چکیده

در این مقاله ضمن بررسی مفهوم بیداری اسلامی، چرایی وقوع انقلاب های اخیر در کشورهای منطقه عربی و اسلامی تحلیل گردیده است. بدین منظور با بهره گیری از ادبیات نظری موجود، پاسخ به این پرسش در سه محور «نارضایتی عمومی»، «وضعیت مخالفان» و «وضعیت حکومت» تبیین شده است. به منظور پاسخ دادن به سوال مزبور از روش اتفاق استفاده شده و بر این اساس، کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین از طریق این روش بررسی شده اند. مطابق بررسی های انجام شده مشخص گردید علاوه بر نقش تعیین کننده عامل عدم مشروعیت، عواملی چون سرسپردگی به غرب، شناسایی رژیم صهیونیستی، اختناق، جریحه دار شدن غرور، عزت و کرامت انسانی مردم و محرومیت گروه های مهم از مشارکت در دولت نیز در رخداد اخیر دخالت داشته اند. این تحقیق که از نوع کاربردی است با روش تطبیقی انجام شده است. روش تطبیقی دارای انواعی مختلفی است که در این مقاله برای پاسخ دادن به چرایی وقوع انقلاب ها از روش اتفاق استفاده شده است.
 

مقدمه

یکی از ویژگی های مهم منطقه عربی در این برهه زمانی، تغییر رژیم و انتقال قدرت و جابجایی حکومت هاست. برخلاف دورۂ سنتی که تغییرات حکومت ها عمدتا از طریق جنبش های انقلابی، جنگ داخلی، کودتا و یا جنگ خارجی رخ می داد، امروزه جنبش هایی بروز می کند که مسئله تغییر حکومت ها را از راه های جدید پی می گیرد. یکی از شیوه های جدید تغییر نظام سیاسی وقوع سلسله وار انقلاب های مردمی در کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین است. حال این سؤال به ذهن متبادر می شود که چه عواملی باعث رخداد حوادث مزبور در این کشورها گردیده است؟ مقایسه زمینه ها و شرایط کشورهایی که انقلاب موفق را تجربه کرده اند، یک راه پاسخ دادن به پرسش چرایی رخداد این انقلاب ها است. براساس مطالعه ادبیات حوزه مطالعات انقلاب و دموکراتیزاسیون، پاسخ به پرسش مزبور در حوزه های وضعیت عمومی جامعه، وضعیت اپوزیسیون، وضعیت حکومت و تأثیر عامل خارجی در موارد مزبور جستجو خواهد شد.
 

1- بیان مسئله

پس از ۱۱ سپتامبر و برجسته شدن تهدید گروه های تروریستی، آمریکایی ها با طرح دکترین جنگ پیشدستانه، تنها راه مقابه با تهدیدات جدید را پیشگیری و پیشدستی و مهندسی اجتماعی و ملت سازی در قالب طرح خاورمیانه بزرگ می دانستند (1). کاخ سفید برای اجرایی نمودن طرح خاورمیانه بزرگ اقداماتی را به عمل آورد که از جمله این اقدامات می توان به تلاش برای ایجاد اجماع جهانی حول محور آمریکا برای مبارزه جهانی با تروریسم، همراه نمودن افکار عمومی جهانیان با سیاست های میلیتاریستی آمریکا، مشروعیت بخشیدن به اقدامات سخت افزاری و نظامی، ترسیم چهره منجی گرایانه از آمریکا و تولید قدرت نرم برای این کشور اشاره نمود. آمریکا در چارچوب این طرح خاورمیانه بزرگ و با هدف بازگشت به دوران سیطره و هژمونی خود، سعی داشت به بهانه مبارزه با تروریسم و با اتهام غیردموکراتیک خواندن کشورهای مخالف، نوعی اصلاحات سیاسی دفعی و تحمیلی را با اعمال فشار برای تغییر رژیم ها و نظام های سیاسی منطقه، به شکلی پدر سالارانه عملی نماید (2).
 
اما آن چنان که بعدا گفته خواهد شد آمریکا به دلیل وجود مشکلات و چالش های فراوان مجبور به کنار گذاشتن یا حداقل کم رنگ نمودن سیاست دموکراسی سازی شد و به سیاست قدیمی حمایت از متحدین سنتی خود در منطقه بازگشت نمود، بنابراین نمی توان گفت ماهیت تحولات اخیر در منطقه، آمریکایی است.
 
عده ای تلاش دارند نقش ابزارهای ارتباطی جدید چون ماهواره، اینترنت و فضای مجازی را پررنگ جلوه دهند، در حالیکه این ابزار در همه ۲۲ کشور عربی وجود دارد و مختص به این چند کشور مورد مطالعه ما نیست، پس چرا در سایر کشورها تحول جدی دیده نشد؟ از سوی دیگر باید گفت مگر چند درصد مردم این کشورها به اینترنت و فضای مجازی متصل هستند؟ در کشور بزرگی چون مصر فقط ۱۰ درصد مردم به اینترنت دسترسی دارند و از این میزان پنج تا شش درصد به فیس بوک و تویتر دسترسی دارند (3). پس این نظریه که به دلیل خروج انحصار اطلاعات از دست حکومت به واسطه دخالت فضای مجازی مردم نیازی به رهبر نداشته و خودشان با هم قرار می گذاشتند، هم نمی تواند قانع کننده باشد.
 
تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر بیداری اسلامی و ضرورت توجه به حوادث اخیر در کشورهای اسلامی که دارای ماهیت و تبار اسلامی هستند، وظیفه سنگینی را بر دوش ما می گذارد. ایران بازیگری مهم و تأثیرگذار در تحولات منطقه است و چنین بازیگری باید موضع و راهبرد مشخص داشته باشد زیرا چنین چیزی لازمه تحقق خاورمیانه اسلامی به عنوان آرمان استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است. این در حالی است که با صحنه پیچیده ای مواجهیم، بازیگران متعددی در میدان حضور دارند و چالش های متعددی نیز بین بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای وجود دارد. علی رغم این که ما بازیگر مهمی در منطقه خاورمیانه بوده و خیلی در معادلات این منطقه تأثیر گذار هستیم و وزنه مهمی به شمار می آییم، اما مسئله ای هست و آن این که علل اصلی تحولات اخیر در کشورهای عربی - اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا بخوبی روشن نیست و این مسئله موجب دوگانگی و ابهام در مواضع برخی مسئولان گردیده و در نتیجه در سیاست خارجی ما نیز تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین نیاز هست تا این تحولات موشکافی گردیده و با مداقه بیشتر مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند تا بینش ما را به آینده تحولات منطقه عمیق تر نموده و از غافل گیری در قبال این گونه پدیده ها جلوگیری کند.


سؤالات تحقیق

یک. سؤال اصلی پژوهش این است که علل بیداری اسلامی در منطقه عربی - اسلامی چیست؟
دو. سؤالات فرعی عبارتند از :
 
• ویژگی های مشترک تحولات در کشورهای هدف کدامند؟
• مشکلات اساسی کشورهای عربی - اسلامی چیست؟
• چاره جویی غرب برای حل این مشکلات چگونه بود و به کجا انجامید؟
• تحولات انقلابی در کشورهای هدف با اسلام گرایی و بیداری اسلامی چه نسبتی دارد؟
 
فرضیه
جریحه دار شدن غرور، عزت و کرامت انسانی مردم به دست حکام مستبد علت برجسته تحولات انقلابی در کشورهای هدف است.
 

نوع و روش تحقیق

این تحقیق که از نوع کاربردی است با روش تطبیقی انجام شده است. روش تطبیقی دارای انواعی چون روش اتفاق ، روش اختلاف، روش اختلاف و اتفاق با هم، روش بقایا و روش تغییرات همگام است (4). در این مقاله برای پاسخ دادن به چرایی وقوع انقلاب ها از روش اتفاق استفاده شده است. بر مبنای قاعده میل برای روش اتفاق «اگر پدیده ای در چند مرتبه وقوع، تنها یک جنبه مشترک داشته باشد، فقط آن جنبه مشترک، علت (یا معلول) آن پدیده است» (5). در روش اختلاف، باید دو مورد انتخاب شود که در یکی پدیده مورد بررسی حاضر و در دیگری غایب باشد. مطابق این روش، اگر یک عامل پیدا شود که تغییراتش هماهنگ با تغییرات پدیده مورد بررسی باشد، همان علت پدیده خواهد بود. (6) ما در این مقاله به پیروی از مکی به جای تأکید بر یک جنبه، بر مجموعه ای از عوامل (7) تأکید می کنیم. کشورهایی که برای بررسی در روش تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین.
 

۲- روش تأیید گرایی

روش تأیید گرایی مبتنی بر استنتاج استقرایی است و در آن اصل بر ساختن فرضیه و سپس تأیید و محتمل سازی آن است. فرضیه هر گزاره قابل آزمون خواهد بود، خواه یک واقعیت جزیی و خواه یک قانون باشد. پس از آزمون فرضیه، صرفا می توان صحت آن را اثبات کرد و آن را محتمل نمود. هر بار آزمون، پشتیبانی های کم و بیش بیشتری از فرضیه را ایجاد می کند.
 
در این روش، فرضیه کمکی نقش قاعده دارد. مثلا اگر طبقه متوسط فراگیر دارای شکاف هویتی با نظام سیاسی باشد آنگاه انقلاب اتفاق می افتد. در اینجا شکاف هویتی فرضیه کمکی است. بنابراین اگر نباشد انقلاب هم نخواهد بود. محور بعدی در آزمون فرضیه این است که کمیت، تنوع و دقت شواهد، افزایش تأیید فرضیه را در پی دارد. مثلا در مورد کمیت، در رابطه با یک فرضیه یافته های مختلف را آزمون کنید. از نمونه واحد در هر بار آزمون جواب بگیرید. در تنوع نمونه متفاوت است. هرچه فراوانی در نمونه ها بیشتر باشد، دقت نتایج بیشتر است. رکن نظریه نظم استقرایی است.
 
نسبت على متقوم است به همراهی منظم متغیرها و حوادث و امثال آن. بنابراین نسبت على میان دو متغیر E و C فقط وقتی برقرار است که حوادثی از نوع C با حوادثی از نوع E به نحو منظم همراه باشند. مثلا وقتی می گوییم تورم موجب ناآرامی داخلی است، معنایش این است که همواره و به نحو منظمی پس از دوران تورمی، دورانی از ناآرامی های داخلی فرا می رسد. به عبارت دیگر رابطه معیت بین آنها برقرار است. همبستگی و همراهی دو متغیر گسسته E و C را می توان بر حسب احتمالات شرطی نیز بیان کرد. بدین طریق E همراه و همبسته C است اگر وفقط اگر احتمال E به شرط وجود C بیشتر باشد از احتمال مطلق E (8).
 
روش تأییدگرایی بحث بدیهیات اولیه و اصول متعارف را رد می کند و فقط مبتنی بر روش های کمی سازی است و روی بررسی جزئی کار می کند، قانون کلی را نمی شناسد. به علاوه این که تولید علم را از جزء به کل یعنی استقرایی می داند. نقطه قوت آن شاید این باشد که با آزمون یک فرضیه جزئی، رابطه آن با اصول کلی سنجیده می شود. این روش می گوید فرضیه نه قابل اثبات است و نه قابل ابطال، فقط می توان گفت اینقدر تضعیف یا اینقدر تقویت شده است (9).


 

۳- روش اتفاق و اختلاف

روش اتفاق و اختلاف منسوب به جان استوارت میل از روش های تأیید گرایی است. هدف آن این است که با مشاهده مکرر تغییرات در شرایط مقوم بر وقوع یک حادثه، علت آن را معلوم کند (10).
 
یک. روش اتفاق
در این روش تمامی متغیرهای موجود را بررسی کرده و وجه مشترک آنها را مورد ملاحظه قرار میدهیم. مثال: اعتصاب در کارخانه ها.
 
• وقوع اعتصاب p
• عدم وقوع اعتصاب a
• کاهش دستمزد A
• شرایط نامناسب زندگی B
• نیروی کارگر ماهر C
• مدیریت اقتدارگرا D
• شرکت صنعتی E
 
P1 و p2 و p3 سه کارخانه مفروض می باشند که در جدول زیر مورد بررسی قرار گرفته اند:


 
چنانچه توجه کنید، در جدول فوق کاهش دستمزد (ستون A)، متغیر مکرر تمامی اعتصاب ها در سه کارخانه فوق است.
 
دو. روش اختلاف
در این روش باید در مورد را پیدا کرد که در یکی p حاضر و در دیگری p غایب باشد. یعنی در موردی که اعتصاب شده متغیر مورد نظر وجود داشته و در موردی که اعتصاب نشده، آن متغیر وجود نداشته باشد.


 
زمانی متغیر مؤثر است که در آنجا که اعتصاب شده، وجود داشته باشد و در آنجا که اعتصاب نشده وجود نداشته باشد. در جدول فوق متغیر A (کاهش دستمزد) صادق است، زیرا در انجا که اعتصاب شده کاهش دستمزد وجود داشته و در آنجا که اعتصاب نشده این کاهش وجود نداشته است (11).
 

4- مشکلات جوامع عربی و چاره جویی غرب

در سال ۲۰۰۰ پس از آنکه دکتر «ریما خلف هنیدی» به سمت معاون دبیرکل سازمان ملل و مسئول برنامه های این سازمان در خاورمیانه منصوب شد، برای درک درست وضعیت موجود در خاورمیانه و شناخت صحیح نیازها و مشکلات، کمیته ای مشورتی متشکل از روشنفکران و کارشناسان عرب تشکیل شد. در این کمیته برای اولین بار تفاوت های فاحش بین گزارش های رسمی و واقعیت موجود در بخش های مختلف روشن شد.
 
 بنابراین، این کمیته تلاش کرد گزارشی واحد و جامع از وضعیت توسعه انسانی در منطقه خاورمیانه ارائه دهد. در گزارش این کمیته به مشکلات چهارگان های در خاورمیانه اشاره شد که سه مورد آنها داخلی است و یک مورد نیز ریشه در خارج دارد. مشکلات داخلی عبارتند از: فقدان آزادی، وضعیت نامناسب زنان و سطح پایین تحقیقات و آموزش؛ مشکل خارجی هم آثار سلبی ناشی از اشغال فلسطین توسط اسرائیل بر جهان عرب است. با توجه به این گزارش، ژنرال پاول وزیر امور خارجه سابق آمریکا در ۲۲ آذرماه ۱۳۸۱ در بنیاد هریتیج در یک سخنرانی، طرح آمریکا برای خاورمیانه بزرگ و علل آن را اعلام نمود. وی ضمن بیان شرایط و اهمیت منطقه خاورمیانه و اوضاع سیاسی و نظامی آن به بیان چالش های موجود در مقابل آمریکا و سیاست های آن در خاورمیانه پرداخت و طرح را در دو محور اقتصادی و سیاسی تشریح نمود. در محور اقتصادی مهم ترین موضوعات مورد اشاره پاول عبارتند از :
 
یک. همکاری آمریکا با بخش های عمومی و خصوصی و تشویق آنها به سرمایه گذاری و اجرای اصلاحات اقتصادی و حمایت از نقش زنان در جامعه.
 
دو. همکاری با دولت های خاورمیانه برای وضع قوانین جدید اقتصادی و جذب سرمایه های خارجی و توسعه و رشد بخش خصوصی .
 
سه. همکاری با مربیان و اولیای آموزش و پرورش و اعزام اساتید آمریکایی برای رفع معضلات آموزشی
 
چهار. کمک به کشورهای دوست، مانند عربستان و یمن برای ورود به سازمان تجارت جهانی.
 
پنج. تأسیس مرکز سرمایه گذاری آمریکا - خاورمیانه مهم ترین موضوعات مورد اشاره پاول در محور سیاسی عبارت بودند از:
 
یک. اجرای اصلاحات دو. اعطای نقش های کلیدی به زنان سه. آشنایی مردم منطقه با حکومت مردم سالاری و دموکراسی آمریکایی. چهار. تقویت سازمان های مدنی (12).
 
در ژانویه سال ۲۰۰۳، دیک چنی در اجلاس سازمان جهانی اقتصاد که در شهر داووس سویس برگزار شد «استراتژی پیشرو برای آزادی» را مطرح ساخت که دولت آمریکا را متعهد به حمایت از کسانی می نمود که در راه اصلاحات در خاورمیانه بزرگ فعالیت می نمایند. در نوامبر ۲۰۰۳ نیز دولت بوش طرح خود را برای خاورمیانه بزرگ رسما اعلام کرد. به دنبال مخالفت شدید کشورهای عربی و عدم استقبال کشورهای اروپایی، این طرح تعدیل شد و در دهم ژوئن ۲۰۰۶ با نام جدید «طرح خاورمیانه گسترده» در نشست گروه هشت در «سی ایسلند» به تصویب رسید. علی رغم تعدیل های انجام گرفته، این طرح همچنان با نام اولیه آن، یعنی «طرح خاورمیانه بزرگ معروف شد» (13).
 
این طرح تلاشی در جهت تکمیل راهبرد کلان امنیت ملی ایالات متحده در منطقه بود که از طریق «القائده گرایی» مورد نظر محافظه کاران و با استفاده از مکانیسم های «تخریب سازنده»، «ده فرمان نظم امپراتوری» و «دکترین برنارد لوئیس» پیگیری شد(14). آمریکا به منظور دستیابی به اهداف فوق، طرح را در سه سطح دنبال نمود: یک. ملت سازی: تغییر بافت جمعیتی و الگوی فرهنگی. دو کشورسازی: تغییر در نقشه جغرافیایی منطقه. سه. دولت سازی: در چهارچوب منطق قدرت و در راستای «رسالت تغییر زوال حکومت ها» (15). و تهاجم نظامی به افغانستان و عراق و ساقط کردن طالبان و صدام، آغاز مرحله اول طرح خاورمیانه بزرگ، یعنی دولت سازی در منطقه خاورمیانه قدیم را معنا بخشید و حضور آمریکا در عراق، آغاز طرح کلان آمریکا برای خاورمیانه بود (16).
 
آمریکایی ها درصدد بودند با ساقط کردن دولت های شرور، دولت های همراه با خود را جایگزین آنها نمایند. اما دیری نگذشت که متوجه شدند پروژه دولت سازی نه تنها به شکل گیری و روی کار آمدن دولت های همسو نمی انجامد، بلکه فرصتی را برای اسلامگرایان فراهم می سازد تا با استفاده از آن، به صورت دموکراتیک، از نردبان قدرت بالا روند.
 
پیروزی احزاب و گروه های اسلامگرا و مخالف سلطه غرب در انتخابات های کشورهای مختلف منطقه، موفقیت حزب الله در انتخابات پارلمانی لبنان و مشارکت در دولت این کشور، پیروزی حماس در فلسطین و... از یک سو طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا را در اولین گام خود با مانع بسیار بلندی روبه رو ساخت و از سوی دیگر بیداری اسلامی را در منطقه رقم زده و این مهم نه تنها با اهداف و راهبردهای خاورمیانه ای نظام سلطه مغایرت دارد، بلکه منافع آنان را نیز به خطر انداخته است. به همین دلیل با تغییر در تاکتیک خود، طرح خاورمیانه جدید را با برنامه ریزی حمله اسرائیل به حزب الله لبنان طراحی نمودند. (17)


 

چالش ها و موانع طرح خاورمیانه بزرگ

عمده ترین چالش ها و موانع طرح خاورمیانه بزرگ عبارتند از: بی ثباتی ناشی از تغییر در ساختار حکومت ها، مشکلات شکل گیری جامعه فرهیخته، مشکلات شکل گیری اقتصاد آزاد، به خطر افتادن امنیت انرژی غرب، مقاومت و بیداری اسلامی، ملی گرایی، قدرت های بین المللی و منطقه ای (18)، مقاومت در برابر پذیرش ارزش های لیبرالیستی، اقتدار حکومت های دودمانی و عدم وابستگی آنها به مردم و احساس تحقیر مردم منطقه از قضیه فلسطین (19).
 
با توجه به مطالبی که عنوان شد می توان گفت طرح خاورمیانه بزرگ به دلیل برآورد اشتباه آمریکا از منطقه خاورمیانه و تحت تأثیر مؤلفه های زیر با شکست روبه رو شد:
 
ناکامی آمریکا در عراق، شکست استراتژی نظامی و حمله پیشدستانه در مقابل شبه نظامیان و حملات نامتقارن، شکست فرایند دموکراسی سازی، شکست آمریکا در مهار تروریسم، افول قدرت نرم آمریکا و افزایش تنفر از آن کشور در منطقه، شکست اطلاعاتی کاخ سفید بر اثر برآوردهای امنیتی غلط از عراق و لبنان، از دست دادن مدیریت بحران، فاصله گیری از یکجانبه گرایی و تمایل به مشارکت اروپا و ناتو و رژیم صهیونیستی و همچنین توسل به ایران و سوریه براساس توصیه گزارش بیکر - همیلتون، ناکارآمدی ارتش آمریکا در عراق و عقب نشینی ارتش این کشور از شمال و جنوب افغانستان و سپردن امنیت به ناتو، افزایش نفوذ و قدرت ایران در پی تحولات منطقه، شکل گیری خاورمیانه اسلامی و شکست لیبرال دموکراسی غرب، مهیا شدن بستر رشد ملی گرایی عربی در منطقه، بازگشت آمریکا به سیاست حمایت از حکومت های غیر دموکراتیک در منطقه و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه لبنان (20). بنابراین آمریکا از سال ۲۰۰۹ پروژه دموکراسی سازی را تعطیل کرد و نمی توان گفت که تحولات اخیر کشورهای عربی - اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا نقشه آمریکا است و خود آمریکا نیز در این مورد دچار غافلگیری استراتژیک گردیده است (21).
 

5- نسبت تحولات انقلابی با اسلامگرایی

مخالفت مردم کشورهای منطقه عربی با سرسپردگی ها و وابستگی ها به آمریکا و رژیم صهیونیستی باعث تراکمات مختلف شد. این تراکمات را در سه لایه می توان تعریف کرد و آنها را در اعتراضات و قیام های مردمی امروز مشاهده نمود. تراکم اول که سبب این حرکت و جرقه انقلاب مثلا در تونس شد یک مسئله معیشتی ساده بود اما پشت این حرکت صنفی و معیشتی مظلومیت ناشی از خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس بود.
 
 وی وقتی اقدام به خود سوزی کرد، همه چیز خود را لگدمال شده میدید چون فاصله رفاهی یک طبقه اقلیت که در حاشیه بن علی بودند و بقیه ملت که اکثریت محروم بودند، بسیار زیاد شده بود. این لایه اول بود که مردم همراهی کردند. انقلاب تونس جرقه انقلاب مصر شد. زمینه دو انقلاب همزاد تونس و مصر، اول مطالبات صنفی بود بعد به مرور زمان که دایره انقلاب گسترش پیدا کرد، لایه عظیم تر و عمیق تری از مطالبات معنادار مطرح شد که همان بحث آزادی ها، کرامت انسانی، دمکراسی، آزادی بیان و اندیشه بود. لایه سوم که هسته مرکزی انقلاب ها و قیام ها در تونس، مصر و حتی در یمن و بحرین و لیبی و سایر کشورها واقع شد، لایه عقیدتی و اخلاقی به عنوان ارزشمندترین لایه های یک جامعه بود. در واقع این لایه شکل دهنده هویت فردی یک مسلمان و فرهنگ اجتماعی و تاریخی جامعه اسلامی و عربی است (22).


 

6- مفهوم بیداری اسلامی

منظور از بیداری اسلامی سلسله حرکت های مردمی است که علیه حکومت های دیکتاتور در کشورهای اسلامی - عربی خاورمیانه و شمال آفریقا به وجود آمده و یا به فروپاشی آنها و روی کار آمدن زمامداران جدید منجر شده یا در حال ادامه و پیشروی است.
 
بیداری اسلامی و تحولات بنیانی منطقه عربی و اسلامی از پدیده های مهم و تأثیرگذار در منطقه جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا و در مجموع در جهان اسلام و در مرحله بعد در کل جهان است. این پدیده کم نظیر دارای ریشه ها، علل و ویژگی هایی است که آگاهی از آنها برای تمامی انسان ها، به ویژه افراد بصیر، بیدار و آزاده ضروری است. مقام معظم رهبری نخستین کسی بود که واژه «بیداری اسلامی» را پس از مطرح شدن «خاورمیانه جدید» از سوی آمریکا، آن هم در اثنای جنگ ۳۳ روزه لبنان، طرح نمودند و پس از آن هم در خلال فرمایشاتشان بارها آن را به کار بردند. پس از وقوع انقلاب های اخیر در کشورهای اسلامی جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا نیز ایشان ریشه این تحولات را بیداری اسلامی دانسته و بر آن تاکید فرمودند.
 
در فرمایشات مقام معظم رهبری در ابتدای سال ۱۳۹۰ در حرم امام رضا(علیه السلام)، علل و ویژگی های این حرکت به روشنی ترسیم گردید. ایشان ویژگی های مهم این پدیده را در حضور مردم در صحنه و گرایش و جهت گیری دینی حرکت مردم و علت آن را جریحه دار شدن غرور، عزت و کرامت انسانی مردم، و آن را مشابه حضور مردم در انقلاب اسلامی ایران دانسته و اهمیت آن را در بی توجهی مردم به دعوت های همیشگی روشنفکران و علت اهمیت را در ناتوانی احزاب، پشت میزنشین ها و تحلیلگران ذهنی در آوردن مردم به صحنه و بازشدن گره ها با دل، نیت و همت مردم بیان فرمودند.
 
مقام معظم رهبری شواهد گرایش و جهت گیری دینی حرکت مردم را برگزاری نمازهای جمعه و جماعت، وجود نام خدا و حضور علمای دین، مبلغان و بنیانگذاران تفکر نوین دینی در متن حرکت بیان فرمودند. ایشان جنایات حکومت مصر به نیابت از اسراییل، در مواردی چون بستن مرز غزه و کمک به محاصره و ایجاد دیوارهای حائل فولادی در مرز آن را مصادیق بارز جریحه دار شدن غرور، عزت و کرامت انسانی مردم مصر بدست حاکمان و همچنین جریحه دار شدن غرور ملت لیبی پس از جمع آوری امکانات هسته ای توسط حکومت این کشور، به بهانه استفاده از مشوق های غربی را علت مهمی در بیداری اسلامی در این دو کشور ذکر نمودند و مشاهده مقاومت مسئولین ایرانی در برابر تهدیدات غرب را دلیل برانگیزاننده ای در وقوع انقلاب ها ذکر فرمودند.
 
مقام معظم رهبری در تبیین مواضع آمریکا در برابر این تحولات، حمایت از دیکتاتورها تا آخرین لحظه، رها کردن آنان در هنگامی که بی فایده باشند، حفظ شاکله نظام پس از رفتن دیکتاتورها و بر سر کار آوردن افراد طرفدار خود و تلاش برای مصادره انقلاب ها با ترفندهایی چون اظهار حمایت و همراهی با ملت ها را سیاست این کشور دانستند. و از سوی دیگر به تلاش آمریکا برای شبیه سازی انقلاب ها در منطقه از جمله در ایران به وسیله عوامل ضعیف، فرومایه و دستخوش هوای نفس اشاره و آن را شکست خورده ارزیابی نمودند.
 
ایشان در تبیین موضع ایران نیز دفاع از حقوق ملت های مسلمان و مظلوم، مقابله با مستکبران و سلطه گران در هر جای دنیا و حمایت از هر حرکت آزادی خواهانه با شعار اسلام را سیاست ایران دانسته و پیروزی قطعی حرکت بیداری اسلامی طبق وعده الهی را پیش بینی نمودند. ایشان در سخنرانی خود در سالگرد رحلت امام (رحمه الله) (۱۶خرداد ۱۳۹۰) نیز سه شاخص عمده مشترک در حرکت کشورها را اسلامی بودن، مردمی بودن و ضد آمریکا و ضد صهیونیست بودن دانسته و همین سه ویژگی را ملاک همراهی ایران با حرکت های جدید دانستند.


 

زمینه مشترک پدیده بیداری اسلامی

به منظور یافتن زمینه ای مشترک برای بررسی مفهومی پدیده بیداری اسلامی می توان عناصر اساسی این پدیده که آن را از دیگر انواع تحولات سیاسی مشابه جدا می سازد، برشمرد. بر این مبنا ویژگی های زیر را می توان به عنوان مهم ترین عناصر اصلی و ممیزه بیداری اسلامی ذکر کرد:
 
یک. استفاده از مکان خاص به عنوان فرصتی برای بسیج توده ای: جرقه تغییر حکومت در برخی انقلاب های منتهی به بیداری اسلامی در کشورهای عربی - اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا به گونه معناداری با تجمع مردم معترض در یک مکان خاص و بیان خواسته های خود برای تغییرات از آن مکان زده شده است. به عنوان نمونه میدان التحریر قاهره و میدان لولو (شهدا) در منامه پایگاه اصلی انقلابیون بود و اهمیت ژئوپلیتیک این مکان ها قابل توجه است. تأثیر این تاکتیک تا جایی بود که رژیم بحرین میدان لولو را تخریب نمود تا بلکه بتواند این حرکت مهم مردمی را خنثی نماید.
 
دو. مسالمت آمیز بودن: یکی از ویژگی های بارزی که موجب تمیز بیداری اسلامی از انقلاب های کلاسیک شده، مسالمت آمیز بودن بیداری اسلامی است. شیوه مبارزه انقلابی ها با حکومت در این انقلاب ها مبتنی بر شیوۂ مبارزه غیر خشونت آمیز است که از طریق به کارگیری تاکتیک هایی چون حضور اعتراضی در میادین و خیابان ها اجرا شده است.
 
سه. مشارکت توده ای: در انقلاب های برخاسته از بیداری اسلامی مانند انقلاب های کلاسیک و انقلاب های رنگی، توده های مردمی نقش فعالی دارند و گروه های مخالف که بخشی از جمعیت را بسیج می کنند، خارج تومان از بلوک قدرت قرار دارند. اما تفاوت آن با انقلاب های رنگی در این این است که اگر نماد انقلاب های کلاسیک گیوتین و نماد انقلاب های رنگی کی میز مذاکره» (23) و «رقابت انتخاباتی» (24) بود، نماد بیداری اسلامی اخیر تجمع توده های مردمی خارج از قدرت و غیر وابسته به احزاب حکومتی است. این مشخصه مانند انقلاب های کلاسیک است که در آنها «گروه های مخالف که بخشی از جمعیت را بسیج می کنند، خارج از بلوک قدرت قرار دارند» (25). ضمنا شباهتی به کودتا که در آن گروه ها و افرادی از درون حکومت مبنای تغییرات اند (26) ندارد.
 
چهار. میزان تغییرات: در حال حاضر نمی توان در این مورد اظهار نظر قطعی کرد. اگر در بیداری اسلامی تغییر حاکم به تغییر در مناسبات طبقاتی و ساختارهای قدرت بینجامد، شبیه انقلاب حقیقی است ولی اگر تغییر رژیم هیچ تغییری در مناسبات طبقاتی و ساختارهای قدرت در کشورهای دستخوش تغییرات به وجود نیاورد، بلکه تنها باند نوین، جایگزین باند حاکم سابق شود، به هیچ وجه نمی توان تحولات این کشورها را در حد انقلاب های اجتماعی به حساب آورد. بلکه در آن صورت تغییرات حادث در این کشورها به تغییرات ناشی از انقلاب های مخملی، کودتاهای نظامی و یا انقلاب های سیاسی شباهت دارد که در آن «هیئت حاکم جدید جایگزین هیئت حاکم قدیم می شود و در برخی سیاست ها تغییراتی ایجاد می گردد» (27).
 
پنج. نقش عامل خارجی: عامل خارجی در وقوع انقلاب های سنتی عموما به صورت غیر مستقیم تأثیرگذار است. در انقلاب های مخملی نقش عامل خارجی پررنگ است و معمولا مدیریت آن را بر عهده دارد. تجربه های موجود نشان میدهد که حمایت های رسانه ای، سیاسی و مالی خارجی به صورت مؤثری در انقلاب های مخملی وجود داشته است. بدین صورت که ایده اعتراض مدنی، تأثیر گذاری و چگونگی توجیه این حرکت توسط منابع و کانون های خارجی تبلیغ و ترویج شده است. حتی در پاره ای از موارد نیروهای معترض توسط عوامل خارجی آموزش داده شده اند (28)، اما در خصوص انقلاب های اخیر در منطقه عربی نمی توان به صراحت از نقش عوامل خارجی سخن گفت.
 
برعکس شواهدی وجود دارد که این مسئله را تا حد زیادی رد می کند. اما تأثیر عامل خارجی به این صورت که ترویج دموکراسی و مردم سالاری در جهان توانسته ذائقه مردم کشورهای منطقه عربی را متوجه خودش نماید، بی تردید در این انقلاب ها مؤثر بوده است. انقلاب اسلامی ایران به عنوان الگوی مردم سالاری دینی از یک سو و به عنوان نماد بیداری و مقاومت در مقابل افزون طلبی های استکبار و اشغالگری های رژیم صهیونیستی، یکی از عوامل خارجی مؤثر در رویداد بیداری اسلامی بوده است.


 

۷- تحلیل تحولات کشورهای عربی - اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا

بر اساس چارچوب تحلیلی فراهم شده برای بررسی بیداری اسلامی در منطقه عربی خاورمیانه و شمال آفریقا بر سه محور اصلی نارضایتی عمومی، وضعیت مخالفان و وضعیت حکومت تمرکز نموده و در هر زمینه چند عامل را بررسی نموده ایم.
 
نارضایتی عمومی
برخی از صاحب نظران حوزه جامعه شناسی سیاسی، تغییر سیاسی را معادل تغییر در ترتیبات قدرتی حاکم بر جامعه تلقی نموده و آن را به چهار دسته کلی تقسیم کرده اند. مبنای این تقسیم بندی عواملی مانند نوع و میزان شرکت کنندگان در تغییر، میزان سازمان یافتگی و برخورداری از رهبری و همچنین میزان اثرپذیری از ایدئولوژی و آرمان های سیاسی است. بر این مبنا، دسته اول تغییرات را می توان توطئه های سازمان یافته نامید و منظور از آن، تغییرات به دقت طراحی شده ای همچون کودتا است که در آن، عده ای معدود از نخبگان که اغلب به قدرت سیاسی نیز دسترسی دارند، بدون بهره گیری از نیروی توده ها و به طور ناگهانی، ترتیبات قدرتی حاکم را تغییر می دهند. دسته دوم آشوب است و منظور از آن، ناآرامی های اجتماعی و اغتشاشاتی است که کمترین برخورداری از سازمان یافتگی، رهبری و ایدئولوژی دارد. دسته سوم انقلاب است و مراد از آن حرکت هایی سیاسی است که با تکیه بر ایدئولوژی یا آرمان سیاسی، با شرکت توده های جامعه و با محوریت رهبر با رهبران، نظم سیاسی مستقر را تغییر می دهند. دسته آخر که با عنوان شورشگری شناخته می شود، ترکیبی از ویژگی های کودتا و انقلاب را در خود جمع کرده است؛ هم ویژگی سازمان یافتگی و برنامه دار بودن کودتاها و هم تکیه بر آحاد جامعه و بهره گیری از نیروهای اجتماعی که از ویژگی های انقلاب است را در خود دارد (29).
 
اولین قدم برای تبیین نظری یک حرکت سیاسی - اجتماعی مانند انقلاب، تبیین ریشه های آن است. براساس نظریه های دموکراتیزاسیون و انقلاب، زمینه های بحران و فروپاشی رژیم های غیر مردم سالار، ریشه در بحران های مربوط به نظام اجتماعی و بحران های مربوط به دولت دارد (30) که باعث بروز نارضایتی عمومی می شود. در نظام اجتماعی نارضایتی عمومی به چند شیوه ایجاد می شود: (31)
 
یک. به وسیله یک نظام اجتماعی نامتوازن و بی تعادل که باعث بوجود آمدن افراد آشفته و سرگردانی می شود که پیوندهای اجتماعی آنها گسسته شده است (نظریه جانسون)؛
 
دو. با فروپاشی و از بین رفتن سازمان های سیاسی و اجتماعی واسط و شکل گیری جامعه توده وار (نظریه آرنت و کورنهوزر)؛
 
سه. از طریق شکاف ایجاد شده میان میزان بالا رفتن انتظارات و میزان برآوردن نیازها (نظریه دیویس و گر)؛
 
چهار. از طریق فرایند مدرنیزاسیون شتابانی که از فرایند نهادینه شدن پیشی گرفته است (نظریه هانتینگتون).
 
همچنین در حوزه دولت، بحران هایی چون ناکارآمدی، بحران مشروعیت، بحران سلطه یا استیلا و مشکلات اقتصادی و... می تواند زمینه ساز و باعث توسعه نارضایتی عمومی گردد (32). اما بدیهی است که روگردانی و نارضایتی به تنهایی نمی تواند باعث شکل گیری کنش انقلابی شود. آنها ابعادی از «وضعیت های بحرانی» است که زمینه روانشناختی لازم برای «تأثیر پذیری افراد» و «سوق یافتن آنها به سوی جنبش توده ای» را فراهم می آورد. تیلی نیز در این خصوص معتقد است، نارضایتی در صورت سازماندهی نشدن و نبود منابع، به ندرت منجر به انقلاب می شود (33) از این رو، وجود گروه ها و احزابی که بتوانند نارضایتی عمومی را در راستای منافع خود علیه حاکمان به کار گیرند، ضروری است (34).
 
در کشورهای عربی - اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا، به علت عدم استقرار نظام سیاسی دموکراتیک، مردم و نخبگان این کشورها موفق به برآورده ساختن نیازهای اساسی جامعه سیاسی خود نشدند. در عین حال، تحولات جهانی، تسهیل در ارتباطات مردمی و آگاهی از تحولات و پیشرفت دیگر جوامع نیز بر مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم و نخبگان می افزود. در این کشورها مشکلات اقتصادی و یا مسائل برآمده از نظام دیوان سالاری، در افزایش نارضایتی ها نقش داشت. به عبارت دیگر، شرایط عینی جامعه، به میزان قابل توجهی تحت تأثیر میزان بهره مندی معیشتی قرار گرفت که در نهایت نارضایتی از وضع موجود را در پی داشت.
 
ظرفیت های محدود اقتصادی در کنار سیاست گذاری های نادرست و ضعف در امور اجرایی در این کشورها موجب شده بود که اغلب این کشورها با مشکلات اقتصادی دامنه داری مواجه باشند. البته این همه ماجرا نبود. نظام سیاسی غیرشفاف، ویژگی مشترکی بود که نظام حکومتداری در این کشورها را با ابهام مواجه ساخته بود. نظام سیاسی این کشورها تفاوت های زیادی با معیارهای مرسوم بین المللی دارد. همچنین رفتار حاکمان در قبال مخالفان و تلاش برای حذف آنها و بهره گیری از روش های غیر مردم سالاری برای اداره نظام سیاسی کشور معضل دیگری در این کشورها بود که منجر به نارضایتی سیاسی در این کشورها می گردید.
 
مهمتر از همه اینها دیدگاه ها و دغدغه های اسلام گرایانه مردم، سرخوردگی و احساس تحقیر از قضیه فلسطین و جریحه دار شدن غرور، عزت و کرامت انسانی مردم به دلیل همراهی حکام مستبد با سیاست های استکباری غرب بود.
 
میزان جدیت و تلاش ارتش برای بقای حکومت هم نکته ای است که نباید مغفول واقع شود. در مصر و تونس، در واقع ارتش نه گفت به حکومت و انتقام تحقیر خود را از حکام گرفت، بنابراین حکومت زود فروپاشید زیرا قدرت حکومت بر پایه دستگاه های امنیتی بود. به عنوان مثال، بر اساس کمپ دیوید مصر ۶۰۰ تا ۵۰ هزار نظامی بیشتر نمی تواند داشته باشد، در حالی که یک میلیون و دویست نفر نیروی امنیتی دارد (35) و این مسئله خوشایند نظامیان نبود.
 
وضعیت مخالفان
نیروها و گروه های اجتماعی مبتنی بر علایق گوناگون در درون ساخت جامعه پدید می آیند. چنین علایقی در حول و حوش شکاف های اجتماعی شکل می گیرد. شکاف اجتماعی عملا موجب تقسیم و تجزیه جمعیت و تکوین گروه بندی هایی می گردد. این گروه بندی ها ممکن است تشکل ها و سازمان های سیاسی پیدا کنند (36).
 
یکی از شکاف های اجتماعی در جوامع، «شکاف های قومی» است. همان گونه که نظریه های فرصت سیاسی استدلال می کند در جوامعی که مخالفان از حمایت های محلی و قومی برخوردارند، امکان بسیج سیاسی افزایش می یابد. از این رو، شکاف قومی در جوامع یکی از عوامل انسجام اپوزیسیون به شمار می آید. علاوه بر این، انقلاب زمانی به وقوع می پیوندد که نیروهای اجتماعی در برابر رژیم اقتدارگرا به اندازه کافی قدرت به دست بیاورند. از این رو، توزیع قدرت بین عناصر اقتدارگرای درون حکومت و عناصر مردم سالار در جامعه نیز جزو متغیرهای اساسی است (37).
 
رشد آگاهی عمومی که از طریق رشد فزاینده تعداد ثبت نام شدگان در مقاطع عالی آموزش عالی قابل اندازه گیری است، از جمله دیگر عواملی است که امکان انسجام مخالفان در جوامع اقتدارگرا را فراهم می آورد (38). قدرت های خارجی نیز می توانند در این روند تأثیر قابل ملاحظه ای داشته باشند. کمک های دولت های خارجی و یا سازمان های غیردولتی به مخالفان حکومت که از طریق هویت سازی، حمایت مالی، سیاسی و... انجام می شود، می تواند باعث افزایش منابع، سازمان و کارآمدی آنها گردد یا گروه های اپوزیسیون را به مثابه پیاده نظام قدرت های خارجی جلوه گر کند و از این طریق باعث تضعیف آنها شود. بنابراین، پاسخ به دخالت های خارجی نه تنها به اقدامات خاصی صورت می گیرد بلکه به فرهنگ جامعه و این که چگونه این دخالت ها در نظر گروه های ستیزه جو جلوه گر می شود نیز بستگی دارد (39). با این همه، نارضایتی عمومی هرچند توسط گروه های مخالف به سمت تغییر حاکمان هدایت شود، در صورتی که رژیم حاکم به اندازه کافی یکدست و کاملا اقتدارگرا باشد، بعید است که این مخالفت ها کارگر بیفتد (40). از این رو، توجه به وضعیت حکومت در موفقیت انقلاب ها نیز ضرورت دارد.
 
بروز نارضایتی در همه جوامع و به میزان متفاوت، تقریبا امری فراگیر است؛ از این رو، نارضایتی به خودی خود نمی تواند منجر به انقلاب گردد. در کشورهای دستخوش انقلاب، نارضایتی عمومی که امری سراسری و متراکم است، بر شکاف های قومی در این جوامع بار می شود و از طریق رهبران این گروه ها، علیه دیکتاتورهای حاکم به کار گرفته می شود (41). در اینجا باید گفت که در تمامی کشورهایی که بیداری اسلامی صورت گرفته است، ملی گرایی عامل همبستگی قوی بوده و جنبش اجتماعی توانسته از این طریق تعداد زیادی از مردم را به خیابان ها بکشد.
 
وضعیت حکومت
در رژیم های دیکتاتوری نقض معیارهای مردم سالاری به صورتی جدی اتفاق می افتد، تا این که میدان بازی به نفع حاکمان تغییر پیدا کند. فضای جهانی شده و فشارهای هنجاری یا حقوقی عامل خارجی نیز بر وضعیت حکومت تأثیر گذار است. فشار خارجی، هم مانعی در برابر رژیم های اقتدارگرای تمام عیار است و هم از طریق اعمال فشار بر حکومت در وضعیت انقلابی، باعث تضعیف حکومت می شود. همچنین عدم انسجام نیروهای حافظ نظم در جامعه و پیوند ضعیف آنها با حکومت (42) و اقتصاد ضعیف از دیگر عواملی است که حکومت را در برابر انقلاب آسیب پذیر می سازد (43). حکومت در کشورهای عربی - اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا توسط دیکتاتورهایی قبضه شده بود که چند دهه در مسند قدرت بودند و به هیچ وجه حاضر به کناره گیری از قدرت نبودند.
 
علاوه بر این، عامل تأثیرگذار دیگر در موفقیت انقلاب پیوند ضعیف نیروهای امنیتی و پلیس با حکومت است؛ در مصر وتونس روگردانی نیروهای پلیس و نیروهای امنیتی، در نهایت سرکوب مخالفان را توسط دولت غیر ممکن کرد. تعداد زیاد تظاهرکنندگان و ضعف شدید دولت و نارضایتی نیروهای نظامی و پلیس در این کشورها باعث روگردانی آنها از حکومت گردید. وضعیت نامناسب اقتصادی این کشورها و افزایش سطح تحصیلات عمومی نیز در وقوع انقلاب مؤثر بودند.
 
عامل خارجی نیز از طریق فشار بر حکومت، وقوع انقلاب در این کشورها را تسهیل کرده بود. گرایش حاکمان کشورهای موصوف به حفظ ارتباط با غرب، یک اهرم مناسب برای فشار آوردن به این کشورها و جلوگیری از ادامه دیکتاتوری داشت. در مجموع بر مبنای مباحث مطرح شده، تأثیر عوامل مختلف در رخداد انقلاب های اخیر در کشورهای هدف را می توان طبق جدول زیر خلاصه کرد:
 
جدول تحلیل مقایسه ای تحولات انقلابی کشورهای منطقه عربی و عوامل دخیل در آن

 
بررسی اقتصادی تحولات
وضعیت اقتصادی پنج کشور هدف تونس، مصر، لیبی، بحرین و یمن نشان میدهد که این کشورها در برخی شاخص های اقتصادی مهم و مؤثر مانند تورم وضعیت نسبتا قابل قبولی دارند. بر این اساس، طبق آمار ارائه شده میزان تورم در کشور لیبی 10.5 درصد، در کشور یمن به میزان ۱۸ درصد، در کشور تونس به میزان ۵ درصد، در کشور بحرین به میزان ۷ درصد و در کشور مصر ۱۸ درصد است. نرخ بیکاری در بحرین ۱۰ درصد، در مصر9.1، در تونس 14.1، در لیبی ۳۰ و در یمن ۳۵ درصد است. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در بحرین 6.1 درصد، در مصر 6.9، تونس 7.4، لیبی 6.3 و در یمن 3.2 درصد است. میزان بدهی خارجی در بحرین 10.75 میلیارد دلار، در مصر 29.2 بیلیون دلار، تونس 19.27 بیلیون دلار، لیبی 4.873 بیلیون دلار و در یمن 6.472میلیارد دلار است.
 
جدول شاخص های اقتصادی و جمعیتی(44)


 

نتیجه گیری

وقوع انقلاب در کشورهای منطقه عربی، حکایت از شرایط و ویژگی های خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر این کشورها دارد. اساسا وقوع همه پدیده های اجتماعی، از جمله انقلاب ها، ناشی از یک مجموعه علل و زمینه هایی است که در صورت مهیا شدن این شرایط، رخداد آن پدیده نیز ضرورت می یابد. بر این مبنا، در این جا برای کشف شرایط و ویژگی هایی که می تواند زمینه ساز انقلاب گردد، روش اتفاق میل را انتخاب و از طریق همسنجی آنها عوامل تأثیرگذار در رخداد انقلاب ها کشف گردید.
 
در بعد مسایل مربوط به حکومت، عواملی چون وجود رژیم های دیکتاتوری، وابستگی حکام به استکبار، عدم احساس مسولیت در قبال مسئله فلسطین و عوامل اقتصادی به اتفاق در تمامی کشورهای مورد بررسی دخالت داشتند.
 
بر اساس بررسی های انجام شده این نتیجه حاصل شد که اساسا، انقلاب ها ریشه در نارضایتی عمومی دارد. نارضایتی ها خواه واقعی باشد و خواه ناشی از احساس محرومیت؛ خواه ناشی از عملکرد نامناسب نظام سیاسی باشد و خواه برآمده از نظام اجتماعی، چه دارای منبع و منشأ داخلی باشد و چه دارای منبع و منشأ خارجی، تقریبا در تمامی جوامع امری فراگیر است؛ از این رو می توان استدلال کرد که هرچند نارضایتی در کنار سایر عوامل می تواند رخداد انقلاب را تسهیل کند، اما در این ارتباط، عامل تعیین کننده نهایی نیست. برای این که انقلاب به وقوع بپیوندد، باید مخالفان از قدرت و انسجام کافی برای بسیج توده های مردمی و به چالش کشیدن حکومت برخوردار باشند. عوامل خارجی که با اعمال فشار بر حکومت رژیم سیاسی کشور را در برابر مخالفان بسیار آسیب پذیر می سازند، جز در کشور لیبی که غرب و ناتو با تعیین منطقه پرواز ممنوع و سپس با دخالت نظامی علیه حکومت قذافی وارد عمل شدند، در سایر کشورها وجود نداشت. ضمن این که دخالت عامل خارجی در این کشور بعد از آغاز و تداوم ناآرامی ها در این کشور بود. البته در بحرین عامل خارجی دخالت داشت، اما به شکلی دیگر بود، یعنی دخالت نظامی عربستان، امارات و برخی دیگر از کشورهای منطقه برای سرکوب انقلابیون، که آن هم بعد از شروع و تداوم ناآرامی ها اتفاق افتاد.
 
علاوه بر این، همان گونه که از بررسی شرایط کشورهای موصوف به دست می آید، شرایط و وضعیت داخلی کشورها نیز در کنار تأثیر سایر عوامل در رخداد انقلاب ها بسیار تأثیرگذار است. در این ارتباط عواملی همچون، ملی گرایی در جامعه به سبب این که امکان بسیج توده ها را تسهیل می کند، افزایش سطح تحصیلات عمومی و تمایل مردم به دخالت بیشتر در امور خود از طریق روندهای مردم سالارانه، در رخداد انقلاب تأثیرگذار است.
 
در مجموع در مورد عوامل مرتبط با نارضایتی عمومی و عوامل مربوط به وضعیت مخالفان نیز می توان گفت که دیدگاه ها و دغدغه های اسلام گرایانه، جریحه دار شدن غرور، عزت و کرامت انسانی مردم، محرومیت گروه های مهم از مشارکت در دولت و تأثیر عامل خارجی گسترش دموکراسی، به ویژه مردم سالاری در ایران مهمترین عوامل مورد اتفاق در پنج کشور هدف ارزیابی گردید.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- امینیان، بهادر، آمریکا و ناتو؛ پایایی و گسترش ناتو و هژمونی آمریکا، ص ۲۲۱
2- دهشیری، محمدرضا، «بررسی مقایسه ای راهبرد امنیتی ایالات متحده و اتحادیه اروپایی در خلیج فارس پس از ۱۱ سپتامبر»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی 48، ص ۱۲۰
3- اسداللهی، مسعود، سخنرانی در مورد «تحولات اخیر منطقه عربی»، دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشکده امنیت ملی، 1390/4/21
4- رجب زاده، احمد، جامعه شناسی توسعه، ص ۱۲۲
5- لیتل، دانیل، تبیین در علوم اجتماعی، درآمدی بر فلسفه علم الاجتماع، ترجمه عبدالکریم ، ص۶۸
6- همان، ص 49
7- حاجیانی، ابراهیم و حیدری، مهدی، «تحلیل مقایسه ای انقلاب های مخملی با توجه به شش جمهوری شوروی سابق»، مجله دانش سیاسی، سال چهارم، شماره اول بهار و تابستان ۱۳۸۷، ص ۷۹
8- عبدالله خانی، روش شناخت و تحلیل امنیت، تهران: دانشگاه عالی دفاع ملی.
9- همان
10- همان
11- همان
12- منصوری، جواد، آمریکا و خاورمیانه، صص ۷۹-۸۳
13- پورقیومی، ایوب، «طرح خاورمیانه جدید؛ اهداف، چالش ها و موانع»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی 61، سال شانزدهم، شماره 1، زمستان ۱۳۸۹، ص ۲۰۰
14- حسینی، حسن، طرح خاورمیانه بزرگتر، القاعده و قاعده در راهبرد امنیت ملی آمریکا، صص ۱۳- 14
15- زروندی، مهدی،«گزارش همایش پژوهشی جنگ سلطه و نظام بین الملل»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی ۲، سال یازدهم، شماره ۲ ص ۱۹۵
16- امینیان، بهادر،«آمریکا و طرح خاورمیانه بزرگ: اهداف، ابزار و مشکلات»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی ۶۸، سال دوازدهم، شماره 4، تهران: پاییز ۱۳۸۳ص ۹
17- پورقیومی، ایوب، تأثیر جنگ ۳۳ روزه لبنان بر سیاست خاورمیانه ای نومحافظه کاران آمریکا، صص ۹۹-۱۱۸
18- پورقیومی، ایوب، تأثیر جنگ ۳۳ روزه لبنان بر سیاست خاورمیانه ای نومحافظه کاران آمریکا، صص، ۲۱۲-۲۱۹
19- امینیان، بهادر،«آمریکا و طرح خاورمیانه بزرگ: اهداف، ابزار و مشکلات»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی ۶۸، سال دوازدهم، شماره 4، تهران: پاییز ۱۳۸۳صص ۱۰-۱۱
20- پورقیومی، ایوب، «طرح خاورمیانه جدید؛ اهداف، چالش ها و موانع»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی 61، سال شانزدهم، شماره 1، زمستان ۱۳۸۹ص ۲۱۷
21 اسداللهی، مسعود، سخنرانی در مورد «تحولات اخیر منطقه عربی»، دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشکده امنیت ملی، 1390/4/21
22- سید افقهی، سیدهادی، «ریشه های تحولات مصر»، در مصاحبه با مجتبی باجلانی، خبرگزاری قدس، 1389/12/13
23- جلایی پور، حمیدرضا، جامعه شناسی جنبش های اجتماعی با تأکید بر جنبش دوم خرداد، ص ۵۷
24- افتخاری، اصغر، انقلاب رنگی: طراحی چارچوب تحلیلی در انقلاب رنگی و نظام جمهوری اسلامی ایران: تحلیل ها و تخمین ها، به اهتمام فرزاد پورسعید، صص ۳۳ - ۲۹
25- بشیریه، حسین، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران ، ۱۳۸۳
26- حاجیانی، ابراهیم و حیدری، مهدی، «تحلیل مقایسه ای انقلاب های مخملی با توجه به شش جمهوری شوروی سابق»، مجله دانش سیاسی، سال چهارم، شماره اول بهار و تابستان ۱۳۸۷ ص ۷۰
27- همان، صص ۷۰-۷۱
28- افتخاری، اصغر، انقلاب رنگی: طراحی چارچوب تحلیلی در انقلاب رنگی و نظام جمهوری اسلامی ایران: تحلیل ها و تخمین ها، به اهتمام فرزاد پورسعید، ص ۲۶
29- حسینی، حسین، «جنگ نرم؛ از تهدید تا پاسخ»، فصلنامه مدیریت بحران، سال اول، شماره 3 و 4، بهار و تابستان ۱۳۸۸ص ۱۰
30- بشیریه، حسین، گذار به مردم سالاری؛ گفتارهای نظری، ص ۹۷
31- حاجیانی، ابراهیم و حیدری، مهدی، «تحلیل مقایسه ای انقلاب های مخملی با توجه به شش جمهوری شوروی سابق»، مجله دانش سیاسی، سال چهارم، شماره اول بهار و تابستان ۱۳۸۷ص ۷۲
32- بشیریه، حسین، گذار به مردم سالاری؛ گفتارهای نظری، ص ۹۶
33- Goldstone, Jack (1982), “The Comparitive and historical Study of Revolutions”, Annual review of Sociology, vol. 8.p12
34- حاجیانی، ابراهیم و حیدری، مهدی، «تحلیل مقایسه ای انقلاب های مخملی با توجه به شش جمهوری شوروی سابق»، مجله دانش سیاسی، سال چهارم، شماره اول بهار و تابستان ۱۳۸۷ص ۷۲
35- اسداللهی، مسعود، سخنرانی در مورد «تحولات اخیر منطقه عربی»، دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشکده امنیت ملی، 1390/4/21
36- بشیریه، حسین، انقلاب و بسیج سیاسی، ص ۹۹
37- McFaul, Michael “Ukraine Imports Democracy.External Influences on the Orange Revolution", International Security, No 2.p63
38- Beissinger, Mark “Structure and Example in Modular Political Phenomena: The Diffusion of Bulldozer/Rose/Orange/Tulip Revolutions”, Journal of Democracy, No 2, vol 5.p271
39- Goldstone, Jack “The Comparitive and historical Study of Revolutions”, Annual review of Sociology, vol. 8.p.12
40- حاجیانی، ابراهیم و حیدری، مهدی، «تحلیل مقایسه ای انقلاب های مخملی با توجه به شش جمهوری شوروی سابق»، مجله دانش سیاسی، سال چهارم، شماره اول بهار و تابستان ۱۳۸۷ص ۷۶
41- همان، ص ۷۸
42- هانتینگتون، ساموئل، موج سوم دموکراسی در پایان سده بیستم، ترجمه احمد شهسا، ص۲۱۷
43- حاجیانی، ابراهیم و حیدری، مهدی، «تحلیل مقایسه ای انقلاب های مخملی با توجه به شش جمهوری شوروی سابق»، مجله دانش سیاسی، سال چهارم، شماره اول بهار و تابستان ۱۳۸۷ص ۷۵
44- اطلاعات فوق در مورخه 1390/3/30 از پورتال اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران« http : / / iccim . ir» و سایت مؤسسه مطالعاتی و تحقیقاتی ایران و آفریقا (آفران)« Www . afran . ir » استخراج گردیده است.
 
منابع:
1- اسداللهی، مسعود (۱۳۹۰)، سخنرانی در مورد «تحولات اخیر منطقه عربی»، دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشکده امنیت ملی، 1390/4/21
۲- افتخاری، اصغر (۱۳۸۵)، انقلاب رنگی: طراحی چارچوب تحلیلی در انقلاب رنگی و نظام جمهوری اسلامی ایران: تحلیل ها و تخمین ها، به اهتمام فرزاد پورسعید، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
3- امینیان، بهادر (۱۳۸۳)، «آمریکا و طرح خاورمیانه بزرگ: اهداف، ابزار و مشکلات»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی ۶۸، سال دوازدهم، شماره 4، تهران: پاییز ۱۳۸۳.
٤- امینیان، بهادر (۱۳۸۹)، آمریکا و ناتو؛ پایایی و گسترش ناتو و هژمونی آمریکا، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه امام حسین (علیه السلام).
٥- بشیریه، حسین (۱۳۸۳)، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
6- بشیریه، حسین (۱۳۸۷)، گذار به مردم سالاری؛ گفتارهای نظری، تهران: نگاه معاصر.
۷- پورقیومی، ایوب (۱۳۸۹)، «طرح خاورمیانه جدید؛ اهداف، چالش ها و موانع»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی 61، سال شانزدهم، شماره 1، زمستان ۱۳۸۹
۸- پورقیومی، ایوب (۱۳۸۹)، تأثیر جنگ ۳۳ روزه لبنان بر سیاست خاورمیانه ای نومحافظه کاران آمریکا، قم: اعتدال.
۹- جلایی پور، حمیدرضا (۱۳۸۱)، جامعه شناسی جنبش های اجتماعی با تأکید بر جنبش دوم خرداد، تهران: طرح نو.
۱۰- حاجیانی، ابراهیم و حیدری، مهدی (۱۳۸۷)، «تحلیل مقایسه ای انقلاب های مخملی با توجه به شش جمهوری شوروی سابق»، مجله دانش سیاسی، سال چهارم، شماره اول بهار و تابستان ۱۳۸۷
۱۱- حسینی، حسن (۱۳۸۳)، طرح خاورمیانه بزرگتر، القاعده و قاعده در راهبرد امنیت ملی آمریکا، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر.
۱۲- حسینی، حسین (۱۳۸۸)، «جنگ نرم؛ از تهدید تا پاسخ»، فصلنامه مدیریت بحران، سال اول، شماره 3 و 4، بهار و تابستان ۱۳۸۸
۱۳- دهشیری، محمدرضا (۱۳۸۳)، «بررسی مقایسه ای راهبرد امنیتی ایالات متحده و اتحادیه اروپایی در خلیج فارس پس از ۱۱ سپتامبر»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی 48.
14- رجب زاده، احمد (۱۳۷۸)، جامعه شناسی توسعه، تهران: انتشارات سلمان.
15- زروندی، مهدی (۱۳۸۲)، «گزارش همایش پژوهشی جنگ سلطه و نظام بین الملل»، مجله سیاست دفاعی، شماره پیاپی ۲، سال یازدهم، شماره ۲.
16- سید افقهی، سیدهادی (۱۳۸۹)، «ریشه های تحولات مصر»، در مصاحبه با مجتبی باجلانی، خبرگزاری قدس، 1389/12/13
۱۷- عبدالله خانی (۱۳۹۰)، روش شناخت و تحلیل امنیت، تهران: دانشگاه عالی دفاع ملی.
۱۸- لیتل، دانیل (۱۳۷۳)، تبیین در علوم اجتماعی، درآمدی بر فلسفه علم الاجتماع، ترجمه عبدالکریم سروش، تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.
19 - مشیرزاده، حمیرا (۱۳۸۶)، تحول در نظریه های روابط بین الملل، تهران: انتشارات سمت.
۲۰- منصوری، جواد (۱۳۸۵)، آمریکا و خاورمیانه، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
21- هانتینگتون، ساموئل (۱۳۸۱)، موج سوم دموکراسی در پایان سده بیستم، ترجمه احمد شهسا، تهران: انتشارات روزنه.
۲۲- یونسیان، مجید (۱۳۸۵)، کتاب خاورمیانه 5، ویژه اصلاحات در خاورمیانه، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر.
23- Beissinger, Mark (2007), “Structure and Example in Modular Political Phenomena: The Diffusion of Bulldozer/Rose/Orange/Tulip Revolutions”, Journal of Democracy, No 2, vol 5.
24- Goldstone, Jack (1982), “The Comparitive and historical Study of Revolutions”, Annual review of Sociology, vol. 8.
25- McFaul, Michael (2007), “Ukraine Imports Democracy.External Influences on the Orange Revolution", International Security, No 2.
 
منبع: مقاومت اسلامی در گستره سیاست جهانی، به اهتمام مهدی ذو الفقاری، نویسنده: ایوب پورقیومی، انتشار بنیاد فرهنگی صبح قریب با همکاری اسوه، 1391ش، صص 130-97