اصول رهیافت امنیتی پیامبر (ص) در قرآن (1)

نویسنده : نجف لک زایی




چکیده :

یکی از مهم‏ترین دغدغه‏های مشترک همه افراد بشر ، از گذشته تاکنون ، امنیت بوده است. اما هر چه بر عمر انسان افزوده شده، از امنیت وی کاسته شده است. بشر امروز بیش از هر زمانی دغدغه امنیت روانی ، فردی ، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی ، ملی، جهانی و دیگر سطوح و ابعاد امنیت را دارد. با عنایت به اسوه بودن سیره اجتماعی و فردی پیامبر صلی الله علیه وآله ، تبیین سیره امنیتی آن حضرت می‏تواند در راستای تأمین امنیت افراد بشر در ابعاد مختلف آن، مؤثر باشد. مقاله حاضر در همین جهت نگارش یافته است. فرضیه اساسی مقاله این است که سیره نبوی ظرفیت لازم برای پاسخگویی به مشکلات امنیتی انسان امروز را دارد و اساساً هیچ امکانی فراروی بشر امروز ، برای رسیدن به امن وآسایش نیست، جز رو آوردن به آموزه‏های نبوی. با توجه به ابعاد گسترده بحث امنیت، در این پژوهش تنها مختصری از مباحث امنیت در سیره نبوی آمده است. در سیره امنیتی پیامبر اعظم‏ صلی الله علیه وآله تهدیدات اصلی امنیت انسان و جامعه انسانی تهدیدات درونی است. از این رو در بحث امنیت فردی « موانع درونی کمال» و به تعبیر دیگر «ظلم به خود» جزء تهدیدات به حساب می‏آید و در حوزه جهانی استبداد، استکبار و در یک کلام «ظلم به دیگران» تهدید می‏باشد. فرمایش پیامبر مکرم اسلام‏ صلی الله علیه وآله در خصوص جهاد اکبر و اصغر نیز اشاره به چنین مضمونی است. اهم اصولی که در تأمین امنیت مورد توجه پیامبر اعظم ‏صلی الله علیه وآله بوده است از این قرار است: صلح‏طلبی و پرهیز از تعصب در برخورد با مخالفان ، مبارزه با جنگ افروزان و فتنه انگیزان، پرهیز از استبداد و اجبار، ظلم ستیزی، پایبندی به پیمان و برخورد با پیمان شکنان ، پایبندی به قوانین الهی، درآمیختن نرمش و واقعیت ، برقراری عدل و قسط و انفاق و رسیدگی به فقرا و محرومان.
کلمات کلیدی : امنیت ، سیره نبوی ، سیره امنیتی ، جامعه انسانی ، صلح‏طلبی ، ظلم‏ستیزی ، امنیت در اسلام.
یکی از مهم‏ترین دغدغه‏های مشترک همه افراد بشر ، از گذشته تاکنون ، امنیت بوده است. اما هر چه بر عمر انسان افزوده شده، از امنیت وی کاسته شده است. بشر امروز بیش از هر زمانی دغدغه امنیت روانی ، فردی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ، ملی ، جهانی و دیگر سطوح و ابعاد امنیت را دارد. با عنایت به اسوه بودن سیره اجتماعی و فردی پیامبرصلی الله علیه وآله ، تبیین سیره امنیتی آن حضرت می‏تواند در راستای تأمین امنیت افراد بشر در ابعاد مختلف آن ، مؤثر باشد. مقاله حاضر در همین جهت نگارش یافته است. فرضیه اساسی مقاله این است که سیره نبوی ظرفیت لازم برای پاسخگویی به مشکلات امنیتی انسان امروز را دارد و اساساً هیچ امکانی فراروی بشر امروز ، برای رسیدن به امن وآسایش نیست، جز رو آوردن به آموزه‏های نبوی. با توجه به ابعاد گسترده بحث امنیت ، در این پژوهش تنها مختصری از مباحث امنیت در سیره نبوی آمده است. در سیره امنیتی پیامبر اعظم ‏صلی الله علیه وآله تهدیدات اصلی امنیت انسان و جامعه انسانی تهدیدات درونی است. از این رو در بحث امنیت فردی « موانع درونی کمال» و به تعبیر دیگر «ظلم به خود» جزء تهدیدات به حساب می‏آید و در حوزه جهانی استبداد، استکبار و در یک کلام «ظلم به دیگران» تهدید می‏باشد. فرمایش پیامبر مکرم اسلام‏ صلی الله علیه وآله در خصوص جهاد اکبر و اصغر نیز اشاره به چنین مضمونی است. اهم اصولی که در تأمین امنیت مورد توجه پیامبر اعظم‏ صلی الله علیه وآله بوده است از این قرار است: صلح‏طلبی و پرهیز از تعصب در برخورد با مخالفان، مبارزه با جنگ افروزان و فتنه انگیزان، پرهیز از استبداد و اجبار، ظلم ستیزی ، پایبندی به پیمان و برخورد با پیمان شکنان ، پایبندی به قوانین الهی، درآمیختن نرمش و واقعیت ، برقراری عدل و قسط و انفاق و رسیدگی به فقرا و محرومان.

مقدمه‏

برخی بر این باورند که امنیت مفهومی مدرن است و نمی‏توان نام و نشانی از آن‏را در سیره نبوی یافت؛ امنیت مطرح شده در دنیای امروز، برخاسته از فکر مدرن غربی است که جامعه اسلامی فاقد آن بوده است. افزون بر این ، و بر فرض پذیرش امکان گفت و گو از امنیت در سیره نبوی ، با فقر شدیدی در ادبیات اسلامی موجود مواجهیم. از این رو بحث از امنیت در سیره نبوی ممتنع خواهد بود. با وجود نگرش مذکور، دیدگاه نگارنده در این زمینه متفاوت است. فرضیه اساسی مقاله حاضر این است که سیره نبوی از ظرفیت لازم برای پاسخ‏گویی به مشکلات امنیتی انسان امروز برخوردار است و اساساً فراروی بشر امروز، برای رسیدن به امن و آسایش هیچ امکانی جز روی آوردن به آموزه های نبوی وجود ندارد.
با توجه به این‏که قرآن دستورالعمل حاکم بر سیره نبوی است و در حجیّت آن چون و چرایی نیست، در این مقاله سعی کرده‏ایم سیره حضرت ختمی مرتبت را با اتکای به این سند تبیین کنیم ، هرچند در صورتی که امکان بسط مطالب باشد، می‏توانیم با استفاده از متون تاریخی موارد دیگر و بلکه مستندات تاریخی هر یک از آیات را نیز ذکر کنیم.

مفهوم امنیت‏

یکی از مشکلات بحث درباره امنیت تعیین مفهوم امنیت است. تمایز اساسی میان اسامی ذات و اسامی معنا در تبیین مدلول آنهاست؛ در حالی که در تبیین و تعیین اسامی ذات اختلافی بروز نمی‏کند و اگر هم اختلافی به وجود بیاید ، ناشی از خطای یکی از طرفین بحث است که با اندک تأملی از خطای خود دست خواهد کشید ، در تبیین و تعیین مدلول اسم معنا اساساً شاید بتوانیم بگوییم امکان اجماع وجود ندارد. اجمالاً یکی از دلایل این مسئله از این‏جا ناشی می‏شود که در بحث از اسامی ذات از یک مصداق عینی خارجی سخن گفته می‏شود و با اشاره به آن مصداق تعیین مراد و مصداق صورت می‏گیرد، در حالی که در اسامی معنا از یک امر ذهنی - عینی که واجد «معنای خاصی» شده است سخن گفته می‏شود. طبیعی است که هر کسی از زاویه و منظر نظام معنایی خاص خود به پدیده‏های ذهنی یا ذهنی - عینی، معنا می‏بخشد. از همین روست که ما با ادیان ، مذاهب ، مکاتب و ایدئولوژی های مختلف سروکار داریم . برای مثال آزادی در دیدگاه اسلامی و دیدگاه لیبرال دارای معنای مشترک نیست و بلکه می‏توانیم بگوییم به مشترک لفظی، در برخی از تبیین‏ها، نزدیک‏تر است.
همین مطلب در مورد تبیین و توضیح مفهوم «امنیت» نیز وجود دارد. مفهوم امنیت در نزد هر کس، هر مکتب، هر ملت و هر قوم و گروهی برآیند فهم آنها از عناصر زیر است :
1. ارزش‏های حیاتی و فلسفه آفرینش؛
2. آگاهی از داشته‏ها و محرومیت‏ها؛
3. آگاهی از تهدیدات و نقاط ضعف؛
4. آگاهی از فرصت‏ها و نقاط قوت.
برای مثال برای هر انسانی امنیت جان امر مهمی است. اما می‏دانیم که بسیاری از انسان‏ها حاضرند برای حفظ ارزش‏های دیگری، مثلاً حفظ وطن یا حفظ دین، جانشان را فدا کنند. چیزی که در تعیین ارزش‏های حیاتی برای هر یک از مراجع امنیت نقش اساسی را ایفا می‏کند ، فلسفه‏ای است که آن فرد، ملت ، امت ، گروه ، حزب یا قوم برای آفرینش قائل است. در این‏جا فلسفه آفرینش ، با فلسفه امنیت پیوند می‏خورد. انسان امنیت را برای چه می‏خواهد ، برای حفظ ارزش‏های حیاتی؛ اما این‏که «ارزش‏های حیاتی» چیست؟ محل نزاع است. انسان‏ها در برخی از ارزش‏های حیاتی (مثل حفاظت از جان، مال، آب و خاک) مشترک هستند ، اما در تعیین ارزش غایی و هدف اصلی با یکدیگر اختلاف دارند و نوع جنگ‏ها و درگیری‏ها هم به علت رسیدن به همان غایةالغایات است.
بنابر آنچه ذکر شد ، جامعه ، امت، ملت، خانواده و فرد باید تعریف مشخصی از امنیت داشته باشند تا بر اساس آن دوست و دشمن خود را بشناسند و موضع‏گیری و رفتارهایشان را بر آن اساس سازمان دهند. پیامبر گرامی اسلام‏ صلی الله علیه وآله، از آغاز بعثت، میان ایمان به خدا و فلاح و رستگاری ، که امنیت نیز یکی از مشتقات آن است، ارتباط برقرار کرد. قولوا لا اله الاّ اللَّه تفلحوا. در تمام دوران مکه و مدینه نیز بر «دین اسلام» و «توحید» به عنوان «مرجع امنیت» تأکید کرد. این امر از آنجا روشن می‏شود که حضرت در دفاع از دین حتی جان شریف خود را در جنگ‏ها و غیر جنگ‏ها به خطر می‏اندازد. غفلت مسلمانان از بررسی سیره امنیتی پیامبر صلی الله علیه وآله باعث شده است امروز دچار مشکلات فراوان شوند. نگاهی به اوضاع و احوال جهان اسلام مؤیّد این ادعا است. در ادامه سعی می‏کنیم مروری کوتاه بر اهمّ اصولی که حاکم بر رهیافت امنیتی پیامبر اعظم‏صلی الله علیه وآله بوده است داشته باشیم. اما قبل از شروع در بر شمردن این اصول، لازم است، برای تأکید، اندکی در آن دسته از آیات قرآن که به مسلمانان دستور می‏دهد اسوه و الگوی خود را پیامبر صلی الله علیه وآله قرار دهند درنگ کنیم.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) الگوی کامل تجسم ارزش‏های اسلام‏
با توجه به آیات شریفه قرآن که پیامبر را الگوی مسلمانان معرفی می‏کند پیروی از این الگو، پس از شناخت آن، امری ضروری است.
در آیات ذیل بر تبعیت از پیامبرصلی الله علیه وآله تأکید و تصریح شده است:
1. « لقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً؛(2) یقیناً برای شما در [روش و رفتار پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را بسیار یاد می‏کند».
2. « قُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ؛(3) بگو از خدا و پیامبر اطاعت کنید . پس اگر روی گردانیدند [بدانند که یقیناً خدا کافران را دوست ندارد».
3. « وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ؛(4) و از خدا و پیامبر فرمان برید تا مورد رحمت قرار گیرید».
4. « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً؛(5) ای اهل ایمان، از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیت اند و همچون پیامبر دارای مقام عصمت می‏باشند] اطاعت کنید و اگر درباره چیزی [از احکام و امور مادی و معنوی و حکومت و جانشینی پس از پیامبر ]نزاع داشتید ، آن را [برای فیصله یافتنش‏] اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید ، به خدا و پیامبر ارجاع دهید. این [ارجاع دادن ]برای شما بهتر واز نظر عاقبت نیکوتر است».
5. « وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛(6) و از خدا و پیامبرش فرمان برید و با یکدیگر نزاع و اختلاف مکنید که سست و بد دل می‏شوید و قدرت و شوکتتان از میان می‏رود؛ و شکیبایی ورزید؛ زیرا خدا با شکیبایان است».
6. « قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ؛(7) بگو: خدا را [در همه امور] اطاعت کنید و این پیامبر را نیز اطاعت کنید. پس اگر روی بگردانید [زیانی متوجه پیامبر نمی‏شود؛ زیرا] بر او فقط آن [مسئولیتی ]است که بر عهده‏اش نهاده شده و بر شما هم آن [مسئولیتی‏] است که بر عهده شما نهاده شده است و اگر او را اطاعت کنید هدایت می‏یابید. و بر عهده این پیامبر جز رساندن آشکار [پیام وحی ] نیست».
با توجه به لزوم اطاعت از پیامبرصلی الله علیه وآله، به عنوان الگو و اسوه و نیز اطاعت از قرآن و با توجه به این‏که یقیناً سیره نبوی مبتنی بر قرآن بوده است، در این‏جا اهم اصولی را که در تأمین امنیت، در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و...، از سوی خداوند متعال به پیامبر دستور داده شده و طبیعتاً مورد توجه پیامبر اعظم‏صلی الله علیه وآله بوده است، برمی‏شماریم:
الف) صلح‏طلبی و پرهیز از تعصب در برخورد با مخالفان‏
بنای اولیه در اسلام بر صلح و پرهیز از جنگ و پرهیز از تعصب جاهلی در برخورد با مخالفان است. بر این امر در آیه ذیل تأکید شده است:
« قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛(8) بگو ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است [و همه کتاب‏های آسمانی و پیامبران آن را ابلاغ کردند] که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی را اربابانی به جای خدا نگیرند. پس اگر [از دعوتت به این حقایق‏] روی گرداندند [تو و پیروانت‏] بگویید: گواه باشید که ما [در برابر خدا و فرمان ها و احکام او ]تسلیم هستیم».
علاوه بر این آیه، آیات فراوان دیگر و نیز موارد متعددی از سیره نبوی نقل شده که مؤید اصل مذکور است که برای پرهیز از تفصیل از ذکر آنها صرف‏نظر می‏کنیم.

ب) مبارزه با جنگ‏افروزان و فتنه‏انگیزان‏

در صورتی که مخالفان اسلام بخواهند از برخورد محبت‏آمیز، منطقی و توأم با دلسوزی اسلام سوء استفاده نمایند و فتنه‏انگیزی کنند، دستور اسلام مبارزه با آنهاست؛ چیزی که در سیره نبوی در برخورد با یهودیان، مشرکان و منافقان قابل مشاهده است. آیات زیر مبیّن همین معناست.
1. « وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ؛(9) و آنان را [که از شرک و کفر و هیچ ستمی باز نمی‏ایستند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از جایی که شما را بیرون کردند، بیرونشان کنید و فتنه [که شرک، بت پرستی، بیرون کردن مردم از خانه و کاشانه و وطنشان باشد] از قتل و کشتار بدتر است و کنار مسجدالحرام با آنان نجنگید مگر آن‏که در آن‏جا با شما بجنگند ؛ پس اگر با شما جنگیدند آنان را به قتل برسانید که پاداش وکیفر کافران همین است».
2. « وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّی لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمِینَ؛(10) و با آنان بجنگید تا فتنه‏ای بر جای نماند و دین فقط ویژه خدا باشد . پس اگر بازایستند [به جنگ با آنان پایان دهید و از آن پس‏] تجاوزی جز بر ضد ستمکاران جایز نیست».
3. « وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّی لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛(11) و با آنان بجنگید تا هیچ نوع فساد و فتنه [و خون‏ریزی وناامنی‏] بر جا نماند، و دین ویژه خدا شود، پس اگر از فتنه باز ایستند [با آنان نجنگید] زیرا خدا به آنچه انجام می‏دهند، بیناست».
4. « یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کَافِرٌ فَأُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛(12) از تو درباره جنگ در ماه حرام می‏پرسند. بگو: هر جنگی در آن [گناهی‏] بزرگ است، ولی هر نوع بازداشتن [مردم‏] از راه خدا و کفرورزی به او و [بازداشتن مردم از ]مسجد الحرام و بیرون راندن اهلش از آن، نزد خدا بزرگ‏تر [از جنگ در ماه حرام ]است؛ و فتنه از کشتار بزرگ‏تر است و مشرکان همواره با شما می جنگند تا شما را اگر بتوانند از دینتان برگردانند و از شما کسانی که از دینشان برگردند و در حال کفر بمیرند، همه اعمال خوبشان در دنیا و آخرت تباه و بی اثر می‏شود و آنان اهل آتش‏اند و در آن جاودانه‏اند».
5 . « وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیراً؛(13) شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی‏] مردان و زنان و کودکان مستضعف‏[که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی‏جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می‏گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده».
آنچه در این آیات بر آن تأکید شده و در سیره نبوی نیز به منّصه ظهور رسیده است ، ضامن تأمین امنیت امت اسلامی در برابر تهدیدات جهانی و تهدیدات سازمان یافته داخلی است.

ج) پرهیز از استبداد و اجبار

پرهیز از استبداد و اجبار و دیکتاتوری از سوی حاکمان و کارگزاران و رهبران دینی در جهت تأمین امنیت سیاسی و دینی و اعتقادی امت مسلمان امری الزامی است. اگر کسی عقیده‏ای را با اجبار بپذیرد، طبیعتاً روزی که برایش فرصت فراهم شود، آن را ترک خواهد کرد، چنان‏که پذیرش از صرف تظاهر فراتر نخواهد رفت و در نتیجه روز به روز در جامعه نفاق که عنصری ضدامنیتی است، گسترش خواهد یافت.
آیات زیر بر همین معنا تأکید دارد:
1. « وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ؛(14) اگر پروردگارت می‏خواست یقیناً همه کسانی که روی زمین اند [اجباراً] ایمان می آوردند ؛ [ای پیامبر ، در حالی که خدا از بندگانش ایمان اجباری نخواسته ] پس آیا تو مردم را وادار می‏کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟».
2. «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی لاَ انفِصَامَ لَهَا وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛(15) در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست [کسی حق ندارد کسی را از روی اجبار وادار به پذیرفتن دین کند، بلکه هر کسی باید آزادانه با به کارگیری عقل و با تکیه بر مطالعه و تحقیق، دین را بپذیرد]. مسلماً راه هدایت از گمراهی [به وسیله قرآن ، پیامبر و امامان معصوم‏] روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بی‏تردید به محکم‏ترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست».
نیز خداوند در مذمّت فرعون می‏گوید: « استخَّفْ قَومه فاطاعُوه؛ فرعون قوم خود را خوار و خفیف کرد، پس آنها اطاعتش می‏کردند». رفتاری که در اسلام هیچ جایگاهی ندارد. «العزّه للَّه و لرّسوله و للمؤمنین».

پي نوشت ها:

1) استادیار علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم‏علیه السلام .
2) . احزاب (33) آیه 21. تمامی ترجمه‏ها، در موارد اندک، از حاج شیخ حسین انصاریان است.
3) . آل‏عمران (3) آیه 32.
4) همان، آیه 132.
5) نساء (4) آیه 59 .
6) انفال (8) آیه 46.
7) نور (24) آیه 54.
8) آل‏عمران (3) آیه 64.
9) بقره (2) آیه 191.
10) همان، آیه 193.
11) انفال (8) آیه 39.
12) بقره (2) آیه 217.
13) نساء (4) آیه 75.
14) یونس (10) آیه 99.
15) بقره (2) آیه 256.

منبع: فصلنامه علوم سیاسی ، شماره 35