10 آبان 1389 / 24 ذیقعده 1431 / 1 نوامبر 2010
10 آبان 1389 / 24 ذیقعده 1431 / 1 نوامبر 2010
10 آبان 1389 / 24 ذیقعده 1431 / 1 نوامبر 2010
آيت الله حاج آقا صدر از علماي معاصر درگذشت. او ازمدرسان حوزه علميه قم بود و علاوه برتدريس به تأليف نيزاشتغال داشت. از مرحوم آيت الله صدركتب « اَلاجتهاد و التقليد به زبان عربي، استقامت بانوي كربلا و پيشواي شهيدان» باقي است. |
از حوادث مهم در دوره زمامداري كابينه ميرزا حسنخان مستوفيالممالك صدر اعظم احمد شاه قاجار، آغاز جنگ جهاني اول بود. گسترش جنگ بر وضع داخلي همه كشورهاي جهان، به ويژه ايران كه از موقعيت استراتژيك و سياسي خاصي برخوردار بود تاثيرنهاد. از اين رو، دولت مستوفي الممالك كه هجده روز پس از شروع جنگ جهاني اول، تشكيل شده بود پس از تصويب مجلس شوراي ملي، براي صيانت مملكت از هر گونه حادثهاي، بيطرفي ايران در جنگ جهاني اول را در دهم آبان 1293 ش برابر با 12 ذيحجه 1332 ق مطابق با اول نوامبر 1914م اعلام كرد. وي طي بخشنامهاي از تمام ماموران دولت خواست كه فرمان را به مورد اجرا گذارند و كاري خلاف بيطرفي انجام ندهند، لازمه حفظ بيطرفي ايران اين بود كه وضع يكساني نسبت به متفقين و متحدين وجود داشته باشد و نمايندگان كشورهاي در حال جنگ، در ايران اقدامي عليه هم صورت ندهند، اما چنين نشد. در اين ميان ضعف سياسي حاكمان، اوضاع آشفته داخلي ايران و جنگافروزي و توسعهطلبي كشورهاي درگير جنگ موجب گرديد تا بيطرفي ايران نقض شود. به همين سبب، نيروهاي انگلستان، روسيه و عثماني با لشكركشي به ايران، سرزمينهاي وسيعي را اشغال و خسارتهاي بسياري به كشور و مردم مسلمان ايران وارد كردند. در اين اوضاع، ايران عملاً به يكي از جبهههاي جنگ جهاني تبديل گشت. قسمتي از مملكت را روسها اشغال كرده، قسمتي ديگر تحت سلطه عثماني قرار داشت و بخشي ديگر نيز به تصرف انگليس درآمده بود. همچنين چندي بعد نيز قواي آلمان وارد ايران شدند. دولت ايران كوشش داشت روسيه را قانع سازد تا قواي خود را از شمال ايران خارج سازد و بيطرفي ايران حفظ شود، اما نه روسيه و نه متحدين، توجهي به اين امر نداشتند و پيوسته اهداف خود را به قيمت نابودي استقلال ايران دنبال ميكردند. حاصل اين تجاوزات، قحطي و قتل و غارت مردم ايران بود كه آثار زيانباري بر كشور نهاد. |
در دهم آبان 1366 و در گرماگرم نبرد، وزير وقت امور خارجه ايتاليا كه رياست شوراي امنيت سازمان ملل را بر عهده داشت، طي يك ميزگرد سياسي تلويزيوني، عراق را آغازگر جنگ معرفي نمود و كوتاهي شوراي امنيت را در برخورد با عراق برشمرد. وي در اين ميزگرد گفت: ايرانيها حاضرند يك كميسيون بينالمللي، آغازگر جنگ را معرفي كند و هيچ ترديدي نيست كه اولين حمله از سوي عراقيها انجام شده است. اين واقعيت كه تحولات جنگ، تنها زماني كه صدور نفت به مخاطره افتاد، مورد توجه افكار عمومي قرار گرفت براي دنياي متمدن امروز، يك ننگ است. |
مأمون، هفتمين خليفهي عباسي پس از پيروزي بر برادرش امين و استيلاي كامل بر كشور پهناور اسلامي، تصميم گرفت امام رضا(علیه السلام) را از مدينه به مرو مقر حكومت خود منتقل كند و با آن حضرت به ظاهر طرح دوستي و محبت بريزد و ضمن استفاده از موقعيت علمي و اجتماعي امام، كارهاي او را تحت نظارت كامل قرار دهد. آوردن امام از مدينه به مرو، هر چند در ظاهر به صورت دعوت بود، اما ماهيت واقعي آن جز ايجاد محدوديت هر چه بيشتر براي امام چيز ديگري نبود. از اين جهت امام براي تفهيم ماهيت اين دعوت، هيچ يك از اعضاي خاندان خويش را همراه خود نبرد تا از اين طريق به مسلمانان بفهماند اين سفر، نوعي تبعيد است نه سفري مقرون به رضايت. ولي مامون براي خنثي كردن هدف امام دستور داد گروهي از رجال و اشراف از جمله والي مدينه ملازم ركاب امام باشند و حتي مسير سفر امام نيز معين گشت و قرار شد كه امام از طريق مدينه، بصره، خرمشهر، اهواز، قم، ري و نيشابور به مرو وارد شود. آن حضرت در 10 شوال سال 201 قمري وارد مرو شد. |
ملا شرفالدين محمدشريف بن حسنعلي آملي مازندراني، فقيه و اصولي بزرگ شيعه و جامع معقول و منقول بود. در كربلا مجلس درسي داشت كه بيش از هزار نفر از بزرگان حوزه در آن شركت ميكردند. سيدالعلماي مازندراني، شيخ مرتضي انصاري، ملااسماعيل يزدي و ملاآقا دربندي از جمله شاگردان اويند. |
مظفرالدين شاه قاجار مردي رئوف، مايل به آسايش رعيّت خود، ولي ضعيف النفس، بيمار و بيحال بود. از اين جهت مُغرِضان بر او مسلط گشته و تا آن جا كه توانستند، وي را از همراهي با ملت و اجراي عدالت باز داشتند. با همهي اين احوال، مظفرالدين شاه، دستِ خود را به خون ملت، آلوده نساخت و به واسطهي اعطاي فرمان مشروطيت، مورد علاقهي مردم بود. مظفرالدين شاه ده روز پس از امضاي فرمان مشروطه پس از يازده سال سلطنت، در 55 سالگي در تهران درگذشت. |
سرزمين پاناما پس ازرهائي ازسلطه اسپانيا به كلمبيا پيوست. پاناما دراوائل قرن16ميلادي به تصرف اسپانيائيها درآمد و بعد از كشف معادن طلا دراين كشورآمريكاييها نيزتوجه خود را به اين منطقه زرخيزمعطوف كردند. اين كشوردرسال1903ميلادي موفق به كسب استقلال شد. جمهوري پاناما واقع درجنوب آمريكاي مركزي است و كانال پاناما اقيانوس اطلس و آرام به هم متصل ميكند. |
با شكل گرفتن نهضت آزاديبخش الجزاير به همت احمدبن بلّا جنگهاي استقلال اين كشور نيزآغازشد. الجزايردراوائل قرن20ميلادي كاملاً درسلطه فرانسه قرارگرفت و دراين مدت مبارزات آزاديخواهانه مردم الجزائربصورت پراكنده ادامه داشت. درسال1954ميلادي با آغازجنگهاي استقلال طلبانه الجزائردولت مصربه رياست جمال عبدالناصركمكهاي مالي و نظامي فراواني به اين نهضت كرد و پس از اعلام موجوديت دولت موقت الجزائر درقاهره نبرد مسلطانه ميان نيروهاي ارتش آزاديبخش الجزائرو نيروهاي فرانسوي ژنرال دو گل آغازشد. سرانجام پس ازمذاكره نمايندگان اين دو كشور، الجزايردرسال1961ميلادي استقلال خود را بازيافت. |
هنگامي كه انگلستان در سال 1856م درگير جنگ كريمه در اروپا بود، ناصرالدين شاه قاجار، به تحريك و تشويق روسها كه در جنگ كريمه با انگليسيها درگير شده بودند به هرات لشكركشي كرد و با استفاده از گرفتاري انگليس اين شهر را در اول نوامبر 1856م به تصرف خود در آورد. دولت انگليس در همان روز كه هرات به تصرف نيروهاي ايران درآمد، به ايران اعلان جنگ داد. بلافاصله هشت كشتي جنگي انگليس با تعدادي كشتيهاي بخاري و بادي به حركت در آمده و در چهارم دسامبر همان سال، بنادر و جزاير ايران را در خليج فارس مورد حمله قرار دادند. در نتيجه تا پايان سال، جزيره خارك و بندر بوشهر به تصرف نيروهاي انگليسي در آمد و در ژانويه سال 1857م، سربازان انگليسي و هندي با پيشروي در داخل خاك ايران، تا ناحيه كرمان پيش رفتند. در همين احوال، قواي انگليس در حوالي خرمشهر پياده شدند و كشتيهاي جنگي آنان، اهواز را به تصرف خود در آوردند. ناصرالدين شاه كه از عاقبت كار بيمناك شده بود، با اعزام نمايندهاي به پاريس، خواستار ميانجيگري فرانسه در اين زمينه گرديد. در نتيجه قراردادي در چهارم مارس 1857م منعقد شد كه به موجب آن، دولت ايران تعهد داد كه در برابر خروج نيروهاي انگليس، از ايران، بيدرنگ هرات را تخليه و از هرگونه ادعاي حاكميت و سلطنت بر افغانستان صرف نظر نمايد و ثانياً بندرعباس و چابهار را در ازاء مبلغ ناچيزي اجاره، به واليِ مسقَط در كشور عُمان واگذار كند. بند دوم، موضوعي بود كه به هيچ وجه ارتباطي به اختلافات ايران و انگليس نداشت. با اين حال دولت هراسان ايران، بلافاصله اين قرارداد ننگين را پذيرفت و ناصرالدين شاه بدون اخذ هيچ نتيجهاي، با سرافكندگي، دستور عقبنشيني نيروهاي ايران از افغانستان را صادر كرد. از اين زمان بود كه افغانسان، به كلي از ايران جدا شد و افغانستان تحت الحمايه انگلستان قرار گرفت. |
امپراتوري اتريش - مجارستان كه در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي شكل گرفته بود تا قبل از جنگ جهاني اول، امپراتوري عظيم و مقتدري را در اروپا ايجاد كرد و گسترش زيادي نمود. اما پس از پايان جنگ جهاني اول، كشورهاي فاتح به عنوان غرامت شكست، امپراتوري اتريش - مجارستان را به سه كشور اتريش، مجارستان و چكسلواكي تجزيه كردند و به دنبال آن در اول نوامبر سال 1918 رژيم جمهوري در اتريش حاكم گرديد. در دهم سپتامبر 1919 پيمان سن - ژرمن بين متفقين جنگ جهاني اول و اتريش به امضاء رسيد و بر اساس آن سرزمين اتريش به اندازه فعلي آن تقليل يافت و از باقي مانده آن، علاوه بر شكلگيري كشورهاي مجارستان، لهستان و چكسلواكي، بخشهايي نيز به ايتاليا و روماني داده شد. (ر.ك: 26 اكتبر) |
سرزمين اسلامي الجزاير در طي سالهاي سده نوزدهم ميلادي، عرصه درگيريهاي گستردهاي بين استعمارگران فرانسوي و مجاهدان مسلمان الجزاير بود. اين كشور در نهايتْ در اوايل قرن بيستم ميلادي، به طور كلي زير سلطه استعماري فرانسه قرار گرفت. و در اين مدت، مبارزات آزاديخواهانه مردم مسلمان الجزاير به طور پراكنده ادامه داشت. پس از پايان جنگ جهاني دوم و تضعيف استعمار فرانسه، گروهي از مبارزان استقلالطلبِ الجزايري به رهبري احمد بن بلا، سياستمدار برجسته اين كشور، در اول نوامبر1954م، نهضت آزاديبخش الجزاير را تأسيس كردند و با انسجام بيشتري به مبارزات ضداستعماري خود ادامه دادند. از اين پس، جنگهاي استقلال الجزاير وارد مرحله جديدي شد و طي هشت سال پس از آن، صدها هزار نفر از انقلابيون و مخالفان استعمار در الجزاير توسط فرانسويان كشته شدند. اين مبارزات در نهايت به نتيجه رسيد و سرانجام در پنجم ژوئيه 1962م، استقلال الجزاير به دست آمد. با پيروزي مبارزان اين كشور، الجزاير پس از نزديك به يكصد و سي سال استعمار اين سرزمين، استقلال خود را بازيافت. |
استعمارگران فرانسوي از اوايل قرن نوزدهم ميلادي، پس از پيروزي در مقابل ديگر رقيبان استعمارگر در جنوب شرقي آسيا، تقريباً تمام سرزمينهايى كه امروزه سه كشور ويتنام، لائوس و كامبوج را تشكيل ميدهند، تحت سلطه خود قرار دادند و آن را هندوچين فرانسه ناميدند در فاصله جنگ جهاني اول و دوم، شورشهاي پراكندهاي به رهبري هوشيمينه، كمونيست معروف ويتنامي عليه سلطه فرانسويان آغاز گرديد. اين شورشها در جريان جنگ جهاني دوم به شهرهاي بزرگ ويتنام راه يافت و پس از وقفهاي 2 ساله به دليل دستگيري هوشيمينه، ادامه پيدا كرد. با پايان جنگ، نيروهاي انقلابي ويتنام، بخش بزرگي از شمال ويتنام را در دست گرفتند و هوشيمينه نيز در دوم سپتامبر 1945م، تشكيل حكومت دموكراتيك ويتنام را اعلام كرد. در اين حال عليرغم پيشنهاد مذاكره، دوستي و اتحاد ويتنام با فرانسه از جانب هوشيمينه، فرانسويها كه مطامع استعماري گذشته خود را دنبال ميكردند، حاضر به مصالحه نشدند. از اينرو، جنگهاي ويتنام بين فرانسويان و انقلابيون ويتنامي از شانزدهم نوامبر 1945م آغاز شد كه طي نه سال، صدها هزار نفر از نيروهاي طرفين كشته و زخمي شدند و خسارات سنگين مالي به بار آمد. فرانسويها سرانجام پس از تحمل چند شكست خفت بار، حاضر به مصالحه و مذاكره شدند و پس از عقد قرارداد صلح در 20 ژوئيه 1954م، جنگهاي دو طرف در اول نوامبر 1954م پايان يافت. در اين ميان، هنگامي كه مذاكره درباره شرايط متاركه جنگ و تقسيم موقت ويتنام به دو بخش شمالي و جنوبي و انجام انتخابات پارلماني در حال انجام بود، با تحريك امريكاييها بر ضد ويتنام شمالي، جنگي ديگر دامنگير اين سرزمين گرديد كه آن نيز با شكست مفتضحانه امريكا روبرو گرديد. (ر.ك: 20 ژوئيه) |
نگودين ديم، از شخصيتهاي سياسي ويتنام جنوبي و رئيسجمهور فرمايشي اين كشورِ تحت استيلاي امريكا، در سال 1901م متولد شد و پس از پايان تحصيلات، از جواني وارد فعاليتهاي سياسي گرديد. وي در سال 1933م در زماني كه ويتنام، تحت سلطه استعمار فرانسه بود، سمت وزارت امور خارجه و وزارت كشور منطقه هندوچين را برعهده گرفت و در طول مدت مسئوليت خود، به سياستهاي استعمارگرانه دولت فرانسه وفادار بود. اما سقوط فرانسه در خلال جنگ جهاني دوم به دست قواي نازي، منجر به تضعيف موقعيت نيروهاي فرانسوي در هندوچين گرديد و اين وضع، فرصت مناسبي را براي ژاپنيها به وجود آورد تا كنترل اين منطقه را عهدهدار شوند. در نهايت با تقسيم ويتنام به دو بخش شمالي و جنوبي، ديم به نخستوزيري قسمت جنوبي كه تحت نفوذ غرب بود منصوب شد. وي در 23 اكتبر 1955م براي تعيين ماهيت رژيم ويتنام جنوبي، يك همهپرسي فرمايشي ترتيب داد و در نتيجه با اكثريت 98 درصد آراء ظاهري مردم، خود به عنوان رئيس جمهور ويتنام جنوبي قدرت را در دست گرفت. نگودين ديم سپس از انجام انتخابات پيشبيني شده براي تعيين سرنوشت كل ويتنام خودداري كرد و با سركوب مخالفان و ايجاد رعب و وحشت، حكومت خود را ادامه داد. در اين دوران، ايجاد بازار سياه و احتكار، قيمت مواد غذايى را در ويتنام جنوبي بالا برد و اصلاحات ارضي ساختگي نيز تنها به ملاّكان ثروتمند استفاده رساند. طي يك دوره وحشت، دادگاههاي نظامي اختصاصي فقط حكم اعدام و حبس صادر ميكردند و اجازه درخواست رسيدگي حقوقي به هيچ كس داده نميشد. در طول حكومت نگودين ديم، 75 درصد بودجه حكومتِ وي توسط امريكا تامين ميشد و نفوذ امريكا در ويتنام جنوبي، روزافزون بود. در طي سالهاي بعد، به تدريج مخالفت تودههاي انقلابي ويتنام جنوبي با دولت نگودين ديم سازمان ميگرفت تا اينكه در دسامبر 1960م جبهه آزاديبخش ملي ايجاد شد و اين جبهه با حمايت شوروي سابق و چين، خواهان اتحاد دو قسمت ويتنام و تامين صلح، استقلال و بيطرفي گرديد. اين جبهه به سرعت، نيروهاي چريكي گستردهاي را سازمان داد كه به ويتكُنْگْ معروف شدند و نبردهاي وسيعي عليه حكومت نگودين ديم ترتيب دادند. با اين حال، حمايتهاي امريكا از رژيم ديم افزايش يافت و از 12 مارس 1962م عمليات نظامي گستردهاي با شركت نيروهاي دولتي ويتنام و واحدهاي امريكايى عليه چريكها آغاز شد، ولي چريكها با تحكيم مواضع خود، شكستهاي سنگيني به نيروهاي مخالف وارد كردند. در همين زمان با انزواي هرچه بيشتر رژيم دست نشانده ديم در بين مردم، بوداييان نيز به مخالفت علني با آن برخاسته و كار را بر نگودين ديم مشكلتر كردند. در نهايت در اول نوامبر 1963م، با صلاحديد امريكا، با حمله چند واحد نظامي به شهر سايگون پايتخت ويتنام جنوبي، كودتاي ژنرالها آغاز شد. در جريان كودتا، تلاش ديم براي دفاع و نجات به جايي نرسيد و او پس از 9 سال زمامداري سرانجام در 62 سالگي كشته شد. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}