29 اردیبهشت 1389 / 5 جمادی الثانی 1431 / 19 می 2010

حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) رهبرفقيد انقلاب اسلامي ايران عازم دهكده جماران شدند. ايشان درميان استقبال پرشكوه مردم به جماران واقع درمنطقه شميران تهران رفتند. حضرت امام خميني مدت9سال درجماران اقامت داشتند و تاهنگام رحلتشان درخانه اي بسيارساده بسربردند.
پس ازدستگيري اعضاي خاندان آيت الله حكيم بدست عوامل رژيم بعثي عراق، 6 تن ازآنان به شهادت رسيدند. به مناسبت شهادت اين عزيزان حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) پيامي فرستادند و دربخشي ازآن چنين فرمودند: «بايد ملت عراق بدانند كه قضيه مربوط به بيست معظم حكيم نيست. اينان كه با آن شكنجه ها شهيد شدند درراه اسلام عزيز و مصالح ملت عراق به شهادت رسيدند و به لقاءالله درجوار اجداد معظمشان محشورشدند؛ لكن مسئله مهم اسلام است كه اگربه اين ملحد مخالف با لذات با اسلام مهلت داده شود، اسلام بزرگ و ملت عزيزعراق را زيرچكمه دژخيمان جنايتكارخرد خواهد كرد.»
يپرم خان ارمني، كه فردي قسي‏القلب و بي‏رحم بود در حدود سال 1244 ش (1865 م) در توابع گنجه در ارمنستان به دنيا آمد. در 22 سالگي قصد عزيمت به عثماني را داشت اما دستگير و به سيبري تبعيد شد. سه سال بعد، از سيبري فرار كرد و به ارمنستان بازگشت. در 1280 ش به تبريز و سپس گيلان رفت و به همراه سپاهيان محمد ولي خان تنكابني، سپهدار اعظم، براي فتح تهران حركت كرد. يپرم خان پس از فتح تهران به رياست شهرباني رسيد و در اين منصب و به نام آزادي‏خواهي، جنايت‏هاي متعددي را مرتكب گرديد. يپرم از جمله عوامل مؤثر در محاكمه و شهادت آيت‏اللَّه شيخ فضل اللَّه نوري بود و در اين راه تلاش زيادي نمود. او همچنين مخالفان خود را به زندان انداخته و يا اعدام مي‏كرد. سرانجام يپرم خان ارمني در جريان نبرد با سالارالدوله، از شاهزادگان قاجار، كه در غرب كشور ادعاي سلطنت كرده بود، كشته شد و زندگي ننگين او در 47 سالگي خاتمه يافت.
خان بابا معتضدي فيلم‌«آبي و رابي» را با دوربين «گومون» خودش مجهز به لنز 5/3 زايس و با سرعت 16 كادر در ثانيه فيلمبرداري كرد. اين حکايت اولين فيلم سينمای ايران بود...
علامه شيخ محمدتقي شوشتري (تستري) فرزند شيخ محمدكاظم در سال 1281 ش (1320 ق) در خانواده‏اي كه سه قرن پرچمدار علم و فقه شيعه بوده‏اند در شهر نجف اشرف ديده به جهان گشود. وي در 7 سالگي به شوشتر رفت و پس از پشت سر گذاشتن مقدمات، در حوزه درس سيدعلي اصغر حكيم، سيدمهدي آل طيب و سيدمحمدتقي شيخ‏الاسلام به مقام والاي اجتهاد رسيد. علامه شوشتري پس از مدتي تاب تحمل حكومت جور رضاخان پهلوي را نياورده و در سال 1314 شمسي به عتبات عاليات مشرف شد و تا سقوط رضاخان پهلوي در آنجا به تأليف و تدريس مشغول بود. زندگي وي نشانه‏اي از زندگي علماي گذشته و زهد و تقوي و ورع او يادآور ايمان و تقواي صحابه امامان بود. قناعت بسيار و دل نبستن به زخارف دنيا، عشق به ائمه اطهار(علیهم السلام) ، شوق به مطالعه و نگارش و تَقيد به نوافل يوميه و نماز شب، خلق خوش و زبان نرم و روحيه كريمانه و انجام ورزش بطور مستمر از خصوصيات علامه شوشتري بود. آثار و تأليفات ارزشمند اين عالم بزرگ، نشانگر عمق علم و ژرفاي انديشه اوست. پاره‏اي از آثار او چون كتاب گرانقدر "قاموس الرجال في تحقيق رواة الشّيعَه و مُحَدّيثِهم" در 14 جلد و كتاب "بَهج‏الصباغة في شرح نهج‏البلاغه" در 14 جلد كه تأليف آن حدود 50 سال به طول انجاميد از ديگر تأليفات اين دانشمند شيعي مي‏باشد. هم چنين برخي از آثارشان عبارتند از: النَّجعَة في شرح اللمعه در 11 جلد، الاربعون حديثا، قضاء اميرالمومنين علي بن ابي طالب(علیه السلام) و البديع و... مي‏باشد. وفات علامه محمدتقي شوشتري در 29 ارديبهشت 1374 ش برابر با 19 ذي حجه سال 1415 ق در 93 سالگي اتفاق افتاد و پس از تشييعي با شكوه در شوشتر به خاك سپرده شد.
مهيار ديلمي، توسط سيدرضي از آيين زرتشت به دين مقدس اسلام روي آورد و مدتي نيز نزد سيدرضي به تحصيل علم و ادب مشغول بود. وي اشعار بسياري درباره‏ي مناقب اهل بيت سروده و گفته مي‏شود كه از تمامي شعراي عصر خود مقدم بوده است. ديوان اشعار مهيار ديلمي چهار جلد مي‏باشد.
ابن داود حلي از بزرگان علماي شيعه، فقيه، اديب، رجالي و معاصر خواجه نصير الدين طوسي و علامه‏ي حَلّي بود. ابن داود درفقه واصول دين، منطق، نحو، عروض، رجال و علوم عرب، تاليفات و آثار قلميِ نثري و نظمي دارد. او اولين كسي است كه براي هر يك از كتبِ رجاليه و ائمه‏ي معصومين، رمز مخصوصِ رجالي وضع كرده و نيز اسامي خودِ رِجال و آباء و اجداد ايشان را به ترتيب حروف هجا مرتب نموده است. احكامُ القضيَّه، تَحصيل المنافع و كتابِ رجال از جمله آثارِ اوست.
عزالدين ابوحامد عبدالحميد بن هبةُ اللَّه معروف به ابن ابي الحديد، اديب، متكلم، فقيه، شاعر و نويسنده‏ي بزرگ مسلمان در سال 586 ق در مدائن به دنيا آمد و از حدود پانزده سالگي در محضر عالمان مشهور بغداد حضور يافت. عزّالدين در بغداد به قرائت كتب و اندوختن دانش پرداخت و در محافل ادبي و علمي شركت جست به طوري كه در زمره‏ي عالمان روزگار درآمد. ابن ابي الحديد در شعر طبعي رسا داشت و در انواع مضامين، شعر مي‏گفت ولي مناجات و اشعار او در عرفان مشهورتر است. در حمله‏ي مغولان به بغداد اسير شد اما با وساطت برخي از بزرگان اين شهر آزاد گرديد و از مرگ نجات يافت. مهم‏ترين اثر ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه است كه مجموعه‏اي گردآوري شده از سخنان امام علي(علیه السلام) است. ابن ابي الحديد دراين كتاب، عظمت نهج البلاغه را به لحاظ ادبي، تاريخي و كلامي آشكار و عرضه كرده است. با اين كه گرايش به تشيع در شرح نهج‏البلاغه زياد است، مطالبي نيز در آن يافت مي‏شود كه با عقايد عمومي شيعه درباره‏ي مسايل امامت و مسايل تاريخي مربوط به آن، سازگار نيست. هر چند ابن ابي الحديد در حمله‏ي هلاكوخان مغول به بغداد به واسطه‏ي شفاعت خواجه نصيرالدين طوسي و علماي بغداد از مرگ رهايي يافت ولي روزگاري نپاييد و اندكي بعد در هفتاد سالگي در همان شهر درگذشت.
جلال الدين رومي در سال 604 ق در بلخ متولد شد. شهرتش به روم به سبب طول اقامت او در قونيه واقع در تركيه‏ي امروزي است كه در آن زمان جزو قلمرو امپراتوري روم بوده است هرچند مولوي، خود را از مردم خراسان مي‏شمرد. پدرش بهاءالدين ولد، مدرس و واعظي خوش بيان و عرفان‏گرا بوده است. زندگاني مولانا بعد از سفرهاي مختلف، با آشنايى با شمس تبريزي صورتي ديگر گرفت. او پس از 16 سال همدمي با شمس، از او جدا شد و در آتش فراغ او سوخت. مولانا پس از آگاهي از اقامت شمس در دمشق فرزند خود را با جمعي از ياران در جست‏وجوي شمس فرستاد. عاقبت شمس دعوت وي را اجابت كرد و به قونيه آمد. اما نوبت اقامت شمس در اين دفعه كوتاه بود و پس از مدتي با رنجش خاطر از فتنه‏انگيزي حسودان، از قونيه برفت. از اين رو مولانا غزليات سوزناك‏تري سرود. مولوي سرانجام در 68 سالگي در قونيه بدرود حيات گفت و همه‏ي مردم و اهالي قونيه ، حتي مسيحيان و يهوديان نيز در سوگ مولانا نشستند و زاري كردند. بارگاه او در قونيه به عنوان مزار يك روحاني و عابد و عالم رباني، مورد نذر و نياز است و مردم آن سامان ودوستداران وي، از اين ديدگاه، از خاك پاكش همت و مدد مي‏جويند. در ميان بزرگان ادب فارسي، مولوي پركارترين شاعر است و آثار فراواني دارد از جمله: مثنوي معنوي، غزليات شمس تبريزي، رباعيات، فيه مافيه، مكاتيب و محاسن شيعه. وي در نظر ايرانيان و بيشتر صاحب نظران جهان به نام عارفي بزرگ، شاعري نامدار، فيلسوفي تيزبين و انساني كامل شناخته شده است. پايگاه او در جهان شعر و شاعري چنان والاست كه گروهي او را بزرگ‏ترين شاعر جهان و دسته‏اي، مولوي را بزرگ‏ترين شاعر ايران و جمعي او را يكي از چهار پنج شاعر بزرگ ايران مي‏شمارند.
درادامه سياستهاي اشغالگران صهيونيست بيش از1500صهيونيست با150دستگاه اتومبيل به اردوگاههاي مسلمانان درعَينُ الحِلوه حمله كردند. دراين حملات وحشيانه شماري ازساكنان اين اردوگاهها شهيد و مجروح شدند و منازل مسكوني آنها با ديناميت ويران شد.
امپراتوري عثماني از اواخر قرن چهاردهم ميلادي، پيشروي در مناطق غربي قلمرو خود را آغاز كرد و در طي سال‏هاي بعد، تقريباً تمام اين منطقه را زير سلطه خود در آورد. دولت عثماني در اين راستا و در 19 مه 1521م در طي نبردي سخت، شهر بلگراد پايتخت يوگسلاوي را تصرف كرد و بعدها قسمت‏هايي از مجارستان را ضميمه خود نمود. با اين حال، اين متصرفات در اثر ضعف امپراتوري عثماني و اعمال نفوذ دولت‏هاي اروپايي، به تدريج تا اوايل قرن بيستم، به استقلال رسيدند.
يوهان گوتْليپْ فيخْتِه يا فيشْتِه فيلسوف نامدار آلماني در 19 مه 1762م در آلمان به دنيا آمد. وي از كودكي داراي هوش و حافظه‏اي فوق‏العاده بود، به همين دليل مورد توجه يكي از اشراف قرار گرفت و در پرتو حمايت او، به تحصيل در رشته الهيات پرداخت. فيخته در اين هنگام با آثار و افكار امانوئل كانت، فيلسوف بلند آوازه هم‏وطنش آشنا شد و تاثير فراواني از او گرفت. فيخته پس از چندي به تدريس در دانشگاه پرداخت و رهبري مكتب ايده‏آليسم جديد آلمان را پذيرفت. پيروان ايده‏آليسم يا مكتب اصالت تصور و خيال بر اين عقيده‏اند كه بسياري از اجسام، ساخته و پرداخته تصور آدمي هستند. در فلسفه ايده‏آليسم كه فيخته پيرو آن است، شي‏ء، في نفسه وجود ندارد و تصورات و مفاهيم، مانند تخيلات، محصول خود ذهن است و ناشي از حسّ آزادي و اختيار مي‏باشد. به عبارت ديگر، در فلسفه ايده آليسم، ذهن انسان، آزاد و مختار است. فيخته هم‏چنين شرط اساسي هر دين را برآوردن مقتضيات و نيازمندي‏هاي مطلق قانون اخلاقي عنوان نموده است. بر اين اساس است كه فلسفه او فلسفه‏اي اخلاقي محسوب مي‏گردد. يوهان فيخته بعدها سخنگوي مليّت‏پرستي شد و به ستايش شكوه‏مندي‏هاي فرهنگ آلماني پرداخت. از اين ديدگاه، وي آلمان‏ها را، نژاد خالص و ديگر اقوام را نژاد مخلوط مي‏دانست و نتيجه مي‏گرفت كه تمامي جهان، جز آلمان، بر جاده زوال و تباهي سير مي‏كنند، و تنها آلماني‏ها هستند كه تمدن را به پيش مي‏برند. فلسفه وي زمينه‏ساز شكل‏گيري انديشه "نژاد فرمان‏روا"، توسط هِگِل، فكر "ابرمرد" نيچه و سرانجام، تصور وحشيانه آدولف هيتلر مبني بر آلمانْ برتر از همه، گرديد. گسترش اين افكار در سال‏هاي بعد باعث شد كه بين فيخته و دانشگاه محل تدريسش، اختلاف به وجود آيد چرا كه آنان اعتقاد داشتند كه تعليمات فيخته با اصول ديانت منافات دارد. از فيخته آثار متعددي برجاي مانده كه بنياد تحقيق علم، حقوق طبيعي و سرنوشت انسان از آن جمله‏اند. يوهان گوتْليپ فيخته در سال‏هاي پاياني عمر در برلين سكونت يافت و با تأسيس دانشگاه اين شهر، به رياست آن انتخاب شد تا اين‏كه در 29 ژانويه 1814م در 52 سالگي درگذشت.
فريدريش روكرت، زبان شناس زبان‏هاي هند و اروپايى و شاعر و مترجم آلماني، در نوزدهم مه 1788م در آلمان به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي، در رشته حقوق فارغ التحصيل شد. از آن پس به آموختن زبان‏هاي شرقي از قبيل فارسي، عربي، سانسكريت، چيني و هم‏چنين زبان‏هاي اروپايى پرداخت و در هر يك، تسلّطي بسزا يافت. روكرت از سال 1811م به تدريس در دانشگاه‏هاي آلمان مشغول شد و هم‏زمان به تحقيق و مطالعه درباره زبان‏هاي شرق پرداخت. او از پيش‏گامان شاعران آلمان به شمار مي‏رود. تسلط شگفت انگيز روكرت به زبان آلماني، او را در سرودن اشعار مختلفي در سبك‏هاي گوناگون و قالب‏هاي مختلف شرقي و غربي توانا كرده است. روكرت هم‏چنين از برخي سبك‏هاي ادبي شرقي براي سرودن شعر بهره مي‏گرفت. وي در ترجمه برخي آثار از عربي به آلماني، تمامي سجع‏ها، ضرب‏آهنگ‏ها، لفاظي‏ها، آرايه‏هاي بديع، ايهامات لفظي و بالاخره همه ترفندهاي ادبيِ به كار رفته در اصلِ اثر را به كار مي‏برد، به‏طوري كه برخي آثار ترجمه‏اي او، از شگفتي‏هاي ادبيِ تاريخ ادبيات اروپا به شمار مي‏روند. روكرت هم‏چنين درتمام انواع شعر به ويژه غزل و حماسه‏سرايى مهارت داشته و در سبك ادبي، پيرو شيوه رمانتيك يا داستاني و افسانه‏اي بود. از روكرت آثار متعددي برجاي مانده كه ترجمه منتخبي از قرآن، ترجمه آزاد از برخي غزليات حافظ و حماسه رستم و سهراب از آن جمله‏اند. فريدريش روكرت سرانجام در 31 ژانويه 1866م در 78 سالگي درگذشت.
ناتانيل هاثْورْن، داستان‏نويس امريكايى در 4 ژوئن سال 1804م در ايالت نيوانگلند امريكا به دنيا آمد. وي در كودكي يتيم شد و به گوشه‏نشيني و انزوا روي آورد. با اين حال، تمام وقت خود را مصروف مطالعه ادبيات و پرورش قدرت خلاقه در خود نمود. هاثورن از آن پس، در طي سال‏هاي متمادي، در مجلات و روزنامه‏هاي امريكايى گاهي با نام و زماني بدون نام، داستان‏ها و آثار خود را منتشر مي‏كرد. وي تا 46 سالگي همانگونه كه خود درباره خويشتن گفته است، گمنام‏ترين مرد ادبي امريكا به شمار مي‏رفت، اما در آن سال با انتشار كتاب نامه ارغواني و داغ ننگ، شهرت فراواني كسب كرد. هاثورن هم‏چنين پس از انتشار كتاب رب‏النوع مرمرين كشتزار، بيش از پيش بر شهرت خود افزود. وي با توجه به محيط زندگي و روحيه مذهبي حاكم بر آن، در داستان‏هاي كوتاهش به مساله گناه و مقولاتي چون نخوت و خودبيني پرداخت. اين مسئله در كتابهاي هاثورن نيز تجلي يافته و در اغلب آنها، مبحث گناه را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است به نحوي كه به عنوان عالم علم اخلاق شناخته شده است. وي دربيش از يك‏صد داستان كوتاه و چهار رمان بزرگ خود، دو نكته را مدنظر داشته و تلاش نموده به بهترين صورت به آنها شكل بخشد: اول آن‏كه تيزبيني و قدرت توصيف را تقويت نموده و از نيروي تخيل و القائات شاعرانه و تمثيلات، بهره گرفته است. دوم آنكه در نهايت استادي، مسائل و عناصر اخلاق را در همه مظاهر زندگي مطرح نموده و برجسته مي‏سازد. هاثورن افكار و عقايد اجتماع خود را در آثارش با سبكي انتقادآميز منعكس مي‏سازد و مدار غالب آثار او، بر گرد مبارزه با تعصب‏هاي مذهبي مي‏چرخد. وقوع جنگ‏هاي داخلي امريكا و بيماري طولاني او، وي را در سال‏هاي آخر عمر از هر نوع فعاليت ادبي باز داشت. بااين حال هاثورن قبل از مرگ، كليه آثار خود شامل داستان‏ها، نامه‏هاي خصوصي و يادداشت‏هاي سفر و... را چاپ و منتشر كرد. او به خاطر نوع داستان‏ها و كميت آنها، از بزرگ‏ترين نويسندگان زمان خود به شمار مي‏رفت. ناتانيل هاثورن، سرانجام در 19 مه 1864م در 60 سالگي درگذشت.
در نوزدهم مه 1917م، جايزه ادبي پوليتْزِر توسط مدرسه روزنامه‏نگاري دانشگاه كلمبيا كه از طرف جوزف پوليتزر روزنامه‏نگار معروف امريكايى تأسيس شده بود، از محل وجوهي كه وي در وصيت‏نامه خود به اين كار اختصاص داد، شكل گرفت. اين جايزه ادبي امريكا كه شهرتي همپايه جايزه ادبي نوبل دارد، همه ساله به برجسته‏ترين نويسندگان، روزنامه‏نويسان و موسيقي‏دانان تعلق مي‏گيرد. از سال 1917م به اين طرف، هر سال در ماه مه، عده‏اي از روزنامه‏نويسان، نويسندگان، موسيقي دانان و منتقدان و... آراء و عقايد خود را در مورد پديده‏هاي برجسته هنري و ادبي سالِ قبل از آن اعلام مي‏دارند. در نهايت، با اكثريت آراء، يك نفر از ميان آثار موجود انتخاب مي‏شود و جايزه را دريافت مي‏كند. اين جايزه، در ادبيات به رشته‏هاي داستان، درام و... و در روزنامه‏نگاري به كاريكاتور، عكاسي و گزارش‏هاي عمومي و... تعلق مي‏گيرد.
مالك شباز معروف به مالكوم ايكس، رهبر نهضت سياهان امريكا در 19 مه 1925م در خانواده فقير در امريكا به دنيا آمد. هنگامي كه مالكوم چهار ساله بود، خانه و كاشانه والدينش توسط فرقه نژادپرست كوكْلوكْسْ كِلان به آتش كشيده شد و دو سال بعد پدرش را نيز از دست داد. وي پس از آن در يك مدرسه شبانه‏روزي به تحصيل پرداخت ولي در 15 سالگي به دليل فقر، مدرسه را نيمه تمام، رها كرد. مالكوم پس از آن به كار در يك هتل روي آورد و تحت تاثير محيط به اعتياد و دزدي كشيده شد تا اينكه در 21 سالگي به جرم سرقت به پنج سال زندان محكوم گرديد. وي در زندان با بسياري از زندانيان كه غالباً سياه‏پوست و از خانواده‏هاي مسلمان بودند آشنا شد و با عاليجاه محمد، رهبر جنبش مخفي سياهان امريكا نيز ارتباط برقرار كرد. اين ارتباط، پس از زندان نيز ادامه يافت. سال‏هاي عضويت و همكاري مالكوم ايكس با اين جنبش اسلامي هم‏چون سال‏هاي زندان تاثير بسزايى در تغيير شخصيت وي نهاد و او را به كلي متحول نمود. مالكوم ايكس از آن پس فراگيري علوم ديني و مطالعه كتاب‏هاي اسلامي را آغاز كرد و با كمك‏هاي مردم توانست دو مسجد در ديترويت و فيلادلفياي امريكا براي مسلمانان بنا نمايد. او در مارس 1964م با هدف تشكيل سازمان وحدت سياهان افريقايى و امريكايى، از جنبش عاليجاه محمد جدا شد. مالكوم با تشكيل اين سازمان و انجام سخنراني‏هاي متعدد در مساجد و اماكن عمومي سياهان توانست تشكيلات نسبتاً منسجمي از سياه‏پوستان مقيم امريكا به وجود آورد. مالكوم ايكس در برابر حركت مسالمت‏آميز مارتين لوتركينگ، كشيش سياه‏پوست امريكايى براي كسب حقوقِ برابر اجتماعي براي سياهان، اعتقاد به مبارزه گسترده سياسي و لزوماً قهرآميز داشت تا به وسيله آن بتوان نظام سرمايه‏داري امريكايى را كه در تاريخ آن فقط قتل و غارت سرخ‏پوستان و سياهان و مردمان امريكاي لاتين، اسيا و افريقا در آن وجود داشت، مجبور به پذيرش حقوق سياهان نمود. مالكوم درسال 1964م به قاره افريقا و آسيا سفر كرد و با جهان اسلام از نزديك آشنا شد، اما سه ماه پس از بازگشت به امريكا در 21 فوريه 1965م در شهر نيويورك مورد سوء قصد قرار گرفت و در چهل سالگي به شهادت رسيد. ماجراي شهادت او مانند تمام ترورهاي سياسي امريكا، همچنان در پرده‏اي از ابهام فرو رفت اما شواهد بسياري حكايت از دخالت سازمان امنيت داخلي امريكا يعني اف.بي.آي و سازمان ضد جاسوسي آن كشور موسوم به سي.آي.اي در اين امر دارد.
در 19 مه 1936م دستگاه رادار توسط رابرت داتسون وات مخترع انگليسي ساخته شد. اين دستگاه كه وسيله‏اي مهم براي كشف و شناسايي در عمليات مختلف نظامي و غير نظامي است، براي اولين بار در يكي از فرودگاه‏هاي انگليس نصب شد. رادار در جنگ جهاني دوم، وسيله هشداردهنده مهمي محسوب مي‏شد. در حال حاضر از رادار در زمينه‏هاي گوناگون استفاده مي‏شود.