سرما خوردگي روحي
سرما خوردگي روحي
سرما خوردگي روحي
نويسنده: مريم ناگهي
با اصطلاح افسردگي خيلي بيگانه نيستيم. شايد هر يک از ما به خودي خود در طول هفته و يا ماه دچار چنين احساسي مي شويم. احساس رنج، اندوه، نگراني، نداشتن انگيزه و...
اين احساس شايد براي برخي مان در فصل پاييز و يا زمستان به نوعي پررنگ تر از هميشه باشد. به هر روي به اين بيماري شايع خصوصاً در جوانان پرداخته ايم. بيماري که به دليل همين شايع بودنش به سرماخوردگي روانپرشکي لقب گرفته است و حدوداً 15 تا 20 درصد بزرگسالان در سطح قابل توجهي از نشانه هاي آن رنج مي برند. بنابراين بهتر است با شناخت اين بيماري روحي و نشانه هاي آن بتوانيم پيشگيري هاي لازم در اين باره انجام دهيم. صحبت هاي « عادل مهري» کارشناس ارشد باليني را در اين باره مي شنويم:
در زبان روزمره اصطلاح افسرده براي اشاره به يک حالت احساسي، واکنش به يک موقعيت و سبک رفتار مختص به فرد به کار مي رود.احساس افسردگي معمولاً به عنوان « اندوه » شناخته مي شود و امکان دارد در هواي باراني، سرماي گزند، يا بعد از منازعه با يک دوست رخ بدهد.
موقعيتي که انتظار مي رود شادي آور باشد غالباً به چنين احساس اندوهي پايان مي بخشد. دو ويژگي اختصاصي افسردگي عبارتند از: خلق ناشاد ( افسردگي، غم، اندوه، نااميدي يا نگراني) و فقدان علاقه و لذت. تقريباً در همه ي فعاليت هاي عادي و سرگرمي هاي خود براي تشخيص افسردگي بايد گفت وجود دست کم چهار مورد از اين موارد ضروري است؛ کم اشتهايي يا تغيير دادن ( اغلب کاهش ولي گاهي ازياد ( وزن )، اشکال در خوابيدن،
2- فقدان نيرو، آشفتگي رواني - حرکتي يا افزايش کندي پاسخ، خستگي يا فقدان انرژي، سرزنش خود يا احساس گناه نابجا، شکاياتي از ناتواني در تفکر به طور روشن يا تمرکز حواس و بالاخره افکار دائمي مرگ يا خودکشي و آرزوي مردن.
علت ديگر را مي توان با استفاده از رويکرد رفتاري افسردگي بيان کرد يعني مدل درماندگي آموخته شده که اعلام مي کند افراد افسرده خود را قادر به تأثير گذاري محيط شان نمي بينند. به عقيده بک ( Beck ) آنچه بيشتر موجب ناخوشنودي افراد افسرده مي شود محتواي فکر آنهاست. آدمهاي افسرده به اين علت احساس غمگيني مي کنند که معتقدند از چيز مهمي محروم شده اند که عزت نفس آنها را تهديد مي کند و يا خودشان مسئول باخت ها هستند. نکته قابل ذکر در خصوص علل افسردگي از ديدگاه بک، تحريف هاي شناختي، يعني خطاهايي که افراد افسرده هنگام نتيجه گيري از تجربيات شان مرتکب مي شوند است.
به عنوان مثال تعميم بيش از حد مي دهند. يعني اگر يک راه در يک مورد درست بوده است پس بنابراين در هر مورد ديگري که اندکي شبيه است قابل اجراست. انتزاع گزينشي دارند يعني تنها رويدادهاي منفي را جدي مي گيرند و يا مسئوليت مفرط از خود بروز مي دهند و خود را مسئول تمام اتفاقات ناگوار مي دانند.
اين پديده کاملاعادي است و در واقع اين قبيل واکنش ها ممکن است در دراز مدت براي شخص مضر باشد.
ويژگي هاي عمومي سوگ شامل ناراحتي هاي جسمي از قبيل آه کشيدن، احساس گرفتگي گلو، احساس خلاء در شکم و احساس ضعف عضلاني مي شود. طي فرآيند سوگواري، احساس گناه و خصومت و فقدان و علائم جسمي به تدريج از بين مي روند. محققان فکر مي کنند افسردگي و اندوه دو چيز کاملاً متفاوتند يعني برخلاف اندوه، افسردگي به واسطه اطمينان بخشيدن و ذيصلاح مفيد دوستان و خانواده تسکين پيدا نمي کند.
2- اختلال افسردگي اساسي؛ فرد قادر نيست بر احساس ضايعه خود چيره شود. بنابراين بي وقفه احساس نااميدي، خستگي، بي ارزشي و ميل به خودکشي دارد. شخص مبتلا به اين اختلال ظرف مدت 2 هفته حداقل 5 مورد از اين موارد را بروز مي دهد؛خلق افسرده، کاهش علاقه يا لذت به همه يا اغلب فعاليت هاي روزمره، کاهش قابل ملاحظه و غير عمدي وزن يا کاهش و يا افزايش اشتها، بي خوابي يا خواب زدگي، بي قراري و يا کندي رواني - حرکتي، خستگي، مشکل تمرکز،افکار مکرر مرگ يا خودکشي.
3- افسردگي ماليخوليايي؛ فرد مبتلا به اين نوع افسردگي علاقه خود را دراغلب فعاليت ها از دست مي دهد يا به سختي مي تواند به رويدادهايي که در زندگي شان که معمولاً لذت بخش است واکنش نشان مي دهند. براي افراد مبتلا به اين افسردگي صبح زمان بسيار سختي از روز است.
4- افسردگي فصلي ؛ در هر سال از زمان يکساني، معمولاً به مدت 2 ماه، در پاييز يا زمستان برخي افراد دچار افسردگي مي گردند. آنها در طول اين دوره ها، بي انرژي هستند، بيش از حد مي خوابند و پرخوري مي کنند.
5- اختلال افسرده خويي؛ افراد مبتلا به اين اختلال برخي نشانه هاي افسردگي اساسي را از خود نشان مي دهند با اين تفاوت که در مدت زمان بيشتر و طولاني تر و با شدت ملايم تري نمايان مي شود. اين افراد اغلب در تلاش هاشان احساس بي کفايتي مي کنند و نمي توانند از وقايع زندگي لذت ببرند. بنابراين از ديگران کناره گيري مي کنند و بيشتر اوقات غصه دار و در خود فرورفته هستند و يا احساس گناه مي کنند.
با توجه به اين دو مثال بايد گفت وقتي فرض هاي ناکارآمد فعال شوند، افکار خود - آيند منفي را بر مي انگيزند. منفي اند چون با هيجانات ناخوشايند مربوط هستند و خود آينداند چون خود به خود تحت شرايط و اتفاقاتي که در زندگي فرد رخ داده است. به ذهن افراد مي آيند و آگاهانه نيستند.
بنابراين مي توان نتيجه گرفت هر زمان که فرد پس از گذراندن حادثه اي مهم در زندگي همچون بر هم خوردن ازدواج، عدم قبولي در کنکور، مرگ يکي از عزيزان و ... نشانه هاي ياد شده را درخود احساس کرد بهتر است براي برطرف کردن اين نشانه ها و جلوگيري از افزايش ميزان افسردگي و سيکل باطل بين طرز فکر و نشانه ها به نزد روان شناسي باليني برود. البته لازم به يادآوري است با توجه به روحيه و ويژگي هاي خاص جوانان در اين سن يعني صميميت در برابر انزوا ( اريکسون) بهتر است به محض احساس بعد انزوا در روحيه خود براي جلوگيري از پيامدهاي آن مانند شکست هاي عشقي و عدم برقراري ارتباط مؤثر با ديگران بهتر است به يک روانشناس باليني مراجعه کنند.
1- شناخت فرض هاي ناکارآمد همچون احساس حقارت به عنوان يک شخص و يا ناکارآمد بودن در هر کار و... و در گام بعد به چالش کشاندن آنها براي بهبود. به عنوان نمونه وقتي خداوند در قرآن فرموده است انسان جانشين او در زمين است. پس احساس حقارت فرد به عنوان يک انسان که اشرف مخلوقات خداست به نظر جاي سؤال بسيار دارد و نيز جاي انديشه بسيار.
2- ايجاد رابطه خوب و مؤثر با اعضاي خانواده خصوصاً والدين
3- برقراري رابطه دوستانه با همسالان
4- پرهيز از برقراري رابطه دوستانه با جنس مخالف به صورت پيشرفته
5- داشتن برنامه ريزي و هدف هاي دست يافتني به دو صورت کلي و کوچک که در يک راستا باشند.
6- تلاش و پشتکار براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده
7- مشورت کردن با افراد با تجربه و صاحب نظر در مواقعي که با مشکلي در زندگي روبه رو مي شويم
8- عدم اصرار و پافشاري افراطي براي رسيدن به يک عقيده نادرست و يا حتي درست اما دشوار
9- افزايش و تقويت اعتماد به نفس و يا عزت نفس
10- و بالاخره اينکه توکل به خداوند و توسل به ائمه اطهار که در هر کاري گره گشاست.
اين احساس شايد براي برخي مان در فصل پاييز و يا زمستان به نوعي پررنگ تر از هميشه باشد. به هر روي به اين بيماري شايع خصوصاً در جوانان پرداخته ايم. بيماري که به دليل همين شايع بودنش به سرماخوردگي روانپرشکي لقب گرفته است و حدوداً 15 تا 20 درصد بزرگسالان در سطح قابل توجهي از نشانه هاي آن رنج مي برند. بنابراين بهتر است با شناخت اين بيماري روحي و نشانه هاي آن بتوانيم پيشگيري هاي لازم در اين باره انجام دهيم. صحبت هاي « عادل مهري» کارشناس ارشد باليني را در اين باره مي شنويم:
در زبان روزمره اصطلاح افسرده براي اشاره به يک حالت احساسي، واکنش به يک موقعيت و سبک رفتار مختص به فرد به کار مي رود.احساس افسردگي معمولاً به عنوان « اندوه » شناخته مي شود و امکان دارد در هواي باراني، سرماي گزند، يا بعد از منازعه با يک دوست رخ بدهد.
موقعيتي که انتظار مي رود شادي آور باشد غالباً به چنين احساس اندوهي پايان مي بخشد. دو ويژگي اختصاصي افسردگي عبارتند از: خلق ناشاد ( افسردگي، غم، اندوه، نااميدي يا نگراني) و فقدان علاقه و لذت. تقريباً در همه ي فعاليت هاي عادي و سرگرمي هاي خود براي تشخيص افسردگي بايد گفت وجود دست کم چهار مورد از اين موارد ضروري است؛ کم اشتهايي يا تغيير دادن ( اغلب کاهش ولي گاهي ازياد ( وزن )، اشکال در خوابيدن،
2- فقدان نيرو، آشفتگي رواني - حرکتي يا افزايش کندي پاسخ، خستگي يا فقدان انرژي، سرزنش خود يا احساس گناه نابجا، شکاياتي از ناتواني در تفکر به طور روشن يا تمرکز حواس و بالاخره افکار دائمي مرگ يا خودکشي و آرزوي مردن.
چرا و به چه علت؟!
علت ديگر را مي توان با استفاده از رويکرد رفتاري افسردگي بيان کرد يعني مدل درماندگي آموخته شده که اعلام مي کند افراد افسرده خود را قادر به تأثير گذاري محيط شان نمي بينند. به عقيده بک ( Beck ) آنچه بيشتر موجب ناخوشنودي افراد افسرده مي شود محتواي فکر آنهاست. آدمهاي افسرده به اين علت احساس غمگيني مي کنند که معتقدند از چيز مهمي محروم شده اند که عزت نفس آنها را تهديد مي کند و يا خودشان مسئول باخت ها هستند. نکته قابل ذکر در خصوص علل افسردگي از ديدگاه بک، تحريف هاي شناختي، يعني خطاهايي که افراد افسرده هنگام نتيجه گيري از تجربيات شان مرتکب مي شوند است.
به عنوان مثال تعميم بيش از حد مي دهند. يعني اگر يک راه در يک مورد درست بوده است پس بنابراين در هر مورد ديگري که اندکي شبيه است قابل اجراست. انتزاع گزينشي دارند يعني تنها رويدادهاي منفي را جدي مي گيرند و يا مسئوليت مفرط از خود بروز مي دهند و خود را مسئول تمام اتفاقات ناگوار مي دانند.
انواع افسردگي
اين پديده کاملاعادي است و در واقع اين قبيل واکنش ها ممکن است در دراز مدت براي شخص مضر باشد.
ويژگي هاي عمومي سوگ شامل ناراحتي هاي جسمي از قبيل آه کشيدن، احساس گرفتگي گلو، احساس خلاء در شکم و احساس ضعف عضلاني مي شود. طي فرآيند سوگواري، احساس گناه و خصومت و فقدان و علائم جسمي به تدريج از بين مي روند. محققان فکر مي کنند افسردگي و اندوه دو چيز کاملاً متفاوتند يعني برخلاف اندوه، افسردگي به واسطه اطمينان بخشيدن و ذيصلاح مفيد دوستان و خانواده تسکين پيدا نمي کند.
2- اختلال افسردگي اساسي؛ فرد قادر نيست بر احساس ضايعه خود چيره شود. بنابراين بي وقفه احساس نااميدي، خستگي، بي ارزشي و ميل به خودکشي دارد. شخص مبتلا به اين اختلال ظرف مدت 2 هفته حداقل 5 مورد از اين موارد را بروز مي دهد؛خلق افسرده، کاهش علاقه يا لذت به همه يا اغلب فعاليت هاي روزمره، کاهش قابل ملاحظه و غير عمدي وزن يا کاهش و يا افزايش اشتها، بي خوابي يا خواب زدگي، بي قراري و يا کندي رواني - حرکتي، خستگي، مشکل تمرکز،افکار مکرر مرگ يا خودکشي.
3- افسردگي ماليخوليايي؛ فرد مبتلا به اين نوع افسردگي علاقه خود را دراغلب فعاليت ها از دست مي دهد يا به سختي مي تواند به رويدادهايي که در زندگي شان که معمولاً لذت بخش است واکنش نشان مي دهند. براي افراد مبتلا به اين افسردگي صبح زمان بسيار سختي از روز است.
4- افسردگي فصلي ؛ در هر سال از زمان يکساني، معمولاً به مدت 2 ماه، در پاييز يا زمستان برخي افراد دچار افسردگي مي گردند. آنها در طول اين دوره ها، بي انرژي هستند، بيش از حد مي خوابند و پرخوري مي کنند.
5- اختلال افسرده خويي؛ افراد مبتلا به اين اختلال برخي نشانه هاي افسردگي اساسي را از خود نشان مي دهند با اين تفاوت که در مدت زمان بيشتر و طولاني تر و با شدت ملايم تري نمايان مي شود. اين افراد اغلب در تلاش هاشان احساس بي کفايتي مي کنند و نمي توانند از وقايع زندگي لذت ببرند. بنابراين از ديگران کناره گيري مي کنند و بيشتر اوقات غصه دار و در خود فرورفته هستند و يا احساس گناه مي کنند.
زمان مراجعه به روانشناس
با توجه به اين دو مثال بايد گفت وقتي فرض هاي ناکارآمد فعال شوند، افکار خود - آيند منفي را بر مي انگيزند. منفي اند چون با هيجانات ناخوشايند مربوط هستند و خود آينداند چون خود به خود تحت شرايط و اتفاقاتي که در زندگي فرد رخ داده است. به ذهن افراد مي آيند و آگاهانه نيستند.
بنابراين مي توان نتيجه گرفت هر زمان که فرد پس از گذراندن حادثه اي مهم در زندگي همچون بر هم خوردن ازدواج، عدم قبولي در کنکور، مرگ يکي از عزيزان و ... نشانه هاي ياد شده را درخود احساس کرد بهتر است براي برطرف کردن اين نشانه ها و جلوگيري از افزايش ميزان افسردگي و سيکل باطل بين طرز فکر و نشانه ها به نزد روان شناسي باليني برود. البته لازم به يادآوري است با توجه به روحيه و ويژگي هاي خاص جوانان در اين سن يعني صميميت در برابر انزوا ( اريکسون) بهتر است به محض احساس بعد انزوا در روحيه خود براي جلوگيري از پيامدهاي آن مانند شکست هاي عشقي و عدم برقراري ارتباط مؤثر با ديگران بهتر است به يک روانشناس باليني مراجعه کنند.
چگونه پيشگيري کنيم
1- شناخت فرض هاي ناکارآمد همچون احساس حقارت به عنوان يک شخص و يا ناکارآمد بودن در هر کار و... و در گام بعد به چالش کشاندن آنها براي بهبود. به عنوان نمونه وقتي خداوند در قرآن فرموده است انسان جانشين او در زمين است. پس احساس حقارت فرد به عنوان يک انسان که اشرف مخلوقات خداست به نظر جاي سؤال بسيار دارد و نيز جاي انديشه بسيار.
2- ايجاد رابطه خوب و مؤثر با اعضاي خانواده خصوصاً والدين
3- برقراري رابطه دوستانه با همسالان
4- پرهيز از برقراري رابطه دوستانه با جنس مخالف به صورت پيشرفته
5- داشتن برنامه ريزي و هدف هاي دست يافتني به دو صورت کلي و کوچک که در يک راستا باشند.
6- تلاش و پشتکار براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده
7- مشورت کردن با افراد با تجربه و صاحب نظر در مواقعي که با مشکلي در زندگي روبه رو مي شويم
8- عدم اصرار و پافشاري افراطي براي رسيدن به يک عقيده نادرست و يا حتي درست اما دشوار
9- افزايش و تقويت اعتماد به نفس و يا عزت نفس
10- و بالاخره اينکه توکل به خداوند و توسل به ائمه اطهار که در هر کاري گره گشاست.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}