احساس امنیت
 

روزی امام سجاد(ع) غلامش را صدا زد اما او جواب نداد، دوباره صدا زدو او همچنان سکوت کرد، برای بار سوم او را صدا زد و غلام جواب داد.
امام(ع) فرمود: مگر صدای مرا نشنیدی؟
غلام جواب داد: شنیدم.
امام(ع) فرمود: پس چرا جواب مرا ندادی؟
غلام گفت: چون می دانستم که از جواب ندادنم آزاری از تو به من نمی رسد.
حضرت فرمود: حمد خدایی را که غلامم را از من در امنیت قرار داده است.

ادّعای تشیع
 

مردی به امام سجاد(ع) عرض کرد: یابن رسول الله! من از شیعیان شما هستم.
حضرت فرمود: با تقوا باش و ادعایی نکن که خداوند به تو بگوید دروغ گفتی و در ادّعای خود مرتکب معصیت شدی. شیعه ی ما کسی است که قلبش از هر ناخالصی و حیله و تزویری پاک باشد.
تو بگو من از دوستداران شما هستم.
مرد دیگری به آن حضرت عرض کرد: یابن رسول الله من از شیعیان خالص شما هستم؟ امام(ع) فرمود: ای بنده ی خدا اگر تو مثل ابراهیم خلیل(ع) هستی که خداوند فرمود: و ان من شیعته لابراهیم اذجاء ربه بقلب سلیم.
و از پیروان نوح ابراهیم بود که با قلبی پاک و سالم به دعوت خلق آمد. آگر قلب تو همانند ابراهیم است تو از شیعیان ما هستی و اگر قلب تو مثل قلب او از هر غل و غشی پاک نیست تو از دوستداران ما هستی.

یک فراز اخلاقی
 

شخصی نزد امام سجاد(ع) آمد و عرض کرد: فلان شخص در باره ی شما بدگویی کرد.
امام(ع) فرمود: بیا با هم نزد او برویم. به همراه امام(ع) حرکت کردند. وقتی به منزل او رسیدند فرمود: اگر آنچه درباره ی من گفتی حق است خداوند تعالی مرا ببخشد و اما اگر سخنان بیهوده ای گفته ای خداوند تو را ببخشاید.
قصه های تربیتی چهارده معصوم، مؤلف: محمدرضا اکبری

دعای امام سجاد(ع) در سجده
 

طاووس یمانی گفت: شبی از کنار کعبه عبور می کردم، دیدم امام سجاد(ع) به حجر اسماعیل وارد شد، و مشغول نماز گردید، سپس به سجده رفت.
من با خود گفتم: این مرد صالح از خاندان رسالت و نیکی است خوب است از فرصت استفاده کرده و گوش کنم بدانم دعای آن حضرت در سجده چیست؟ شنیدم در سجده می گفت:
عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک
«بنده ی کوچک تو به در خانه تو آمده، بی چاره ی تو به در خانه ی تو آمده، فقیر تو به در خانه تو آمده، درخواست کننده ات به درگاه تو آمده است».
طاووس می گوید: آن را یاد گرفتم و در رفع هر اندوه و گرفتاری آن دعا را خواندم، و اندوه و گرفتاریم برطرف شد.
داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام، نوشته محمد محمدی اشتهاردی
منبع:نشریه قدر،شماره 21