احزاب سياسى رژيم صهيونيستى (1)


 

نویسنده : احمد خليفه
ترجمه : عبدالكريم جادرى




 

مقدمه
 

هم اكنون (اواخر سال 1994) در اسرائيل هجده حزب سياسى فعاليت دارند. از اين تعداد ، چهارده حزب (به صورت منفرد يا در قالب ائتلاف هاى انتخاباتى پارلمانى ) در كنست حضور دارند. به غير از اين احزاب ، تعدادى تشكل ديگر در قالب جنبش و سازمان كه نمى توان آنها را به معناى واقعى كلمه حزب سياسى ناميد وجود دارند. تاريخ تشكيل احزاب عمده ى كنونى اسرائيل به دوره “ييشوف “ بر مى گردد (ييشوف ، نامى است كه به جامعه ى يهوديان فلسطين پيش از تاءسيس اسرائيل اطلاق مى شود.) اساسا احزاب نقش مهمى در شكل گيرى جامعه ى يهود فلسطين در دوره ى قيمومت ايفا كردند. همچنين آنان در به وجود آوردن دولت اسرائيل نيز به نوعى سهيم بوده اند. احزاب مذكور با توجه به نگرش جامعى كه دارند، پس ‍ از تشكيل اسرائيل نيز تلاش كردند تا در عرصه هاى گوناگون زندگى از جمله سياست ، به شكل هاى مختلف تاثير گذار باشند. حزب كارگر در حال حاضر (سال 1994) قدرت را در دست دارد، حزب مبام (يكى از احزاب تشكيل دهنده ى گروه ميرتس و شريك حزب كارگر در كابينه )، ليكود بزرگ ترين حزب مخالف ، دو حزب مذهبى مفدال و اغودات اسرائيل (حزب اغودات اسرائيل از جمله احزاب تشكيل دهنده ى گروه يهدوت هتوراه است) و حزب راكع (يا حواش) كه اكثريت اعضايش را عرب ها تشكيل مى دهند، از جمله اين احزاب هستند.
ساير احزاب ، به نسبت جديد بوده و بيش تر آنها در دو دهه ى اخير و به دنبال حوادث نظامى ، تحولات سياسى و اجتماعى و استمرار مهاجرت يهوديان به اسرائيل طى سه دهه ى گذشته شكل گرفته اند. اين قبيل احزاب اغلب يك سونگر بوده و از تصورى جامع براى حل مشكلات مختلف دولت و اجتماع برخوردار نيستند. احزاب راتس ، شينوى ، هتحيا، تسومت ، موليدت ، يعود و كاخ ، دو حزب مذهبى شاس و ديغل هتوراه (اين احزاب از جمله احزاب متشكله ى گروه يهوديت هتوراه ) و احزاب و سازمان هاى عربى شامل حزب دموكراتيك عرب ، ليست پيشرو براى صلح ، جنبش ‍ فرزندان وطن و گروه هاى اسلامى همگى جزو احزاب به نسبت تازه تاسيس ‍ شده هستند.

مشخصات كلى نظام حزبى در اسرائيل
 

نظام حزبى در اسرائيل داراى مشخصاتى است كه آشنايى با آنها به شناخت پديده هاى حزبى و سياسى اسرائيل و فهم بهتر احزاب منفرد كمك مى كند.

كثرت احزاب
 

يكى از برجسته ترين مشخصات نظام حزبى كثرت احزاب و پيدايش پى در پى آنها به خصوص در آستانه ى انتخابات سراسرى است . بيش تر اين احزاب بلافاصله پس از برگزارى انتخابات يا طى يك دوره ى تقنينيه (حداكثر 4 سال ، چنانچه انتخاباتى زود هنگام انجام نگيرد) يا حداكثر ظرف دو دوره منحل مى شوند.
براى نمونه در آخرين انتخابات كنست (سال 1992)، حداقل 25 ليست انتخاباتى شركت داشتند كه بعضى از آنها از ائتلاف سه حزب شكل گرفته بودند و در اين بين تنها نامزدهاى 10 ليست موفق شدند به كنست راه يابند.
فراوانى احزاب در حقيقت منعكس كننده تضادهاى اجتماعى و اقتصادى موجود در درون جامعه اسرائيل است . شاخصترين اين تضادها عبارتند از: از جدايى منيان يهوديان شرقى (سفاردى ها) و يهوديان غربى (اشكنازها)؛ اختلاف نظر درباره هويت و ماهيت كلى دولت ؛ تقابل بين مذهب گرايان و لائيك ها در جامعه يهود؛ اختلاف نظر در خصوص سرنوشت مناطق اشغال شده و صلح با فلسطينيان و كشورهاى عربى ؛ جدايى يهوديان و عرب هاى مقيم اسرائيل از يكديگر؛ آمال و آرزوهاى سياسى رهبرانى كه جايگاه مشخصى در ميان مردم دارند. شيوه انتخابات كه مبتنى بر نسبت آراى اكتساب شده است ، به تشديد اين پديده كمك مى كند. با اين شيوه انتخاباتى احزاب كوچك فرصت مى يابند تا به آرايى نسبى به كنست راه يابند. بر اساس قانون انتخابات ، همه اسرائيل يك دايره انتخابى به حساب آمده و احزاب مختلف براى راه يافتن به كنست 120 نفره با ارايه ليستهاى انتخاباتى به رقابت با يكديگر مى پردازند. براى به دست آوردن حداقل يك كرسى در كنست ، لازم است ليستهاى انتخاباتى حداقل 15/1 آراى واجدين شرايط را از آن خود كنند.

انشعاب ها و ائتلاف ها
 

دومين خصوصيت بارز نظام حزبى كثرت انشعاب ها و ائتلاف هاست . احزاب مختلف ضمن حفظ استقلال تشكيلاتى ، با يكديگر ائتلاف كرده و در انتخابات و سپس داخل كنست تشريك مساعى دارند.
احزاب ائتلافى كه معمولا ديدگاه كلى و هدفهاى بلند مدت يا حياتى مشابهى دارند، با تشكيل كميته هاى مشتركى ، فعاليتها و اقدامات انتخاباتى و پارلمانى خود را هماهنگ مى كنند. اين ائتلاف ها با گذشت زمان و از طريق ادغام همه احزاب تشكيل دهنده با بعضى از آنها در يكديگر و يا جدايى كلى يا جزيى آنها از يكديگر پايان مى پذيرند.
نگاهى گذرا به تاريخ احزاب اسرائيل ، اعم از احزاب بزرگ يا كوچك و تغييرات سريع و پى در پى نقش حزبى در اين دولت مبهوت كننده است . براى نمونه حزب كنونى كارگر حاصل رشته اى طولانى و پيچيده از ائتلافهاى احزاب اردوگاه چپ (كارگر) است .
حزب ليكود نيز به نوبه خود نتيجه ائتلاف ها و انشعاب هاى متعدد احزاب دست راستى و ميانه رو و جدا شدن عده اى از چپ گرايان از حزب كارگر است كه به نوعى به نظريه “سرزمين كامل اسرائيل “ اعتقاد داشته اند. گروه موسوم به ميرتس كه در كنست فعلى (كنست سيزدهم ) حضور دارد، از احزاب راتس ، شينوى و مبام كه در كنست قبلى نماينده داشتند، تشكيل شده است . گروه مذهبى يهدوت هتوراه از طريق ائتلاف احزاب اغودات ، بوعالى اغودات و ديغل هتوراه به وجود آمده است . حزب افراطى دست راستى يعود در سال 1994 توسط سه عضو انشعابى حزب تسومت تاسيس يافته است .
در اينجا نيز نظام نسبى انتخابات نقش مهمى در دامن زدن به اين پديده ايفا مى كند. زيرا با توجه به پايين بودن درصد آراى لازم براى ورود به كنست ، جناح ها و گروههاى انشعابى حتى مى توانند به حيات سياسى خود ادامه دهند.
به طور كلى مى توان دلايل ذيل را به عنوان علت ائتلاف ها و گروه بندى ها برشمرد:
- بالا بودن شانس موفقيت در انتخابات يا رويارويى با گروههاى رقيب قدرتمند.
- پشتيبانى از جناح ها يا سياست هاى خاص .
- دستيابى به سهم بيشترى از قدرت با تلاش برخى احزاب براى بقا در صحنه سياسى از طريق ادغام در احزابى كه در ميان مردم از پايگاهى وسيع تر و آينده اى تضمين شده تر برخوردارند.
انشعاب ها و جدا شدن ها اغلب به علت تضادهاى عقيدتى يا سياسى يا رقابت بر سر رهبرى و پست هاى بالاى حزبى و دولتى صورت گرفته است . بيشتر ادغام ها و انشعاب ها در دهه هشتاد و نيمه اول دهه نود و به دليل اختلاف در مورد سرزمين هاى اشغالى و مخالفت يهوديان شرقى با سلطه اشكنازها بر نهادهاى حزبى و دولتى بوده است .

نقش هاى متعدد
 

سومين خصوصيت بارز نظام حزبى ، نقش هاى متعدد بعضى از احزاب است . احزاب اسرائيل فعاليت خود را به مسايل سياسى محض محدود نكرده و متفاوت با نقش موسوم احزاب در دموكراسى هاى غربى عمل مى كنند. خصوصيت ذكر شده به دوران “بيوشف “ برمى گردد. در آن دوران انتقال اعضاء و هوادران احزاب از خارج كشور به سرزمين فلسطين ، تامين مسكن ، كار، بهداشت و درمان و ساير نيازمندى هاى زندگى اجتماعى و توجيه سياسى و ادغام آنها در بخش هايى از جامعه كه پايگاه مردمى اين احزاب به شمار مى رفتند، بر عهده احزاب سياسى بود.
هرچند هم اكنون بسيارى از كارهاى فوق ، توسط دولت انجام مى پذيرد، اما با اين حال احزاب قديمى كه تاريخ تاسيس آنها به د وران “ييشوفلسطين “ بر مى گردد با اجراى طرح هاى مالى و اقتصادى و داير كردن موسسات شهرك سازى ، آموزشى ، درمانى و تامين اجتماعى ، هنوز نيز خدمات كلى يا جزيى در زمينه انتقال ، اسكان و ارايه كمك هاى اجتماعى و اقتصادى به مهاجرين جديد مى رسانند. اين احزاب در به كارگيرى نفوذ سياسى خود جهت به دست آوردن مبالغ هنگفت از خزانه دولت براى توسعه فعاليت هايشان و جلوگيرى از ايجاد وقفه در كار موسسات و طرح هاى وابسته (يا تحت كنترل ) از هيچ كوششى دريغ نمى نمايند. اين قبيل تلاش ها در دهه اخير بازتاب بسيار نامطلوبى در ميان عتوده هاى مردم داشته است . براى نمونه مى توان به موارد زير اشاره كرد:
- بهره گيرى احزاب كارگرى از نفوذ سياسى خود جهت تزريق مبالغ هنگفت دولتى به اتحاديه هاى كيبوتس ها و موشاف ها، طرح هاى اقتصادى هستدروت و سازمان هاى بيمه خدمات درمانى و اجتماعى وابسته به منظور نجات دادن آنها از ورشكستگى و انحلال .
- ا ستفاده احزاب مذهبى از موقعيت خود جهت افزايش بودجه موسسات آموزشى و سازمان هاى تامين اجتماعى وابسته .
- بهره گيرى احزاب دست راستى مذهبى و ملى از نفوذ خود به منظور هزينه كردن پولهاى هنگفت جهت توسعه طرحهاى شهرك سازى كه موسسات و سازمانهاى تابعه يا برخوردار از پشتيبانى اين احزاب در نواحى اشغالى فلسطين اجرا كرده اند.

ملاحظات عقيدتى
 

هنوز هم ملاحظات عقيدتى از عناصر مؤ ثر در عرصه ى سياست و احزاب به شمار مى رود. قبلا اشاره شد كه اختلاف ديدگاه در مورد سرنوشت سرزمين هاى اشغالى و رابطه ى بين مذهب و حكومت يكى از عوامل اصلى انشعاب و ادغام احزاب است . تفاوت آراء در خصوص نظام اقتصادى از ديگر عوامل انشعاب در احزاب به شمار مى رود. هر چند اين تفاوت راى ، به نسبت سال هاى نخست تشكيل اسرائيل بسيار كم تر شده است . در حال حاضر تقريبا اتفاق نظر بر ضرورت ادامه ى نظام اقتصادى مختلط (متشكل از سه بخش دولتى ، هستدروتى و خصوصى ) در ميان احزاب مختلف وجود دارد. عليرغم اختلاف نظر در زمينه ى حجم و نقشى كه هر يك از اين بخش ها بايد ايفا كنند، جهت گيرى تمامى احزاب عموما به سمت كاستن از حجم بخش هاى دولتى و هستدروتى و تقويت و تشويق بخش خصوصى است . همچنين تقريبا همه ى احزاب بر لزوم ادامه ى خدمات بهداشتى و تاءمين اجتماعى به شهروندان تاءكيد دارند.
ملاحظات عقيدتى در دسته بندى احزاب از اهميت بالايى برخوردار است به طورى كه در حال حاضر احزاب باستناد موضع گيرى در برابر سرزمين هاى اشغالى و رابطه ى مذهب با حكومت به سه اردوگاه زير تقسيم بندى مى شوند:

اردوگاه چپ گرايان
 

در اين اردوگاه آندسته از احزاب سياسى قرار دارند كه خواهان صلح با فلسطينيان و كشورهاى عربى در قبال عقب نشينى از تمام يا بخشى از سرزمين هاى اشغالى اند. البته اين احزاب در زمينه هاى اقتصادى و اجتماعى با يكديگر اختلاف نظر اساسى دارند. همچنين تمامى احزاب سياسى عربى (با تاءكيد بر تفاوت ماهوى آنان با احزاب يهودى ) بخشى از اين اردوگاه به شمار مى روند. به همين دليل مشاهده مى شود كه حزبى مانند حزب شينوى كه به لحاظ ساختار و اهداف از احزاب ليبرال است ، جزيى از اردوگاه چپ گرايان به حساب آورده مى شود.

اردوگاه راست گرايان
 

شامل كليه احزاب سياسى است كه با هر نوع عقب نشينى از مناطق اشغالى مخالف و خواهان الحاق زود يا دير هنگام اين مناطق به اسرائيل هستند. اينجا نيز مشاهده مى شود حزب تسومت كه از حيث ساختار و هدف هاى اقتصادى و اجتماعى به حزب كارگر شباهت بيش ترى دارد، بخشى از اردوگاه راست گرايان به حساب مى آيد.

اردوگاه مذهبيون
 

دربرگيرنده ى تمامى احزاب مذهبى ، صهيونيستى و غير صهيونيستى است .
قابل تامل است كه عده اى از انديشمندان علوم سياسى و جامعه شناسان با اين نوع تقسيم بندى احزاب اسرائيل كه رايج تر است ابراز مخالفت كرده و با تكيه بر معيارهاى اجتماعى و اقتصادى يا ديدگاه كلى اين احزاب ، تقسيم بندى ديگرى ارايه مى دهند. با اين ترتيب حزب شينوى از اردوگاه چپ گرايان خارج و احزاب مذهبى جزو اردوگاه راست گرايان محسوب مى شود. ولى ما در اين فصل همان تقسيم بندى رايج را ملاك بررسى قرار خواهيم داد.

ساختار و رهبرى
 

هر يك از احزاب داراى يك كنگره هستند. كنگره ، عالى ترين ارگان تصميم گيرى حزب بوده و تعيين سياست هاى كلى را برعهده دارد. كنگره ها از يكهزار يا بيش از دو يا سه هزار نفر (در مورد دو حزب بزرگ يعنى كارگر و ليكود) تشكيل شده و هر چند سال يكبار تشكيل جلسه مى دهند. در فاصله ى دو اجلاس كنگره ، يك شورا يا كميته ى مركزى چند صد نفره از ميان اعضاى كنگره برگزيده مى شوند و سالى چند بار گردهم آمده و خط مشى هاى كلى حزب را تعيين مى كنند.
تشكيلات كوچك ترى مانند دبيرخانه ، كميته ى اجرايى و دفتر سياسى به امور روزمره ى حزبى رسيدگى مى كنند. اختيارات و نحوه ى انتخاب كميته هاى مختلف و مناسبات فيمابين را اساسنامه و نظامنامه هاى داخلى احزاب مشخص مى كند.
با مطالعه سطور فوق به نظر مى رسد كه تعيين سياست هاى كلى و انتخاب رهبران احزاب تا حدود زيادى به صورت دموكراتيك انجام مى پذيرد در حالى كه حقيقت امر، چيز ديگرى است . زيرا مدت هاى مديدى بود كه اين كار به گونه اى بسيار غير دموكراتيك صورت مى گرفت و در مورد اغلب احزاب وضع به نحوى بود كه عده ى قليلى شامل رهبران سياسى ممتاز و صاحب منصبان عالى رتبه ى حزبى ، سرنوشت احزاب را در دست داشتند و تعيين خط مشى ها و انتخاب افراد براى تصدى پست هاى حساس حزبى و دولتى را به انحصار خود درآورده بودند و حتى رهبران پس از خود را نيز تعيين مى نمودند. طبقه ى ممتاز احزاب مختلف با سودجويى از موقعيت خويش و خريد آراى ديگر اعضا، زمينه ى تثبيت موقعيت خود را فراهم مى كردند.
در اين خصوص از يك ابزار عمده به نام كميته هاى “گزينش “ يا “داوطلبى “ استفاده مى شد. كميته هاى مذكور طبق يك مكانيزم مشخص ‍ و بر اساس معاملات پشت پرده ى نخبگان احزاب برگزيده مى شدند و وظيفه ى آنها انتخاب و معرفى نامزدهاى احزاب به هيئت هاى ذى صلاح جهت اظهار نظر نهايى براى انتخابات كنست و تصدى پست هاى حساس ‍ و دولتى و حزبى بود.
اين وضعيت از اوايل دهه ى هشتاد به تدريج تغيير يافت و احزاب يكى از ديگرى تحت فشارهاى حزبى و غير حزبى ناگزير به پذيرش مكانيزم هاى قابل قبول ترى براى گزينش و انتخاب رهبران شدند. در سال هاى اخير نخست حزب كارگر و سپس حزب ليكود نظام انتخاباتى مقدماتى (primaries) را كه هم اينك در آمريكا اجرا مى شود، همراه با اصلاحاتى جهت انتخاب رهبر و نامزد حزب براى تصدى پست نخست وزيرى و ساير نامزدهاى حزب براى انتخابات كنست ، دبير كلى هستدروت و رياست شهردارى ها و شوراهاى محلى پذيرفته اند. دو حزب مفدال و ميرتس به زودى اين نظام را خواهند پذيرفت و رهبران ساير احزاب نيز با فشارهاى شديد رهبران رده هاى ميانى و عموم اعضاء براى عمل به اين نظام ، مواجه هستند. نظام انتخابات مقدماتى مى تواند انحصارطلبى رهبران كنونى احزاب را از بين ببرد و در صورت فراگير شدن شكل و ماهيت احزاب را دگرگون كند.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sm1372