندی، ابتناء بر عدل، مسخر انسان بودن و صراط برای انسان می باشد. امام (رحمه الله) نظام هستی را نظام الحمل و احسن و جلوه حضور حق تعالی یا محضر خدا میداند. این سرا یعنی حیات دنیوی را دار فنا و تغییر دانسته و سرای جاویدان و آخرت را دار بقاء و ثبات و زندگانی ابدی می بیند. در نگاه ایشان، خداوند، قادر متعال خالق و آفریننده جهان هستی است و در نتیجه، مالک آن و دارای حاکمیت مطلقه بر آن است. او هادی، راعی، مدیر و مدبر کلیات جهان هستی است (17).
 
در نگاه امام، سه عالم ملک، ملکوت و لاهوت، از مراتب هستی می باشند(18). عالم ملک دنیاست و عالم ملکوت، عالم غیب است که ملکات صالحه و فاسده انسان در آن ظاهر می شود(19). عالم لاهوت عالم وحدت است. عالم محسوس مرتبه نازل هستی است و عالم الوهیت، مرتبه اعلای هستی و مقصد اعلى است. (20)
 
در نگاه امام، کل هستی به عنوان نظام واحد، دارای اجزای مرتبط است. انسان موجود متحرک است، از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب، تافنا در الوهیت. زندگی فردی و اجتماعی انسان باید با این کلیت منظم، هماهنگ شود. همانگونه که فطرت او با آن هماهنگ است. فلسفه تشریع الهی نیز هماهنگی مصالح انسان با مصالح هستی است (21)

 
مبانی انسان شناسی
 انسان شناسی امام، بخشی از هستی شناسی ایشان است. ایشان انسان را در کلیت هستی و به عنوان بخشی اساسی از آن مورد بررسی قرار میدهد. از دیدگاه امام، انسان در بین تمامی مخلوقات هستی، اشرف و برتر است:
 
«انسان مجموعه همه عالم هاست. کأنه خدای تبارک و تعالی دو نسخه موجود فرموده است: یک نسخه تمام عالم، یک نسخه کوچک..... یعنی انسان عصاره همه موجودات عالم است. یعنی در انسان همه چیز است» (22).
 
ایشان به تأسی از عالم هستی، انسان را نیز دارای مراتب وجودی دوگانه محسوس و نامحسوس میدانند: بدان که انسان، اعجوبه ای است دارای دو نشئه و دو عالم. نشئه ظاهره ملکیه دنیویه که آن بدن اوست و نشئه باطنه، غیبیه و ملکوتیه که از عالم دیگر است و نفس او، که از عالم غیب و ملکوت است، دارای مقامات و درجاتی است» (23).
 
«انسان موجودی است که خدای تبارک و تعالی آن را خلق کرده است برای اینکه همه جهاتی را که در عالم هست، در انسان هست، منتها به طور بالقوه است، به طور استعداد است و این استعدادها باید فعلیت پیدا کند» (24).
 
در مقایسه دو عالم انسانی نیز، مرتبه طبیعی انسان بسیار نازل است و وظیفه انسان، ارجاع امور به مرحله توحیدی است:
 
«انسان یک مراتبی دارد که مرتبه طبیعی اش از همه مراتبش نازل تر است و محسوس ماست... اسلام برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرحله توحید است. تعلیمات طبیعی و ریاضی (صرف) نیست. همه اینها را دارد. لکن اینها مهار شده به توحید، برگرداندن طبیعت و همه ظلهای ظلمانی به آن مقام نورانی که آخر، مقام الوهیت است» (25).
 
از دیدگاه امام، انسان برخوردار از عواطف، گرایشها و معارف حقه ای است که خدای تعالی از بین جمیع مخلوقات صرفأ بندگان را به آنها مفطور ساخته است. فطرت انسانی و احکام آن از جمیع احکام بدیهیه بدیهی تر است. فطرت عشق به کمال و خیر مطلقه و فطرت تنفر از نقص و شر و شقاوت (26). یکی از گونه های فطرت انسان، میل به آرامش و امنیت جویی اوست:
 
«بدان که یکی از فطرتهای الهیه که مفطور شده اند جمیع عایله بشر و سلسله انسان بر آن، فطرت عشق به راحتی است، که اگر در تمام دوره های تمدن و توحش و تدین و سرخودی این نوع مراجعه شود و از تمام افراد عالم و جاهل، وضیع و شریف، صحرایی و شهری، سوال شود که این تعلقات مختلفه و اهویه متشتته برای چیست؟ و این همه تحمل مشاق و زحمات در دوره زندگانی برای چه مقصد است، همه متفق الکلمه با یک زبان صریح فطری جواب دهند که ما همه هر چه می خواهیم برای راحتیخود است» (27).
 
در مجموع، از دیدگاه امام، انسان موجودی است که بالقوه توانایی و استعداد شدن و رسیدن به بالاترین مراتب کمال و درجات معنوی را داراست. ضرورت ارسال انبیا و رسولان الهی نیز به همین مسأله، یعنی تکامل پذیری و تکامل طلبی انسان باز می گردد، ولی اگر در حدود طبیعی و زیست مادی، چون سایر موجودات بود، نیازی به آمدن رسولان، تذکر و ابلاغ پیام الهی نیز نبود (28)
 
مبانی جامعه شناختی
 مبانی جامعه شناختی امام (رحمه الله)، در راستای نگرش هستی شناسانه و انسان شناسانه ایشان قرار دارد. فلسفه تشکیل اجتماع و اوج تکاملی آن یعنی جامعه سیاسی و تشکیل حکومت و کارکرد سیاست، چیزی نیست جز به فعلیت رساندن استعدادهای خدادادی انسان در چارچوب و هماهنگ با نظام خلقت و هستی احسن و اکمل موجود:
 
«نوع انسان در دنیا با معاونت و معاضدت بعضی با بعضی زندگی راحت می تواند بکند. زندگانی انفرادی برای هیچ کس میسور نیست، مگر آنکه از جامه بشریت خارج شده به حیوانات وحشی ملحق گردد و زندگانی اجتماعی، چرخ بزرگش، بر اعتماد مردم به یکدیگر می چرخد» (29).
 
به عبارت دیگر، ضرورت شکل گیری اجتماعات انسانی و متعاقب آن، تشکیل حکومتها و اجرای سیاستها مرتبط با نگرش هستی شناسانه و انسان شناسانه وی می باشد، زیرا به رغم فطرت کمال طلب، حقیقت جو، عدالت خواه و جمال پسند انسان، این احتمال وجود دارد که در عالم طبیعت تحت سلطه قواعد طبیعی و مادی محض در آمده و از هدف اصلی خلقت که همانا رسیدن به مقام "کالالوهیه" است، بازماند(30).
 
تشکیل جامعه، پاسخ به یکی از نیازهای ضروری و فطری انسان است، اما از دیدگاه امام، جامعه و سیاست خوب آن است که «شرایط اجتماعی مساعدی برای تربیت افراد مؤمن و با فضیلت فراهم شود»(31) و «علاوه بر امور مادی، به معنویت و حفظ و گسترش آن در جامعه توجه شود» (32).
 
سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را مد نظر بگیرد و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت بکند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست، به صلاح ملت هست، صلاح افراد هست» (33).
 
در مجموع، امام با تفکیک سه نوع سیاست شیطانی (ظالمانه و مبتنی بر خدعه و نیرنگ)، سیاست یک بعدی (عادلانه و مبتنی بر سعادت دنیوی انسان و سیاست الهی(عادلانه و مبتنی بر سعادت دنیوی و اخروی انسان)، بر این نکته تأکید دارد که تنها در ذیل سیاست اخیر است که امید می رود انسان بتواند در صراط مستقیم مورد نظر قرآن گام بردارد(34).

 

امنیت و مفاهیم مرتبط با آن در کلام امام خمینی (رحمه الله)

 در ادبیات گفتاری و نوشتاری امام (رحمه الله)، از واژه ها و مفاهیم مدرن کمتر استفاده می شد. مفهوم امنیت و امنیت ملی نیز چنین وضعیتی دارد. البته، این نباید به معنای کم اهمیت دانستن یا نادیده گرفتن موضوع از سوی ایشان قلمداد شود. اگر امنیت ملی را شرایط و فضایی بدانیم که طی آن هر ملت قادر است از ارزش های مورد نظر خویش محافظت نماید و در جهت نیل به آنها گام بردارد، بدیهی است این موضوع را به عنوان یکی از کارویژه های اساسی دولت ها، می توانیم در آثار و سخنان امام (رحمه الله) در قالب واژه ها و مفاهیم مختلف شناسایی نموده و با غور در آنهاء به هدف اصلی خود که همانا تبیین ابعاد امنیت در اندیشه امام خمینی(رحمه الله) است، دست یابیم.
 
برای دستیابی به هدف مذکور، لازم است با اتخاذ رویکردی سه جانبه (ایجابی، سلبی و زمینه ای)، هم مفاهیمی که در راستای تحقق ارزش های مورد نظر کاربرد دارند(ایجابی)، هم مفاهیمی که نقش مانع یا مخرب برای ارزش های یادشده دارند(سلبی) و هم مفاهیمی که نقش زمینه ساز برای طرح و یا تحقق ارزش های یادشده دارند(زمینه ای)، مورد شناسایی قرار گیرند تا بر اساس آنها بتوان گزاره هایی را از موضوع بحث استنتاج نمود. در جدول شماره یک، مفاهیم مورد نظر و میزان فراوانی آنها در مجموع مجلدات صحیفه امام(رحمه الله) آمده است:
 
جدول یک: میزان فراوانی واژگان مرتبط با موضوع امنیت ملی در صحیفه امام(رحمه الله)

 
لازم به توضیح است که اعداد به کار گرفته شده در جدول، گرد شده اند.
 
همانگونه که مشاهده می شود، از واژه هایی نظیر امنیت، حفظ و محافظت و استقلال برای جنبه های ایجابی و از واژه هایی نظیر تهدید، هجوم، خطر و دخالت، برای جنبه های سلبی موضوع استفاده شده است. علاوه بر آن، واژه هایی مثل دولت، جامعه، انسان، اسلام، ایران، فرهنگ، اقتصاد، ذخایر، محیط زیست و ملت نیز که می توانند به عنوان موضوع و ابعاد امنیت تلقی شوند، مورد مطالعه قرار گرفته اند. در جدول مذکور، واژه های اسلام (۳۱۷۰۰)، ملت (۱۶۲۱۰)، ایران (۱۲۲۰۰)، دولت (۶۱۳۰)، انسان (۴۸۵۰)، و جمهوری (۴۲۷۰) که واژه های مربوط به مرجع و موضوع امنیت هستند، به ترتیب دارای بیشترین فراوانی می باشند.
 
جالب اینکه، دو مفهوم امنیت و تهدید که در ادبیات مطالعات امنیتی، مفاهیم محوری و کاربردی هستند، در گفتمان امام با تعداد فراوانی ۳۲۰ و ۹۰ مورد در مقایسه با سایر مفاهیم، کمتر به کار گرفته شده اند و این حاکی از آن است که امام اصراری برای استفاده از مفاهیم امروزی و مدرن در کلام خود نداشت. در مقابل، مشاهده میشود که به جای تهدید، از کلماتی نظیر دخالت (۱۰۶۰)، خطر(۹۹۰) و هجوم (۳۱۰) و در کنار امنیت از واژه های مثل استقلال (۱۲۰۰) و حفظ (۳۲۰) استفاده کرده است. کالبدشکافی معنا و مفهوم امنیت در کلام امام نیز جالب توجه است. در قریب یک چهارم از موارد مورد استفاده، منظور امام از امنیت و امنیتی، سازمان امنیت و نیروهای امنیتی رژیم شاه می باشد و بعد از آن، به ترتیب، نظم و ثبات داخلی، سلامت و آرامش ملت، شورای امنیت سازمان ملل، امنیت منطقه ای، امنیت جهانی و حفظ و تمامیت ارضی کشور، معانی مورد نظر امام از این مفهوم بوده اند.
 

ابعاد امنیت در اندیشه امام خمینی (رحمه الله)

 در کلام امام خمینی(رحمه الله)، نمی توان به صورت مستقیم نشانی از تأکید بر ابعاد امنیت ملی دید و یا ترجیحاتی در خصوص آن مشاهده کرد. توجه و تأکید بر بعدی از ابعاد امنیت ملی، استنباطی است که می توان از آرا و اندیشه های ایشان داشت. تأکید امام بر بعدی از ابعاد امنیت متأثر از مبانی هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناختی و سیاست شناسی وی است. با در نظر گرفتن تفاوت کلامی و گفتمانی امام با گفتمان و ادبیات مدرن مطالعات امنیتی، ابعاد امنیت در اندیشه ایشان را می توان به شرح ذیل مطرح کرد و توضیح داد.
 
بعد معنوی و اخروی امنیت
در نگاه امام، هدف اصلی دولت ها به عنوان متولیان اداره و تدبیر امور جوامع انسانی، جلوگیری از پیدایش مفسده و خروج آنها از دایره فطرت انسانی است. بر همین اساس، جهت گیری اصلی سیاست، علاوه بر تأمین نیازمندیهای مادی و دنیوی انسان ها، فراهم ساختن بسترهای مناسب برای توسعه و تعمیق معنویت و هدایت آنهاست. این نکته، وجه ممیزه رویکرد امام نسبت به دیگر متفکران در زمینه ابعاد امنیت می باشد. برخلاف تمامی رویکردهای چهارگانه یادشده نسبت به ابعاد امنیت که صرفا به ارزش های این جهانی و دنیوی شهروندان توجه دارند(35)، امام اصولا بعد اصلی امنیت انسانها را اخروی دانسته و امنیت این جهانی در تمامی ابعادش را، مقدمه ای برای آن میداند:
 
«همه اینها مقدمه این است که یک آرامشی در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش یک سیر روحی پیدا بشود، یک هدایت به سوی خدا پیدا بشود. آن چیزی که اساس است سیر الى الله است، توجه به خداست، همه عبادات برای اوست. همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم برای این معنا هست که سیر الى الله باشد»(36).
 
حتی از نظر امام، در نظر گرفتن همه ابعاد حیات اجتماعی باید معطوف به بعد اخروی انسانها باشد. بعد اخروی امنیت بر بعد مادی آن اصالت دارد. اولی هدف و دومی ابزار و وسیله ای برای رسیدن به آن است. «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست...» (37).
 
«در دنیای امروز، که گفته می شود دنیای صنعت است، رهبران فکری می خواهند جامعه بشری را نظیر یک کارخانه بزرگ صنعتی اداره کنند، در حالیکه جوامع از انسان تشکیل شده است که دارای بعد معنوی و روح عرفانی است. و اسلام در کنار مقررات اجتماعی، اقتصادی و غیره به تربیت انسان بر اساس ایمان به خدا تکیه می کند و در هدایت جامعه از این بعد بیشتر برای هدایت انسان به طرف تعالی و سعادت عمل می کند»(38).
 
وی معتقد است دولت ها اگر در تحقق ابعاد مادی مختلف امنیت به موفقیت کامل دست یابند، اما توجهی به بعد معنوی شهروندان خود نداشته باشند، صرفا نیازهای مادی و حیوانی شهروندان خود را تأمین نموده و این خلاف فطرت بشری است.
 
در مجموع، می توان نتیجه گرفت امنیت معنوی و اخروی بشر از جایگاه ویژهای در اندیشه امام خمینی (رحمه الله) برخوردار است. به یک اعتبار، می توان گفت فلسفه خلقت بشر و ارسال رسل (بعثت انبیا) و تشکیل اجتماعات سیاسی، تحقق چنین هدفی می باشد. بر این اساس، در اندیشه امام، بعد معنوی امنیت بر بعد مادی آن رجحان و برتری دارد.
 
در بررسی های نظری، عموما امنیت را در قالب فقدان تهدید تعریف می کنند که جنبه مادی دارد. احساس فقدان تهدید، جنبه ذهنی است که به معنای عدم خوف، در امان بودن و اطمینان داشتن است و در بردارنده حالاتی است که در آن فرد احساس آرامش می کند. از نظر امام، فرد تا زمانی که به خداوند متعال تکیه نزند، از چنین آرامش روحی و روانی برخوردار نخواهد شد. اطمینان از اعتقاد به خدا برمی خیزد و این وجه معنوی امنیت است، اما بعد مادی و معنوی امنیت از هم جدا نیستند. امنیت معنوی مربوط به اخرت نیست. این نوع امنیت در این دنیا نیز فراهم می شود. آنها در تعامل با هم هستند.

 
بعد مادی و دنیوی امنیت
 با وجود رجحان و برتری بعد آخروی امنیت در اندیشه امام، نمی توان این حقیقت را کتمان نمود که تحقق این بعد از امنیت، آنگاه امکان پذیر است که انسان در حیات دنیوی و مادی خویش، چه در سطح فردی و اجتماعی و چه در جنبه های مختلف آن (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، روانی و مانند آنها از امنیت برخوردار باشد. با تأمل در آثار مختلف امام خمینی (رحمه الله)، می توان جنبه ها و وجوه گوناگونی را برای بعد مادی امنیت که دولت اسلامی مؤظف به تأمین آنهاست، برشمرد.
 
بعد سیاسی
امام (رحمه الله)، به دلیل نگرش بنیادی خود به ارتباط عمیق سیاست و دیانت، تأکید بسیاری بر تشکیل دولت و نقش آن در هدایت جامعه و تأمین امنیت دنیوی و اخروی انسانها دارد. وی نقش اساسی را به دولت میدهد و آن را در هدایت جامعه بسیار مؤثر می داند. در همین حال، امام دولت را در درون اهداف الهی و مقررات شریعت می نهد تا بر اساس آن، به گونه ای رفتار نکند که امنیت و آسایش جامعه و آحاد مسلمانان به هم بریزد. امام (رحمه الله) برای تأمین امنیت انسانها بر رفتار قاعده مند دولت تأکید می کند:
 
«هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آن وارد شود یا کسی را جلب کند، یا نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید... یا به تلفن یانوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند و یا برای کشف گناه و جرم هرچند گناه بزرگ باشد شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد....» (39).
 
 امام بر این عقیده است که اقدام خارج از قواعد و قوانین شرعی و اسلامی می تواند دولت را به عنصر تهدید کننده امنیت تبدیل کند و آسایش روانی مسلمانان را به هم بریزد.
 
بعد اقتصادی
 بعد اقتصادی نیز یکی دیگر از ابعاد امنیت است که در آرا و اندیشه امام، ذیل امنیت جامعه مسلمانان معنا می یابد. امام به طور خاص، بعد اقتصادی امنیت را طرح نمی کند. این بعد از امنیت به بعد سیاسی و حکومتی امنیت برمی گردد. عملکرد دولت باید به گونه ای باشد که نیازهای مادی انسانها را فراهم کند و توزیع ثروت در جامعه نباید به گونه ای باشد که موجب برهم زدن آرامش افراد شود. از نظر امام، هر چیزی که برابری را در جامعه از بین برده و امتیازات پوچ و بی محتوا را حاکم کند، غیر قابل قبول است و باید با آن مبارزه کرد. امام به بعد اقتصادی امنیت از منظر اجتماعی نگاه می کند. عدالت مبنای آرامش است. بی عدالتی موجب از بین رفتن امنیت در جامعه می شود.
 
«پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت های جهان، لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی» (40). ایشان اصالتی برای بعد اقتصادی امنیت قایل نبود و تأکیدی بر آن نداشت، اما بی عدالتی را عامل برهم زننده امنیت میدانست.
 
بعد فرهنگی و اعتقادی
 در آرا و اندیشه امام(رحمه الله)، بیشترین تأکید بر بعد فرهنگی و اعتقادی امنیت است. اعتماد و اطمینان مبتنی بر اعتقاد به خداوند و توانایی جامعه مسلمانان در اداره جامعه و توکل به خدا برای یاری رساندن به انسانهای مؤمن، بنیان امنیت در اندیشه امام است. امام در مبارزه با دولتهای استعماری، همیشه بر بعد انسانی و توان انسانی تأکید داشت:
 
«اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. در خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند. طوری کردند که اعتماد ماهم به خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را از دست ما گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت»(41).
 
 در همین حال، امام بر آزادی اندیشه تأکید دارد و بر این باور است که پرورش انسانها در فضای آزاد امکان پذیر است. انسان ها در فضایی می توانند رشد و تعالی یابند که اجازه تبادل افکار و اندیشه بدون محدودیت های ساخته شده را داشته باشد. از نظر ایشان، در جامعه و حکومت اسلامی، همه افراد آزادند هر گونه عقیدهای داشته باشند(42).
 
«در جمهوری اسلامی ایران هر فردی از حق آزادی بیان و عقیده برخوردار خواهد بود» (43).
 
در اندیشه ایشان، ابعاد امنیت، همگی ابزارهائی برای تأمین هدفی ارزشمند هستند و آن همانا حفظ اسلام و تعالی انسان است. اگر بعد اعتقادی و فرهنگی در جامعه قوی باشد، تهدیدات اثری نخواهند داشت. حتی اگر امنیت مادی افراد از بین برود، آنها احساس ناامنی نمی کنند، زیرا هدف و غایت نهایی پابرجاست.
 
«ما خودمان را باید فدا کنیم برای اسلام، آمال و آرزوهایمان را باید فدا کنیم برای اسلام» (44).
 
«تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را» (45). «من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابا دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد» (46).
 
در اندیشه امام خمینی(رحمه الله)، همه ابعاد دیگر امنیت ذیل این هدف معنا و مفهوم می یابند.
 
بعد نظامی
 بعد نظامی امنیت در اندیشه امام (رحمه الله) در چارچوب، الزامات حکومت داری و ضرورت حفظ و تأمین امنیت جامعه مسلمانان در برابر هجوم بیگانگان طرح می شود. تا زمانی که تهدیدات نظامی وجود دارد، دولت اسلامی ناگزیر است با تجهیز مردم و تأمین تسلیحات مورد نیاز، به دفاع از میهن اسلامی برخیزد. این برداشت در اندیشه امام، جنبه شرعی نیز دارد و مبتنی بر یافته های عقلی است. ایشان در کتاب البیع، «حفظ مرزهای کشور اسلامی و جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن عقلا و شرعا واجب»(47) میدانند.

 
بعد هستی شناختی و هویتی
 تأکید امام (رحمه الله) بر بعد معنوی و عقیدتی، نشان دهنده نگاه چندبعدی ایشان به امنیت است. هرچند امام در قالب مفاهیم مدرن سخن نمی گفت و اندیشه هایش در این قالبها طرح نمی شد، اما نسبت به حفظ و تأمین ارزشها و هویتهای اسلامی به شدت حساس بود و تأکید می کرد. ایشان هر دو بعد مادی و احساسی و روانی امنیت را مد نظر داشت و افکار و عقاید خود را در قالبی خاص بیان می کرد: «همه مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان- به خیال خام خودشان - بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست »(48).
 
من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند»(49).
 
 اسلام هویت و هستی مسلمانان است. تهی کردن جامعه از ارزشهای اسلامی، به معنای نابود کردن آن است، حتی اگر به ظاهر پابرجا و حضور داشته باشد. در اندیشه امام، بقای جامعه اسلامی به حفظ و تداوم ارزش های الهی بستگی دارد. ارزشهای اسلامی به آنها هویت و معنا میدهد و تهدید این ارزش ها، تهدید هویت اسلامی جامعه و هستی آن است.
 
بعد زیست محیطی
 بعد زیست محیطی امنیت، یکی از مفاهیمی است که در زمان امام (رحمه الله)، حتی در فضای دانشگاهی هم مطرح نبود و از این رو، نمی توان انتظار داشت ایشان به این بعد از امنیت توجه کند. در عین حال، نگاه ایشان به مسایل زیست محیطی، مدرن و از منظر موضوعات حکومت داری بود که لازمه فراهم آوردن محیطی امن و آرام برای جامعه مسلمانان است. از این منظر، امام به بعد زیست محیطی امنیت توجه داشت و دست کم در چند مورد، بر ضرورت حفظ آن تأکید کرد. در یک مورد در پاسخ به یک نامه، مثال ضرورت حفاظت از جنگل ها را طرح کرده و می نویسند:
 
«... اینجانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم... امروز هم شیعیان می توانند بدون هیچ مانعی با دال ماشینهای کذایی جنگلها را از بین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و امکانات اور مساجدی که در خیابان کشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن و بالجمله آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید بکلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند ...» (50).
 

نتیجه گیری

 از جنبه مادی، امام خمینی(رحمه الله)، ابعاد گوناگونی را برای امنیت ملی در نظر داشته اند. از این حیث، نگاه ایشان به ابعاد امنیت را می توان با رویکردهای متأخر نسبت به این موضوع، نزدیک دانست، با این تفاوت که امنیت انسان و جوامع انسانی را صرفا محدود و خلاصه در بعد مادی آن نمیدانستند. امام (رحمه الله) به رغم اکراه در به کار گیری مفاهیم جدید، نگاهی مدرن به زندگی اجتماعی داشت و از این رو، به طور ضمنی، نه تنها به ابعاد گوناگون امنیت توجه می کرد، بلکه از منظری وسیع و نگاهی پویا، تمام ابعاد مادی و معنوی مسایل را در نظر می گرفت. نگاه چند بعدی به امنیت، به او این امکان را می داد که در کنار مسایل اخروی و دینی، به تدبیر امور این جهانی نیز بپردازد.
 
نگاه چندوجهی امام به امنیت ملی، ویژگی دیگری هم دارد که آن را می توان نگرش تعاملی به امنیت ملی و فردی دانست. نکته قابل تأمل در اندیشه ایشان، این است که از یک منظر به فرد انسانی و از سویی، به دولت توجه دارد. ایمان و اعتقاد به خدا و رسیدن به نفس مطمئنه، مهم ترین مرحله در رسیدن به آرامش و امنیت است. این بخش از صحبت امام، در فرازهای گوناگون به افراد جامعه برمی گردد، اما در عرصه اجتماعی، ایشان امنیت فردی را با امنیت ملی و جمعی در تعامل دیده و در اندیشه سیاسی خود، بیشترین بها را به دولت ملی میدهد. تأکید امام (رحمه الله) بر دولت، هم از منظر کارگزاری امنیت است و هم به دلیل نقش برجسته آن در تأمین اهداف مادی و معنوی جامعه و مسلمانان.
 
نکته دیگر این است که ابعاد مادی امنیت، در نگاه امام به امنیت ملی، اهمیت یکسانی ندارند و اولویت آنها در زمانهای مختلف تغییر می یابد. پس از تشکیل حکومت به عنوان ابزاری ضروری تأمین ابعاد مادی در قالب ابزارها و سازوکارهای تأمین امنیت، ابعاد معنوی نیز هم به عنوان ساز و کار تأمین امنیت ظاهر می شوند و هم نقش پررنگی در هدف گذاری برای افراد و دولت دارند. در نگاه امام، این دو بعد از امنیت در تعامل با هم هستند، اما این بعد معنوی است که اصالت دارد.
 
در میان ابعاد پنجگانه امنیت، در اندیشه امام، بعد سیاسی اهمیت بیشتری یافته و دولت، نقش اساسی در تأمین امنیت و اهداف دارد. در نگاه ایشان، دولت تک بعدی و تکساحتی نیست، بلکه ذووجهین و تعیین کننده است. نقش دولت در تأمین امنیت افراد در درون جامعه و در برابر دولتهای دیگر، بسیار برجسته است. برای حفظ نظام سیاسی می توان بسیاری از احکام الهی را موقتا تعطیل کرد. در این بعد، حفظ نظام سیاسی مستقر، امنیت ملی را تشکیل میدهد و سایر ابعاد امنیتی تحت الشعاع آن قرار می گیرند. اینکه امام به بعد سیاسی اهمیت زیادی میدهند، جنبه دیگر هم دارد و آن تأکید بر مشروعیت دولت و رضایت مردم از آن است. در نگرش امام، دولتی می تواند پابرجا باشد که از مشروعیت کافی برخوردار باشد. از این منظر هم بعد سیاسی امنیت اهمیت بیشتری دارد. رضایت مردم می تواند ضامن بقای دولت و امنیت جامعه در برابر تهدیدات بیرونی نیز باشد.
 
در مجموع، امنیت و امنیت ملی در اندیشه امام، ابزار است نه هدف. کما اینکه، کل سیاست نیز ابزار است. ابزاری در خدمت سیر الی الله در دنیای فانی طبیعت. به دیگر سخن، امنیت بخشی از سیاست است و سیاست خود متأثر از نگاه هستی شناسانه و انسان شناسانه اوست. اگر سیاست را شرایط و فضایی بدانیم که ارزشهای هر ملت در آن حفظ می شود و از قوه به فعلیت در می آید، امنیت کارکردش از نظر امام ایمن ساختن و هموار کردن این شرایط است. دولت نقش تعیین کننده ای در تأمین امنیت دارد. از این رو، در اندیشه امام، بعد سیاسی امنیت به نسبت ابعاد دیگر اهمیت بیشتری یافته و نقش مؤثرتری در تأمین امنیت ایفا می کند.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- امنیت در کشورهای در حال توسعه، ص۸
2- مطالعات امنیت نوین، ص۱۱
3- تأملی نظری بر امنیت ملی تمهیدات و رهیافت ها، ص ۱۱
4- امنیت ملی در جهان سوم: نیاز به چهار چوبی جدید، فصلنامه سیاست خارجی، شماره سوم، ص۳۴۴
5- امنیت بین الملل، ص ۶۴
6- مردم، دولتها و هراس، ص340
7- همان، ص ۶۸
8- فراسوی استراتژی: اندیشه انتقادی و مطالعات امنیتی نوین، ص ۳۸۸
9- مردم، دولتها و هراس، ص۶۹
10- فراسوی استراتژی: اندیشه انتقادی و مطالعات امنیتی نوین، ص ۳۹
11- محیط زیست و امنیت بین الملل
12- مردم، دولتها و هراس، ص ۲ و ص۲۴۱
13- همان، ص۲۶۴و ص۷۴
14- صحیفه امام، ج ۴ ص ۹
15- همان، ج 21 ص 222
16- تفسیر سوره حمد
17- اندیشه سیاسی امام خمینی(رحمه الله)، ص۱۴۶
18- صحیفه نور، ج ۲۱ ص ۳۹۳
19- صحیفه امام، ج ۵ ص ۶  و ص۳۶۷
20- همان، ج ۸ ص ۴۳۴
21- اندیشه سیاسی امام خمینی(رحمه الله)، ص۱۵۲
22- صحیفه نور، ج۸ ص ۲۵۴
23- شرح چهل حدیث، ص۵
24- صحیفه نور، ج ۷ ص ۲۸۲
25- همان، ج۸ صص ۷-۶
26- شرح چهل حدیث، صص۱۸۰-۱۸۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص ۷۶-۷۷
27- شرح چهل حدیث، ص ۱۸۶
28- اندیشه سیاسی امام خمینی(رحمه الله)، ص164
29- شرح چهل حدیث، ص ۴۶
30- صحیفه امام، ج ۴ ص ۱۸۶
31- ولایت فقیه، ص۴۰
32- صحیفه نور، ج ۴ ص ۲۰
33- صحیفه امام، ج۱۳ص۴۳۳
34- همان، ج ۱۳ صص ۳۳-۴۳؛ ج ۲۱ ص ۴۰۵؛ ج ۱ ص ۲۶۹
35- حتی رویکرد چهارم نیز که به بعد هستی شناختی و هویت اشاره دارد، دارای کار کردی این جهانی بوده و آرامش روحی و روانی انسانها در دوران حیاتشان را مد نظر دارد. این ویژگی را نباید با تفکر امام که به آخرت و ماورالطبیعه و آرامش در آن دوران اعتقاد دارد، یکی دانست.
36- صحیفه امام، ج ۱۹ص ۵۱
37- همان، ج ۱۳ص ۴۳۲
38- همان ، ج ۵ ص ۴۱۰
39- همان ، ج۱۷ ص۱۴
40- همان ، ج 21 ص 206
41- همان ، ج ۸ ص ۲۳
42- همان ، ج ۴ ص ۴۳۵
43- همان ، ج ۵ ص ۱۳۹
44- همان ، ج ۱ص ۳۰۷
45- همان ، ج ۱۳ص ۲۵۱
46- همان ، ج ۲۰ص ۳۲۵
47- کتاب البیع، ص ۴۶۲
48- صحیفه امام، ج ۲۱ ص ۳۲۸
49- همان ، ج 21 ص91
50- همان، ج ۲۱ ص ۱۴۹
 
منابع:
1- افتخاری، اصغر(۱۳۸۰)، «ساخت دولتی امنیت ملی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال چهارم، شماره سوم پاییز (۲۷۹-۲۵۷).
2- امام خمینی، روح الله (۱۳۷۸)؛ شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ شانزدهم
3- امام خمینی، روح الله (۱۳۷۸)؛ صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۲۱ جلدی
4 - امام خمینی، روح الله (۱۳۷۸)؛ کتاب البیع، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ۵ جلدی.
5 - بوزان، باری (۱۳۷۸)؛ مردم، دولتها و هراس، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
6- تریف، تری و دیگران (۱۳۸۳)؛ مطالعات امنیت نوین، ترجمه علیرضا طیب و وحید بزرگی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
7- جمشیدی، محمد حسین (۱۳۸۴)؛ اندیشه سیاسی امام خمینی(رحمه الله)؛ تهران: پژوهشکده امام خمینی (رحمه الله) و انقلاب اسلامی
8- درویشی، فرهاد (۱۳۷۶)؛ تأملی نظری بر امنیت ملی تمهیدات و رهیافتها، تهران: انتشارات دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه.
9- سایق، یزید (۱۳۷۷)؛ امنیت در کشورهای در حال توسعه، رویارویی با سده بیست و یکم،ترجمه مصطفی ایمانی و علیرضا طیب، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
10 - شیهان، مایکل (۱۳۸۸)؛ امنیت بین الملل، ترجمه سید جلال دهقانی فیروزآبادی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
11- ماندل، رابرت (۱۳۷۷)؛ چهره متغیر امنیت ملی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
12 - موتیمر، دیوید (۱۳۸۰)، «فراسوی استراتژی: اندیشه انتقادی و مطالعات امنیتی نوین»، ترجمه محمود عسگری، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال چهارم، شماره سوم، شماره مسلسل13
13- میتوز، جسیکا تاچمن (۱۳۸۰)، «محیط زیست و امنیت بین الملل»، در ارزیابی های انتقادی در زمینه امنیت بین الملل، گردآوری و ترجمه علیرضا طیب، تهران: نشر نی، صص ۹۳-۵۹.
14- میرا، ک.پ (۱۳۶۷)؛ «امنیت ملی در جهان سوم: نیاز به چهار چوبی جدید» فصلنامه سیاست خارجی، شماره سوم، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه.
15- Almashat, A.M(1985); National Security in the Third World, S.S.A : West View Press.
16- Ayoob, Mohammed(1995); The Third World Security Predicament: State Regional Conflict, and the International System, Boulder Co: Lynne Rienner.
17- Booth, Ken(1991);" Security and Emancipation", Review of International studies, 17 (4), October.
18- Buzan, Barry(1991); People, States and Fear: An Agenda for International Era, second edition, Boulder Co: Security Studies in the Post-Cold Lynne Rienner.
19- Clark, Ian(1989); The Hierarchy of states: Reform and Resistance in the international Order, Cambridge University Press.
20- Elliot, Jeffrey and Robert Reginald(1989); The Arms, Control, Disarmament and Military Security Dictionary, California; ABC. CLIO, Inc and Oxford: Clio press ltd. - Kolodziej, Edward, A.(1992); "What is security and security studies? ", Arms Control, 13(1), pp. 1-31.
21- Lohalekar, D.b(1991); US Arms to Pakistan, New Delhi.
22- Thomas, Caroline(1987); In Search of Security: the Third World in International Relations, Boulder Co: Lynne Rienner.
23- Ullman, Richard H.(1983);" Redefining Security", International Security, 8, Summer.
 
منبع: امام خمینی(رضی الله عنه) و بنیان‌های نظری امنیت در جمهوری اسلامی ایران، به اهتمام: فزراد پور سعید، نویسنده: فرهاد درویشی، ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، 1390ش، صص 134-103