نبرد با اضطراب


 

نويسنده:ابراهيم اخوي




 

اضطراب ضروري
 

همه ما در طول شبانه روز دچار نگراني و اضطراب هايي مي شويم. اما بايد بدانيم كه بعضي وقت ها وجود اين اضطراب ها براي پيشرفت كارها و موفقيتمان ضروري است. شايد اگر اضطراب نباشد، پشت ميزهاميان به خواب برويم. وجود اضطراب باعث مي شود در يك جاده لغزنده با احتياط رانندگي كنيم، درس بخوانيم و هر از چندگاهي براي بررسي سلامتيمان نزد پزشك برويم. اين حد از اضطراب نه تنها بيماري و مشكل ناميده نمي شود، بلكه نبودن آن خطرناك و مايه نگراني است. مشكل از زماني آغاز مي شود كه درجه اضطراب از حالت عادي فراتر رود و باعث از دست رفتن آرامش شود. در چنين شرايط سختي، نگراني هاي بي مورد به سراغمان مي آيد و ما را نگران اتفاقات احتمالي مي كند. به همين دليل در نگاه عمومي، نام دل شوره براي اضطراب انتخاب مي شود. اين بيماري در پي رشد صنعتي جوامع انساني، كاهش تحرك و تغيير شرايط زندگي، امروزه فراگير شده است.

آسيب هاي اضطراب
 

اضطراب غير عادي، مشكلاتي براي فرد مبتلا ايجاد مي كند. افراد مضطرب در زمينه هاي مختلف فكري، جسمي و رواني دچار آسيب مي گردند كه آشنايي با اين آسيب ها براي مقابله با اضطراب لازم است.

الف) آسيب هاي فكري
 

ـ به خاطر نگراني بيش از حد، پيوسته به مشكلات يا مصيبت ها و بدبياري ها فكر مي كنيد.
ـ نگراني بر تمركز شما اثر مي گذارد و اجازه نمي دهد، با توجه كامل مسائل و مشكلاتتان را بررسي كنيد.
ـ نگراني سبب مي شود در خود فرو رويد و فقط به مشكلاتتان فكر كنيد.
ـ نگراني، تصميم گيري را دشوار مي كند.
ـ نگراني سبب مي شود بيشتر به عوامل ناخوشايند توجه كنيد.
ـ نگراني، شما را بدبين مي سازد و در نتيجه همواره منتظر اتفاق هاي بد مي باشيد.

ب) آسيب هاي رفتاري
 

ـ نگراني از كارايي شما مي كاهد.
ـ بر عملكرد شما اثر منفي مي گذارد.
ـ سبب مي شود به ديگران تكيه كنيد.
ـ در نتيجه نگراني، با اطمينان خاطر كمتري كار مي كنيد.

ج) آسيب هاي روحي
 

ـ نگراني هاي بي مورد، شما را گيج و سردرگم مي كند.
ـ دچار هراس مي سازد.
ـ احساس مي كنيد كنترل خود را از دست داده ايد.
ـ شما را كلافه مي كند.

د) آسيب هاي جسمي
 

ـ از آرامش و خواب شما مي كاهد.
ـ شما را خسته و فرسوده مي كند.
ـ عضلاتتان را منقبض مي كند.
ـ دچار سردرد مي شويد.

ريشه هاي اضطراب
 

الف ) نافرماني از فرمان خدا و دستورهاي ديني
 

از نگاه قرآن، عوامل متعددي سبب پيدايش اضطراب مي شود كه همه آنها در سرپيچي از رهنمودهاي خداوند ريشه دارند. انسان ها با سرپيچي از دستورهاي ديني و كنار گذاشتن آموزه هاي آرام بخش الهي، خود را دچار مشكل مي سازند. در آيات متعددي، ريشه هاي اضطراب، چنين معرفي شده است:
1. كفر و بي ايماني: كه مانع تشخيص، شناخت و درك صحيح واقعيات و حقايق مي شود چرا كه به واسطه كفر ابزار اصلي شناخت يعني قلب و چشم و گوش از كار افتاده (بقره:7) و اين يعني ظلمت و گمراهي مطلق (نور:40) كه زمينه بالقوه ايجاد اضطراب و تشويش دروني مي باشد.
2. فراموشي ياد خدا: كسي كه از ياد خدا دل بگرداند در حقيقت زندگي سختي خواهد داشت (طه :104) به طوري كه درهاي زندگي به كلي بر وي بسته مي شود و اين همان (معيشت سخت) است. كسي كه خدا را فراموش كند ديگر چيزي غير دنيا نمي ماند كه آنرا كمال مطلوب خود سازد و همه كوشش ها معطوف به آن مي شود ولي اين نوع زندگي هيچ گاه او را آرام نمي كند.
3. خودفراموشي: به دنبال فراموشي خدا انسان دچار فراموشي مي شود (حشر:19)ارزش ها، استعدادها و لياقت هاي ذاتي خود را فراموش مي كند و كسي كه جز به نفس خويش نپردازد خود را در تاريكي ها سرگردان سازد و به هلاك درا ندازد.
4.حرص و طمع: يكي از اولين انگيزه هايي كه انسان را به رذيله اعارض از ياد خدا و جمع اموال و گنجينه كردن آنها وا مي دارد صفتي حرص و طمع يعني چنين انساني چون دچار هرگونه تنش و فقداني شود عجز و لابه مي كند و چون خيري به او برسد بخل ورزد(معارج 19-21) لازمه اين حرص و طمع آن است كه در برخورد با شدائد متزلزل و مضطرب مي شود.
5. دلبستگي شديد به امكانات فردي و اجتماعي خود(به تعبير قرآن ثروت و فرزندان (منافقون :9)‌: اينها زينت حيايي دنيايي بوده و دلبستگي مفرط به اينها انسان را ذكر و ياد خدا غافل مي كند و اين غفلت يعني از دست دادن يكي از مهم ترين ابزار آرامش انسان.
6. بي توجهي به نماز: نماز از هر عمل عبادي ديگر برتر و بالا تر است و يكي از رفتارهايي است كه موجب تداوم ذكر خدا و آرامش مي شود.
7. آرزوي طولاني (حجر :3) هنگامي كه پرده هاي غفلت و غرور و آرزوهاي دور و دراز بر قلب و تمامي وجود انسان پرده افكند ديگر توانايي درك حقايق و واقعيت را نداشته باعث به فراموشي سپردن ياد خدا مي شود.
8. نداشتن خوف خدا: كه باعث ترس توام با اضطراب شديد مي شود. كسي كه از خداي متعال خوف نداشته باشد تا سبب كنترل افكار، اعمال و احساسات وي شود، مي تواند در اين زمينه ها از هر چيزي دچار وحشت و اضطراب شود.
9. عدم پيروي از امام زمان خويش: رها كردن رهبر فكري و عملي از روي آگاهي، موجب سرگرداني و حيرت انسان مي شود.
10. دنيا طلبي و دلبستگي به آن: دنيا قرين با انواع فقدان است و در صورت دلبستگي فشار روحي رواني ناشي از اين فقدان اضطراب زاست.
11. گناه: هيچ چيز به اندازه گناه و خطا روح انسان را فاسد و بيمار نمي كند. تفكر ديني بر اين آموزه تاكيد دارد كه هر مصيبتي به انسان برسد ناشي از عملكرد خود اوست و همچنين بين مصائب و گناهان و زشتي ها رابطه اي وجود دارد. گناهان آثار سوء دنيايي دارند ليكن تنها بعضي از اين آثار به صاحبش برخوردمي كند و خدا بيشتر آنها را مي بخشايد.(شوروي :30)
12. شرك: نتيجه تكيه به غير خدا زدن و چشم اميد به غير او دوختن، در زندگي دنيايي و مشكلات باعث تزلزل و درماندگي انسان مي شود.(حج:31 ؛ عنكبوت :41)
13. كفران نعمت: به كارگيري نعمت ها، امكانات و منابع مادي و معنوي كه در اختيار انسان است در مسير هاي تخريبي، گناه و ستم كفران نعمت است كه باعث از دست رفتن امنيت و آرامش و ايجاد هراس مي شود.(نحل :112)
14. تحريف حقايق باعث اضطراب، بي نظمي و انحراف مي شود.(بقره:59)
15. نگراني از مرگ: حضرت علي (ع) جدايي از دنيا و كوچ كردن به آخرت را (براي بعضي) اضطراب زا مي داندو امام حسين (ع) براي رفع اين اضطراب مرگ را به پلي تشبيه مي كند انسان را مرگ و ناگواري دنيا به نعمت هاي هميشگي و بهشت مي رساند.
16. بزرگ نمايي حوادث
17. شتابزدگي
18. سطحي نگري
19. همجنس گرايي (بقره :115-119) يكي از عوامل مهم آرامش بخش در انسان ازدواج منطبق با فطرت انساني و خلقت مخصوص است.
20. شراب و قمار: (مائده :91) اين امور از اعمال شيطاني است و نتيجه آن بازداري فرد از ذكر خدا مي باشد.

ب) حوادث اضطراب آور
 

يكي از دلايل نگراني، رويارويي با حوادث اضطراب آور است. اين حوادث ممكن است در قالب تغييرات اساسي، ضايعه هاي ناگوار، تحولات در برنامه روزمره يا اختلافات و مشكلات باشد كه چند نمونه را باهم مرور مي كنيم:
تغييرات اساسي مانند عوض كردن شغل؛ ازدواج، متاركه، طلاق؛ تغييرات بنيادي در تجارت و كسب و كار؛ اسباب كشي؛ ترك مدرسه، تغيير دادن مدرسه؛ موفقيت هاي بزرگ و دور از انتظار؛ از دست دادن يا گرفتن وام.
ضايعه هايي مانند مرگ يكي از دوستان يا بستگان؛ فاصله گرفتن از نزديكان؛ ترك منزل؛ دست كشيدن از تحصيلات به خاطر كار يا مشكلات ديگر.
تحولات در برنامه روزمره مانند رفتن به مسافرت، فرا رسيدن، عيدها و تعطيلات رسمي؛ ورود يك شخص جديد به منزل (دوست، نوزاد)؛ توقف مصرف سيگار؛ رژيم گرفتن به منظور لاغري، نداشتن فرصت براي ورزش كردن.
مشكلات و اختلافات مثل مشاجره به ويژه با شريك زندگي، همكار يا هم كلاسي؛ رويارويي با مشكلات حقوقي؛ بيماري؛ مسائل مالي.
منبع: گلبرگ 120