15 مهر 1389 / 28 شوال 1431 / 7 اكتبر 2010


 

 
سهراب سپهري شاعر، نقاش و طراح اهل كاشان دراين شهر متولد شد. سپهري شاعرنوپرداز و سپيدگوي معاصرايران بشمارمي رود. او دردانشگاه تهران دردانشكده هنرهاي زيبا تحصيل كرد و دوره نقاشي را با رتبه ممتازبه پايان رساند. اولين مجموعه شعرسپهري درسال1304هجري شمسي با نام «مرگ رنگ» منتشرشد. اما تحول عظيم و چشمگير درشعرسپهري دردومين مجموعه شعراو يعني «زندگي خوابها» كاملاً مشهود است. او دراين مجموعه نخست وزن عروضي نيمايي را كنارگذاشت و به شعرسپيد روي آورد. همچنين معاني انتزاعي درزندگي خوابها بسيارهويداست و شاعربيشتر به سراغ دنياي دروني خويش و بازتاب آن درجهان رفته است. همين ويژگي درديگر مجموعه اشعار سپهري مشهود است و بعدها ويژگي اساسي شعرسپهري مي شود. ازديگر آثار سهراب سپهري «آوارآفتاب، ماهيچ، مانگاه و صداي پاي آب» را مي توان نام برد. سپهري درمشهد اَردهال كاشان مدفون است.
 
استاد مجيد اسدزاده متخلص به حسيني هنرمند تلاشگر تبريزي درعرصه هنرفرشبافي به ديارباقي شتافت. نام وي درميان جامعه فرشبافان و ديگرهنرمندان اين رشته نامي آشنا و شناخته شده است. استاد حسيني نزديك به 70سال ازعمر پربركت خود را صرف بافت فرشها و قالي هاي زيبا كرد. وي همچنين دراين مدت شاگردان بسياري تربيت كرد كه هريك از قاليبافان زبده و هنرمند كشورمان بشمارمي روند.
 
با اوج‏گيري نهضت مشروطيت ايران و مبارزات همه جانبه مردم و روحانيت، مظفرالدين شاه قاجار مجبور شد تا با خواست مردم موافقت كرده و در چهاردهم مرداد 1285 ش ضمن صدور فرمان مشروطه، دستور تشكيل مجلس شوراي ملي را صادر نمايد. از آن پس، متن قانون اساسي مشتمل بر 51 اصل با نام نظامنامه سياسي، تنظيم شد و در 8 دي 1285 به امضاي شاه رسيد. صرف نظر از ماهيت و محتواي اين قانون اساسي كه مبتني بر خواسته‏هاي واقعي مردم نبود، اصولاً بدون وقت كافي و با عجله و عمدتاً در جهت مسائل مجلس شوراي ملي تدوين شده بود و بسياري از مسائل مهم و اساسي، و ديگر حقوقي را كه در قانون اساسي مطرح مي‏شود، دارا نبود. اين قانون بيشتر به آيين نامه مجلس شباهت داشت و تامين كننده نياز فوري ملت در زمينه به دست گرفتن اختيارات و حقوق سياسي از طريق تشكيل مجلس شوراي ملي بود. از سوي ديگر، روشنگري روحانيت كه در صف مقدم نهضت و مبارزات مشروطيت بود، علي‏رغم كارشكني‏هاي مداوم درباريان و غرب‏زده‏هاي فريب خورده، شرايط و جوّي را به وجود آورد كه پس از مرگ مظفرالدين شاه، در همان آغاز سلطنت محمد علي ميرزا كميسيوني به منظور تهيه متمم قانون اساسي در مجلس شوراي ملي تشكيل شد. اين كميسيون كه مركب از پنج نفر بود، متني را بر اساس قانون اساسي بلژيك و فرانسه و بالكان تهيه كرد كه قابل قبولِ همه نمايندگان مجلس نبود. مي‏توان گفت اگر مقاومت آيت‏اللَّه شيخ فضل اللَّه نوري در پافشاري بر افزودن ماده‏اي در متمم قانون اساسي مبني بر نظارت پنج تن از علماي طراز اول هر عصر براي جلوگيري از تصويب قوانين مخالف اسلام در مجلس نبود و اين ماده به تصويب نمي‏رسيد، متمم قانون اساسي بيش از آن چه كه بود، رنگ غربي به خود مي‏گرفت. پس از پايان كار، متمم قانون اساسي در 107 اصل براي امضا تقديم شاه گرديد. محمدعلي شاه، ابتدا در امضاي اين قانون وقت‏كشي مي‏كرد اما با درخواست‏هاي مكرر مردم از نمايندگان و تلگراف‏هاي علماي نجف مبني بر امضاي متمم، سرانجام شاه ناگزير شد كه آن را در پانزدهم مهرماه 1286 ش برابر با 29 شعبان 1325 ق امضا نمايد.
 
دِرَفْشْ، بيرَق، عَلَم، لَواء يا رايت به معني پرچم از ديرباز مورد استفاده بوده و از آن به عنوان علامت معين شاه، حكمران، فرمانده نيرو و لشكريان استفاده مي‏شده است. اندازه و رنگ بيرق‏ها از دوران كهن تفاوت‏هاي متعددي داشته ولي گزينش رنگ‏هاي سه گانه سبز، سفيد و قرمز را مربوط به دوران ناصرالدين شاه قاجار دانسته‏اند. در نهايت در جريان انقلاب مشروطيت اين سه رنگ تثبيت شد و از اين پرچم براي ساختمان‏هاي دولتي و يادمان‏هاي سلطنتي، قلعه‏ها و بنادر و هر آن چه به دولت و سلطنت مربوط بود استفاده مي‏كردند. با تدوين قانون اساسي مشروطه، رنگ پرچم ايران معين گرديد كه بر اساس اصل پنجم متمم اين قانون، رنگ سبز در پرچم ايران به عنوان نشانه دين اسلام و مذهب شيعه و نيز خرّمي كشور و صفاي روح و باطن؛ رنگ سفيد نشان صلح‏خواهي، دوستي و آرامش طلبي ملت ايران؛ و قرمز نشان مشروطيت ايران و آمادگي ملت براي دفاع از استقلال و آزادي به قيمت ريخته شدن خون فرزندان خود، به كار رفته است. ابعاد و شكل دقيق پرچم ايران در سال 1336 ش دوباره تعيين شد و تا انقلاب اسلامي ايران بدون تغيير با همان شير و خورشيد و گاهي تاج پهلوي، باقي ماند. پس از انقلاب، نشانِ پرچم جاي خود را به طرحي شبيه به واژه "اللَّه" داد كه مانند لاله سرخي است كه از خونِ شهيدان انقلاب سربرآورده و چهار قسمت آن شبيه هلال و جزء قائم مياني، يادآور شمشير به نشانه قدرت و ايستادگي ملت مسلمان ايران است و مجموعاً كلمه توحيد (لااله الا اللَّه) را تشكيل مي‏دهد. همچنين عبارت "اللَّه اكبر" 22 بار در حاشيه پائين نوارِ سبز و حاشيه بالاي نوار قرمز كه نشانه و نماد 22 بهمن 1357، روز پيروزي انقلاب اسلامي ايران است، تكرار شده است.
 
در واپسين سال‏هاي سلطنت سلسله قاجاريه، رضاخان به عنوان وزير جنگ، خود را والاترين مقام نظامي مي‏دانست و مخالفت احدي را بر نمي‏تافت. او مدت‏ها در صدد ادغام نظميه در قزّاق‏خانه بود ولي با مخالفت دولت‏هاي وقت مواجه مي‏شد. در اين ايام درگيري‏هايي در چند منطقه تهران روي داد كه به مرگ چند تن انجاميد. نمايندگان مجلس كه به اقدامات رضاخان سردار سپه بدگمان بودند او را عامل پنهاني اين توطئه مي‏شناختند. از اين رو برخي نمايندگان مجلس، در گفتارهاي خود، سخت بر سردار سپه تاختند. اين موضوع براي سردار سپه بسيار گران آمد. به همين علت براي قدرت‏نمايي به مخالفان نقشه‏اي طرح كرد و در نيمه مهر 1301ش، در سخنراني مفصل خود در وزارت جنگ، كناره‏گيري خود را اعلام نمود. پس از اين اقدام، از سوي قواي نظامي شورش‏هايي در تهران و شهرستان‏ها صورت گرفت. اين آشوب‏ها به دستور رضاخان و به منظور تفهيم اين امر به مردم و رهبرانشان بود كه قواي نظامي بايد فقط با فرماندهي رضاخان اداره شوند و هر مخالفتي با سردار سپه، مخالفت با تمام تشكيلات نظامي تلقي مي‏شود و بايد با خشونت سركوب گردد. در همين روز، چندين واحد نظامي به رژه در مقابل مجلس و مناطق حساس تهران پرداختند و خواستار بازگشت رضاخان به وزارت جنگ شدند. اين حادثه كه ماهيت حقيقي رضاخان و نيات خطرناك او را بر سياستمداران آگاه روشن مي‏ساخت، سرانجام با بازگشت دوباره به وزارت جنگ و در نهايت اخذ فرمان رياست كابينه، به ميل رضاخان در سوم آبان 1302ش، ادامه يافت.
 
با طولاني شدن جنگ و گسترش دامنه پيروزي‏هاي نظامي ايران به ويژه پس از فتح فاو در بهمن 1364، از سوي آمريكا و حاميان منطقه‏اي آن، درباره نيات و اهداف جمهوري اسلامي ايران شايعاتي منتشر گرديد كه بر اساس آن، ايران به گسترش دامنه جغرافيايي جنگ، تلاش براي اشغال كشورهاي همسايه، دخالت در امور داخلي كشورها و كمك به گروه‏هاي مخالف دولت مركزي كشورهاي منطقه متهم گرديده است. در پاسخ به اين اتهامات، دولت جمهوري اسلامي ايران از سازمان ملل متحد خواست تا طرح قرارداد امنيتي ايران را منتشر نمايد. بر اساس اين طرح كه در سي‏ام ارديبهشت 1365ش، طي يادداشت محرمانه‏اي به دبير كل سازمان ملل متحد ارائه شده بود، ايران براي همكاري با دبير كل در جهت انعقاد يك قرارداد امنيتي منطقه‏اي با كشورهاي خليج فارس بر مبناي اصول استقلال، حاكميت ملي، تماميت ارضي، عدم مداخله در امور ديگران و... اعلام آمادگي كرده بود. در اين طرح كه در چنين روزي در سال 1365ش منتشر شد، از تلاش‏هاي ايران جهت جلوگيري از حمله به هر كشور ديگر ياد شده و سياست اعلام شده جمهوري اسلامي ايران، مبني بر اجتناب از گسترش جنگ و تأمين صلح براي منطقه مورد تأكيد قرار گرفته بود. همچنين در اين طرح، از اقدامات و ابتكارات دبير كل وقت سازمان ملل در جهت ابقاي صلح باثبات در منطقه بر پايه رعايت احترام به استقلال و تماميت ارضي و عدم مداخله در امور داخلي ديگر كشورها استقبال شده بود.
 
آيت‏اللَّه حسين محمدي لائيني در سال 1303 ش (1343 ق) در روستايي از توابع بهشهر به دنيا آمد. وي در كودكي پدر را از دست داد و تحت تكفل مادر قرار گرفت. ايشان پس از تحصيلات مقدماتي، راهي نجف اشرف شد و در مدت دوازده سال از محضر درس آيات عظام، سيد محمود شاهرودي و ميرزاهاشم آملي و... بهره‏مند گرديد. ايشان پس از اخذ اجازات متعدد اجتهاد از مراجع نجف به زادگاه خود بازگشت و به تدريس پرداخت. آيت‏اللَّه لائيني همچنين در مبارزات مردمي عليه رژيم ستم‏شاهي شركت داشت و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از سوي مردم مازندران به مجلس خبرگان اول و دوم راه يافت. از خصوصيات اين عالم فرزانه، تواضع و فروتني، تهجد و شب زنده‏داري و عشق به ساحَت مقدس اهل بيت(ع) بود. آيت‏اللَّه محمدي لائيني سرانجام در 15 مهر 1372 ش برابر با 21 ربيع الثاني 1414 ق در هفتاد سالگي درگذشت و پس از تشييع در نكا و قم، در صحن حرم حضرت معصومه(س)، به خاك سپرده شد.
 
آيت‏اللَّه حاج شيخ مجتبي حاج آخوند در سال 1308 ش (1348 ق) در بيت علم و فضيلت در كرمانشاه به دنيا آمد. وي از چهارده سالگي وارد حوزه علميه شهر شد و طي ده سال و نزد استاداني همچون پدرش، شيخ حسن حاج آخوند به فراگيري مقدمات و سطوح پرداخت. سپس به حوزه قم رفت و پس از مدتي در درس خارج حضرات آيات: سيد حسين بروجردي، امام خميني و سيدشهاب‏الدين مرعشي نجفي و درس تفسير علامه طباطبايي حاضر شد. آيت‏اللَّه حاج آخوند در 1345 ش به زادگاهش بازگشت و ضمن تبليغ دين، به مبارزه بي امان عليه رژيم طاغوت پرداخت. وي در اين راستا و هماهنگ با ساير علماي شهر، در اين مسير قدم نهاد و رنج زندان را به جان خريد. حاج آخوند پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دو دوره به نمايندگي مجلس خبرگان رهبري از سوي مردم كرمانشاه و از طرف امام به سرپرستي مدارس علميه استان برگزيده شد. او براي خدمت به اسلام و مسلمين از هيچ كوششي فروگذار نمي‏كرد و درِ خانه‏اش از بام تا شام، به روي مردم باز بود. همچنين از آثار وي، تقريرات درس فقه آيت‏اللَّه بروجردي و تقريرات درس اصول امام خميني را مي‏توان نام برد. سرانجام شمع پرفروغ وجودش در شامگاه نيمه مهرماه 1380 ش برابر با نوزدهم رجب 1422 ق در 72 سالگي خاموش شد و پيكر پاكش پس از تشييعي باشكوه در كرمانشاه و قم، در حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله عليها) مدفون گرديد.
 
ابوالمجد مجدود بن آدم سنايى غزنوي، شاعر بلند مرتبه‏ي ايراني و عارفِ مشهور و از استادان مسلم شعرفارسي است كه در غزنين به دنيا آمد. وي در آغاز جواني، شاعردربار و مداح سلطان مسعود و بهرام شاه غزنوي بود. ولي بعد از سفر به خراسان و اقامت چندساله در آن ديار و ديدار با مشايخ تصوف، تغييرات شگرفي در او به وجود آمد و كارش به زهد و انزوا و تامل در حقايق عرفاني كشيد. بروز شخصيت اصلي سنايى از اين اوان صورت گرفت و در اين دوره به سرودن قصايد معروف خود در زهد و وعظ و عرفان و ايجاد منظومه‏هاي حديقَةُ الحَقيقه و طريقُ التَّحقيق و سيرُالعِباد و... توفيق يافت و نخستين بار، قصائد و منظومه‏هاي خاصي را به بحث در مسايل عرفاني اختصاص داد. تاثير اشعار سنايى در تغيير سبك شعر فارسي و ايجاد تنوع و تجدد در آن غير قابل انكار است. آثار او پُر است از معارف و حقايق عرفاني و انديشه‏هاي ديني، زهد، وعظ و تمثيلات تعليمي كه با بياني شيوا و استوار ادا شده است. وي (به احتمال زياد) در سال 545 قمري در غزنين وفات يافت و در همان شهر به خاك سپرده شد.
 
آيت‏اللَّه سيد حسين بادكوبه‏اي لاهيجي، فرزند سيد رضا در سال 1293 ق در يكي از روستاهاي توابع بادكوبه در آذربايجان به دنيا آمد. مقدمات علوم اسلامي را از محضر پدرش كه از علماي عالي مقام عراق بود اخذ كرد و پس از فوت او به تهران آمد و در مدرسه‏ي صدر ساكن شد. او در تهران به مدت هفت سال از محضر عالمان نامداري همچون سيدابوالحسن جلوه و ميرزا هاشم اشكوَري، بهره برد و در فلسفه و رياضيات به استادي رسيد. آيت اللَّه بادكوبه‏اي سپس راهي نجف اشرف گرديد و در حلقه‏ي درس اصولِ آخوند خراساني و فقهِ شيخ محمد حسن مامقاني حاضر شد. از آن پس به تدريس فقه و اصول و فلسفه پرداخت ولي تدريس فلسفه‏ي او شهرت بيشتري يافت. در نجف، كمتر كسي در علوم عقلي همطراز او بود به طوري كه اين عالم بزرگوار به همراه آيت‏اللَّه غروي اصفهاني را برجسته‏ترين استاد و صاحب مكتب علوم عقلي در نجف به شمار آورده‏اند كه در علوم نقلي نيز داراي مقام شامخي بوده‏اند. علامه سيدمحمد حسين طباطبايى و سيدجلال الدين آشتياني از شاگردان معروف اين فيلسوف شهير مي‏باشند. حاشيه بر اسفار، حاشيه بر كتاب الشَّواريق و حاشيه بر كتابِ طهارتِ شيخِ انصاري از جمله آثار آيت اللَّه بادكوبه‏اي به شمار مي‏روند. سرانجام اين حكيم الهي و فيلسوف زاهد در 65 سالگي در نجف اشرف به لقاءاللَّه پيوست و در جوار مرقد منور امام علي(عليه السلام) به خاك سپرده شد.
 
نيروهاي آلمان نازي درجنگ جهاني دوم، كشور روماني را به تصرف خود درآوردند. بدين ترتيب مهمترين گام درراه حمله بعدي سزباران به روسيه برداشته شد. سرزمين روماني تا قبل ازاين تاريخ تلاش مي كرد كه با آلمان روابط صلح آميز داشته باشد و حتي درفاصله دو جنگ جهاني اول و دوم بخشي ازنفت مورد احتياج آلمان را تأمين مي كرد.
 
توماس ريد، فيلسوف اسكاتلندي، در 26 آوريل 1710م به دنيا آمد. وي از زمره كساني به شمار مي‏رفت كه اعتقادات انسان را مبتني بر شهود مي‏دانست و به عبارتي ديگر، اين اعتقادات را نشأت گرفته از دانش و علم ذاتي انسان قلمداد مي‏كرد. بنابراين وي به علم اكتسابي به عنوان منشأ اعتقادات آدمي، عقيده نداشت. از ديدگاه ريد، برخي از عقايد شهودي واقعي و با ارزش عبارتند از: اعتقاد به وجود دنياي خارج، اعتقاد به رابطه علت و معلولي ميان پديده‏هاي مختلف، اعتقاد به وجود يك قانون معين اخلاقي براي بشر و اعتقاد به جاودانگي روح. ريد آراي خويش در اين باب را در كتاب تحقيق در ذهن بشر براساس عقل سليم بيان داشته است. توماس ريد سرانجام در هفتم اكتبر 1796م، در 86 سالگي درگذشت.
 
جان كيتْسْ، شاعر انگليسي در دوازدهم اكتبر 1795م در لندن به دنيا آمد. وي در نوجواني پدر و مادرش را از دست داد، از اين رو تحصيل را رها كرد و به كار پرداخت. با اين حال پس از فراگيري جراحي، به كار طبابت روي آورد و پس از چندي، با رها كردن پزشكي، يكسره به شعر و شاعري مشغول شد. كيتس در ابتدا يك مجموعه شعري از خود انتشار داد و پس از چاپ چندين اثر، با انتشار كتاب اودْها، به شهرت رسيد. اين اثر يكي از آثار ادبي بزرگ زمان به شمار رفت و استادي اين شاعر جوان را به اثبات مي‏رساند. اشعار اين كتاب به سبب ايجاز و انتخاب دقيق و بسيار متناسب كلمه‏ها و مفاهيم بسيار زيبا و شاعرانه، در رديف زيباترين اشعار تغزلي انگلستان جاي گرفته است. علاوه بر اشعار، مجموعه نامه‏هاي كيتْسْ هم از جهت بينش شعري و فلسفي در خور توجه هستند و قدرت نويسندگي او را نمايان مي‏سازد. جان كيتس يكي از سه شاعر بزرگ رمانتيسم انگلستان به شمار مي‏رود و با اين‏كه درجواني درگذشت، با اين حال در همين مدت كوتاه توانست عالي‏ترين گنجينه ادبي رومانتيسم انگلستان را پديد آورد. از جان كيتس قطعات معروفي بر جاي مانده‏اند كه شب زنده‏داري، نغمه‏ها و گلدان ريحان از آن جمله است. جان كيتس كه از بيماري سل رنج مي‏بُرد، در سال 1820م، براي درمان و استفاده از آفتاب، راهي ايتاليا شد اما هيچ چيز قادر نبود به بهبودي او كمك كند تا اين‏كه يك سال بعد در هفتم اكتبر 1821م در 26 سالگي در ايتاليا درگذشت.
 
نيلْزْ بور، فيزيك‏دان شهير دانماركي، در هفتم اكتبر 1885م در شهر كُپِنهاك دانمارك به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتدايى خود را در زادگاهش فرا گرفت و به دليل استعداد فوق العاده‏اش در كسب علم، موفق به اخذ بورس تحصيلي در انگلستان شد تا اين‏كه دكتراي فيزيك خود را دريافت كرد. نيلز بور در 28 سالگي تئوري اساسي خود را درباره ساختمان اتم منتشر ساخت. هرچند اين تئوري تا امروز تحولات زيادي پيدا كرده است، اما مدل اصلي ساختماني و تركيب اتم بور، باعث درك مسايلي در زمينه رابطه بين شيمي و الكتريسيته گرديد و منجر به توسعه انرژي هسته‏اي شد. طرح وي نخستين اقدام موفقيت‏آميزي بود كه ساختمان داخلي اتم را در طيف سنجي مورد استفاده قرار مي‏داد و هم‏چنين اطلاعات حاصل از طيف سنجي را براي توضيح ساختمان داخلي اتم به كار مي‏بست. تئوري اتمي بور مانند ساير نوآوري‏هاي علمي در ابتدا چندان مورد توجه قرار نگرفت با اين حال نه سال بعد در سال 1922م كميته جايزه نوبل به اهميت آن پي برد و نيلز بور به عنوان جوان‏ترين دانشمند، موفق به اخذ جايزه فيزيك نوبل در 37 سالگي گرديد. با آغاز آزمايش‏هاي هسته‏اي و به بار آمدن خرابي‏هاي زياد، بور تقاضا كرد كه اين عمل بايد زير نظر و كنترل يك سازمان بين‏المللي قرار گيرد اما نظر او نتيجه‏اي نداد. بور به طور مدام در راه بسط و پيشرفت استعمال انرژي هسته‏اي در راه‏هاي صلح جويانه كمك مي‏كرد و پس از برپايى نخستين كنفرانس اتم در خدمت صلح، وي به عنوان اولين برنده جايزه اتم در خدمت صلح معرفي شد. بور تا پايان عمر در راه صلح كوشيد تا اين‏كه در 18 نوامبر 1962م در 77 سالگي درگذشت. آلبرت انيشتين، دانشمند بزرگ جهان درباره وي گفته است: معلوم نيست كه دانش ما درباره اتم بدون وجود بور تاچه پايه كم ارزش مي‏شد.
 
در هنگامه حملات هوايى آلمان به انگلستان در جريان جنگ جهاني دوم، آدولف هيتلر، رهبر آلمان نازي، فرمان تهيه مقدمات اجراي طرحي را به نام شير دريا براي پياده كردن نيرو در سواحل بريتانيا و اشغال جزيره انگليس صادر كرد، ولي با برتري دريايى انگلستان، اجراي اين طرح، غير عملي تشخيص داده شد. از اين رو هيتلر در اوايل اكتبر 1940م، فرمان حركت به شرق و فتح كشورهاي اروپايى و بالكان را صادر كرد. در روز هفتم اكتبر، نيروهاي آلماني در اولين مرحله، وارد روماني شدند و در ماه‏هاي بعد، به تدريج يوگسلاوي و يونان را نيز به تصرف خود درآوردند. در اين ميان، مجارستان و بلغارستان نيز، قبلاً پيوستگي خود را با آلمان اعلام داشته بودند و به اين ترتيب در بهار سال 1941م، عملاً سراسر اروپاي شرقي و كشورهاي بالكان، تحت سلطه هيتلر قرار گرفت. با اين حال، اين وضعيت ديري نپاييد و با شدت يافتن حملات متفقين در طي سال 1943م به بعد، اين مناطق از دست آلمان خارج شدند و نيروهاي نازي مجبور به عقب‏نشيني و پذيرش شكست گرديدند.
 
پس از شكست آلمان در جنگ جهاني دوم و استقرار نيروهاي چهار كشور متفقين در خاك آلمان، اين كشور عملاً به دو بخش با دو حكومت و نظام سياسي متفاوت و بلكه متضاد، پاي به عرصه سياست گذاشت. در اين تقسيم‏بندي، برلين، پايتخت آلمان نيز كه تماماً در بخش تحت اشغال شوروي يعني در آلمان شرقي قرار گرفته بود، با توافق متفقين به دو بخش شرقي تحت كنترل شوروي و قسمت غربي تحت نظر نيروهاي امريكا، انگلستان و فرانسه تقسيم گرديد. اما به زودي امتيازخواهي و توسعه‏طلبي شرق و غرب موجب شد كه در صفوف متفقين شكاف افتد. اولين عامل شكاف، تلاش غربي‏ها براي تغيير نظام مالي و اقتصادي برلين غربي بود كه با اعتراض شديد شوروي مواجه شد. روس‏ها به اين اعتراض بسنده نكردند، بلكه به عنوان يك واكنش عملي، در سال 1948م از يك سو از شوراي متفقين خارج شدند و از جانب ديگر، برلين غربي را در محاصره نيروي نظامي زميني خود گرفتند. بدين ترتيب تمامي راه‏هاي زميني ورود و خروج برلين غربي مسدود شد و غربي‏ها ناچار شدند براي انتقال مواد غذايى و كالا و تردد خود، از خطوط هوايى استفاده كنند. اين محاصره، بيش از ده ماه و نيم و به مدت 320 روز به طول انجاميد. در نتيجه و به دنبال اين تحولات، نيروهاي غربي در 23 ماه مه 1949م رسماً جمهوري فدرال آلمان يا همان آلمان غربي را به پايتختي شهر بُن تأسيس كردند. اين در حالي بود كه شوروي تا آن زمان بنا نداشت به تجزيه خاك آلمان رسميت بخشد؛ اما بعد از اين اقدام غربي‏ها، آنان نيز در هفتم اكتبر 1949م به عنوان پاسخي به اقدام مشترك نيروهاي غربي، رسماً جمهوري دموكراتيك آلمان يا همان آلمان شرقي را به وجود آوردند. در نتيجه، آلمانِ شكست خورده و تجزيه شده، رسماً به دو جمهوري مجزا و مستقل از يك‏ديگر تقسيم شد. يك جمهوري با ماهيت غربي و يك جمهوري با ماهيت كمونيستي كه هم‏پيمان و كارگزار سياست‏هاي كرملين بود. اين دو قسمت آلمان تا چهل سال تحت تاثير هم پيمانان خود، جنگ تبليغاتي شديدي عليه هم به راه انداختند و سرانجام با وقوع تحولات در بلوك شرق و آشكار شدن نشانه‏هاي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، آلمان متحد در سوم اكتبر 1990م به وجود آمد.
 
محمد حسني مبارك سياست‏مدار مصري در 4 مه 1928م به دنيا آمد و در 20 سالگي از آكادمي نظامي مصر فارغ‏التحصيل شد. او سپس وارد نيروي هوايى گرديد و در سال 1950م با انورسادات آشنا شد. مبارك در سال 1969م به فرماندهي ستاد نيروي هوايى مصر رسيد و پس از چندي فرمانده نيروي هوايى اين كشور شد. سادات در سال 1975 مبارك را به علت اين كه بالقوه يك تهديد سياسي به شمار نمي‏رفت، به عنوان معاون خود برگزيد و در سال‏هاي بعد نيز مسئوليت‏ها و اختيارات بيشتري به او محول نمود. سادات كه در آن زمان، خود بيشتر روي مسائل مهم سياست خارجي مصر از جمله صلح با رژيم صهيونيستي كار مي‏كرد، مسائل داخلي را به مبارك واگذار كرده بود. محمد حسني مبارك سرانجام در پي ترور سادات در ششم اكتبر 1981م به رياست جمهوري رسيد. و در اولين اقدام، عاملان ترور سادات را به شهادت رساند. مبارك با سياست خاص خود، موفق شد بدون آن كه در نزديكي هر چه بيشتر به رژيم صهيونيستي كمترين ترديدي به خود راه دهد، كليه دولت‏هاي عرب را كه به سبب پيمان كمپ ديويد، با رژيم سادات قطع رابطه كرده بودند، ترغيب به برقراري مجدد رابطه نمايد. وي مقر اتحاديه عرب را كه در پي انعقاد اين پيمان از قاهره به تونس انتقال يافته بود مجدداً در سال 1990م به قاهره بازگردانيد. مبارك كه با فشار فزاينده و خرد كننده سياسي نيروهاي اسلامي در داخل كشور خود روبروست، تلاش مي‏كند تا به عنوان ژاندارم غرب در منطقه شاخ افريقا، خاورميانه عربي و حتي خليج فارس، حمايت هرچه بيشتري براي حفظ رژيم خود كسب نمايد. او هم‏چون امريكا و وابستگانش در غرب و منطقه، در ارتباط با جمهوري اسلامي ايران، معتقد به نرمش و ضربه متناوب است و لذا ضمن كوشش براي برقراري روابط سياسي با ايران، آن را خطري بزرگ مي‏داند كه بايد در سايه همكاري‏هاي نظامي اعراب مهار شود. حسني‏مبارك در طول ساليان زمام‏داري خود، به عنوان نزديك‏ترين يار امريكا و غرب در خاورميانه، كمك‏هاي اقتصادي و نظامي و مالي فراواني را از آن‏ها دريافت كرده است.