ان .ال .پي


 

نويسنده : استاد امير حسين غروي




 

علم استفاده از مغز براي موفقيت
 

ضمير ناخودآگاه انسان ، مانند يک سيستم رايانه ي دروني ست که مي توان آن را برنامه ريزي و در راستاي اهداف خود استفاده نمود ، همچنان که با يک رايانه برنامه ريزي انجام مي دهيم ، بازي مي کنيم ، فيلم مي بينيم و نرم افزارهاي مختلف را استفاده مي نماييم . تمامي کيفيت هاي استفاده از اين برنامه ها ، به نحوه ي عملکرد سيستم عامل رايانه وابسته مي باشد و چنان چه مشکلي در سيستم عامل به وجود آيد ، تمامي عوامل ذکر شده ، دچار اختلال خواهند شد . اگر در سيستم عامل مشکلي پديد آيد ، چاره اي جز مواجه به يک برنامه نويس متخصص نداريم و تنها با تخصص در اين زمينه مي توان مشکلات را به راحتي برطرف نمود . تجسم نماييد اگر شما يک برنامه نويس متخصص بوديد ، به راحتي داخل خط به خط برنامه هاي نوشته شده در سيستم عامل شده و خطوط غلط را شناسايي و آنها را حذف و خطوط جديدي اضافه مي نموديد و با شروع مجدد سيستم عامل ، مشکل بر طرف مي گرديد . نظير همين مساله نيز در ضمير ناخودآگاه به وجود مي آيد که در اثر ورود اطلاعات اشتباه و منفي ، سيستم هاي داخلي بدن دچار اختلال شده و باعث بروز ناهنجاري هاي جسمي و رواني مي گردد . در اين شرايط با مراجعه به يک برنامه نويس ضمير ناخودآگاه (هيپنوتراپيست ) مي توان برنامه هاي غلط را شناسايي و با برنامه اي صحيح ، رفتار مثبت و سازنده اي را جايگزين نمود اما قبل از آنکه بخواهيم به عنوان يک متخصص ، پشت اين ابررايانه نشسته و برنامه ريزي انجام دهيم ، لازم است ابتدا با روش کار ، وظايف و قوانين سيستم عامل اين رايانه (ضمير ناخودآگاه ) آشنا شويم و اين امر ، خود از الزامات مديريت فردي مي باشد . مطالعه ي نوابغ و انسان هاي موفق در دنيا ، تنها يک وجه تشابه را به ما نشان مي دهد و آن چيزي نيست جز شناخت و استفاده از قدرت ضمير ناخودآگاه .
مجموعه ي ذهن بشري ، از دو بخش ضمير ناخودآگاه و ضمير خودآگاه تشکيل شده است . ضمير ناخودآگاه شامل : دانسته ها ، تجربه ها و اندوخته هايي است که در دور دست ترين قسمت ذهن آدمي ذخيره شده اند و بي آنکه بر آن اشراف کامل داشته باشيم ، قوي ترين نيروي محرکه ي ما در تمامي کنش ها و واکنش هاي مان در خواب و بيداري مي باشد . همه ي چيزهايي که شهود ، الهام ، خاطره ي قومي و رويا ناميده مي شوند ، محتويات ضمير ناخودآگاه را تشکيل مي دهند اما خودآگاهي بشر ، حاوي شعور ، عقل ، منطق ، قدرت قياس و نيروي تصميم گيرنده ي اوست . ميان ضمير ناخودآگاه و ذهن خودآگاه بشر ، تفاوت هايي مانند مکاشفه با مشاهده ، شهود ، با انديشه ، خواب با بيداري ، رويا با واقعيت ، خيال با حقيقت و شعر با نثر ، وجود دارد . شايد بارها اتفاق افتاده باشد که به طور ناگهاني ، سوزن و اشياء نوک تيز يا حرارت آتش ، با قسمتي از بدن شما برخورد نموده باشد ، در اين صورت ، ناگهان عضو مورد نظر با سرعتي فوق العاده زياد از منبع تحريک ، دور مي گردد در حالي که در وضعيت عادي ، قادر به حرکت اعضاي بدن خود به اين سرعت نمي باشيم ، چگونه اين عمل اتفاق مي افتد ؟
حتي ملاحظه مي شود بسياري از سيستم هاي بدن مانند گردش خون ، ضربان قلب ، تنفس و ... خارج از کنترل و اراده ي ما به کار خود ادامه مي دهند و همگي در يک نظم واحد حرکت مي نمايند . آيا مي دانيد چه عاملي در بدن باعث سرما و گرما ، احساس درد ، خشم و عصبانيت و گريه مي گردد ؟ حال قدم را فراتر نهاده و مي گوييم آيا فکر کرده ايد که چگونه در خيابان راه مي رويد ، تن صدا در شما شکل مي گيرد ، طعم بعضي غذاها را مي پسنديد و چرا از برخي حيوانات بسيار کوچک ، احساس چندش آوري داريد ؟ چرا بعضي از شما در ثروت و شادي و برخي ديگر در غم و اندوه هستيد و در کل آيا فکر کرده ايد که چگونه فکر مي کنيد ؟ چرا بيشتر مردم در بيماري ، فقر و گمنامي زندگي مي کنند و بعضي ها قله هاي پيروزي و موفقيت را يکي پس از ديگري فتح مي کنند ؟ و صدها چراي ديگر که همگي ناشي از عدم شناخت ذهن و نيروي هدايت گر دروني است . شايد پاسخ همگي ما اين باشد که تمامي اين عوامل ، به صورت خودکار عمل مي کند و تحت کنترل ما نيست اما به راستي اگر اين اعمال به صورت ناخودآگاه انجام نمي گرفت ، چه اتفاقي براي ما مي افتاد ، چه حوادثي در هنگام رانندگي رخ مي داد ، آيا ضربان قلب ، سيستم تنفس ، فشارخون ، متابوليسم و تمامي مکانيزم هاي بدن را مي توانستيم کنترل نماييم ؟ اين ابررايانه ، تمامي سيستم هاي عملکرد بدن و ذهن را تحت هدايت و کنترل خود دارد .
بيشتر مردم ، افراد موفق را خوش شانس تصور مي کنند و نمي دانند که موفقيت و خوشبختي نيز مانند ساير امور ، اصولي دارد و دليل پيروزي انسان هاي موفق ، فقط آشنايي با اين اصول و کاربرد دقيق آنهاست .
به قول «مارک تواين »:«موفقيت ، يک علم است ؛ اگر اصولش را بداني ، نتيجه اش را به دست مي آوري » بيشتر مردم باور ندارند که مي توانند موفق باشند و حتي آمادگي دريافت اصول ساده ي موفقيت را نيزندارند . دانشمندان معتقدند يک انسان در حالت عادي ، فقط از 10 درصد نيروها و استعدادهاي خود استفاده مي کند . وقتي شما با بخش عظيم قدرت خود آشنا شويد و آن را به کار گيريد ، به گروه انسان هاي بزرگ خواهيد پيوست . از کودکي به اشتباه به ما آموخته اند که براي رسيدن به آرزوهاي مان ، فقط بايد کار و تلاش کنيم . قدرت اراده و تلاش جسمي در بالاترين حد خود ، فقط بخش اندکي از نيروهاي ما را به کار مي گيرد . تلاش جسمي بيش از حد ، به تنهايي نه فقط ما را به آرزوهاي مان نمي رساند ، بلکه باعث از بين رفتن انرژي و ايجاد بيماري هاي روحي و جسمي نيز مي گردد . براي رسيدن سريع و آسان به آرزوها ، بايد از قدرت عظيم ذهن کمک گرفت .
اين بخش عظيم ذهني ، هميشه (حتي در خواب ) فعال است و تمام اعمال غيرارادي انسان را کنترل مي کند . بيشتر انسان ها اتفاقات بد و شکست هاي شان را ناشي از بدشانسي يا تقدير مي دانند و حتي به اشتباه گمان مي کنند خداوند آنان را دوست ندارد . جالب است بدانيد مسئوليت به وجود آمدن بخش عظيمي از وقايع زندگي ، بر عهده ي ضمير ناخودآگاه است . انسان هاي متوسط ، ضمير ناخودآگاه را نمي شناسند و زماني که با آن آشنا شوند و آن را به کار گيرند ، ديگر متوسط نخواهند بود . تمام افراد بزرگ و موفق مانند دانشمندان ، مخترعان ، ثروتمندان ، شعرا ، ورزشکاران نامي و ... به گونه اي از ضمير ناخودآگاه خود کمک گرفته اند . اين نيرو در تمام انسان ها وجود دارد و نيازي به خلق آن نيست ، فقط کافي ست نحوه ي به کارگيري آن را فرا گيريد . «کلود بريستول » مي گويد : « همان قدر که خودآگاه منبع انديشه است ، ناخودآگاه منبع قدرت است » .
ادامه دارد ...
منبع: مجله ي شادکامي و موفقيت شماره ي 66