شاخه گلی از گلستان امام سجاد علیه‌السلام

روزی امام سجاد علیه‌السلام غلامش را صدا زد اما او جواب نداد، دوباره صدا زدو او همچنان سکوت کرد، برای بار سوم او را صدا زد و غلام جواب داد. امام فرمود: مگر صدای مرا نشنیدی؟ غلام جواب داد: شنیدم. امام فرمود: پس چرا جواب مرا ندادی؟
دوشنبه، 22 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
شاخه گلی از گلستان امام سجاد علیه‌السلام

شاخه گلی از گلستان امام سجاد(ع)
 


 






 

احساس امنیت
 

روزی امام سجاد(ع) غلامش را صدا زد اما او جواب نداد، دوباره صدا زدو او همچنان سکوت کرد، برای بار سوم او را صدا زد و غلام جواب داد.
امام(ع) فرمود: مگر صدای مرا نشنیدی؟
غلام جواب داد: شنیدم.
امام(ع) فرمود: پس چرا جواب مرا ندادی؟
غلام گفت: چون می دانستم که از جواب ندادنم آزاری از تو به من نمی رسد.
حضرت فرمود: حمد خدایی را که غلامم را از من در امنیت قرار داده است.

ادّعای تشیع
 

مردی به امام سجاد(ع) عرض کرد: یابن رسول الله! من از شیعیان شما هستم.
حضرت فرمود: با تقوا باش و ادعایی نکن که خداوند به تو بگوید دروغ گفتی و در ادّعای خود مرتکب معصیت شدی. شیعه ی ما کسی است که قلبش از هر ناخالصی و حیله و تزویری پاک باشد.
تو بگو من از دوستداران شما هستم.
مرد دیگری به آن حضرت عرض کرد: یابن رسول الله من از شیعیان خالص شما هستم؟ امام(ع) فرمود: ای بنده ی خدا اگر تو مثل ابراهیم خلیل(ع) هستی که خداوند فرمود: و ان من شیعته لابراهیم اذجاء ربه بقلب سلیم.
و از پیروان نوح ابراهیم بود که با قلبی پاک و سالم به دعوت خلق آمد. آگر قلب تو همانند ابراهیم است تو از شیعیان ما هستی و اگر قلب تو مثل قلب او از هر غل و غشی پاک نیست تو از دوستداران ما هستی.

یک فراز اخلاقی
 

شخصی نزد امام سجاد(ع) آمد و عرض کرد: فلان شخص در باره ی شما بدگویی کرد.
امام(ع) فرمود: بیا با هم نزد او برویم. به همراه امام(ع) حرکت کردند. وقتی به منزل او رسیدند فرمود: اگر آنچه درباره ی من گفتی حق است خداوند تعالی مرا ببخشد و اما اگر سخنان بیهوده ای گفته ای خداوند تو را ببخشاید.
قصه های تربیتی چهارده معصوم، مؤلف: محمدرضا اکبری

دعای امام سجاد(ع) در سجده
 

طاووس یمانی گفت: شبی از کنار کعبه عبور می کردم، دیدم امام سجاد(ع) به حجر اسماعیل وارد شد، و مشغول نماز گردید، سپس به سجده رفت.
من با خود گفتم: این مرد صالح از خاندان رسالت و نیکی است خوب است از فرصت استفاده کرده و گوش کنم بدانم دعای آن حضرت در سجده چیست؟ شنیدم در سجده می گفت:
عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک
«بنده ی کوچک تو به در خانه تو آمده، بی چاره ی تو به در خانه ی تو آمده، فقیر تو به در خانه تو آمده، درخواست کننده ات به درگاه تو آمده است».
طاووس می گوید: آن را یاد گرفتم و در رفع هر اندوه و گرفتاری آن دعا را خواندم، و اندوه و گرفتاریم برطرف شد.
داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام، نوشته محمد محمدی اشتهاردی
منبع:نشریه قدر،شماره 21



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط