فرهنگ حجاب و عفاف از منظر ادیان الهی


 





 

 

پوشش زن در ادیان الهی
 

همواره برای رسیدن به ریشه یک مطلب و پی بردن به عمق مسئله، باید آن را از دیدگاه و سیر تحولات تاریخی مورد بررسی قرار داد تا به اهمیت بیش از پیش آن دست یافت. نگرشی به دیگر ادیان الهی انسان را به این مهم منتج می کند که «عفاف و حجاب » و حفظ آن همواره مورد تأکید خداوند متعال در تمام ادوار و در دوران همه پیامبران الهی بوده است.
در آيين زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام كه اين فصل به بررسي آنها مي‏پردازد حجاب بر زنان امري لازم بوده است. كتاب‏هاي مقدس مذهبي، دستورات و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان چهارگانه، بهترين شاهد و عالي‏ترين گواه بر اثبات اين مدعاست.
حجاب زنان، از سنن قديمي تمدن هاي بشري بوده است و در اديان الهي به خصوص زرتشت، يهود و مسيحيت مسئله حجاب و رعايت آن مطرح بوده است در بعضي از اديان مثل دين يهود، مسئله حجاب سخت تر از حجابي است كه اسلام مي گويد. البته حجاب در بعضي از اديان الهي گذشته كمي سخت‏تر از حجاب اسلامي بوده است، هر چند امروزه به آن پاي بند نيستند.

گفتار اول) حجاب در آيين زرتشت
 

نخستين مردمي كه به سرزمين ايران آمدند، آريايي‏ها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارس‏ها» تقسيم مي‏شدند. با اتّحاد مادها، دولت « ماد» تشكيل شد. پس از مدّتي پارس‏ها توانستند دولت ماد را از بين ببرند و سلسله‏هاي هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان را بنيانگذاري كنند. پژوهش‏ها نشان مي‏دهد كه زنان ايران زمين، از زمان مادها كه نخستين ساكنان اين ديار بودند، داراي حجاب كاملي، شامل پيراهن بلند چين‏دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلي بلند بر روي لباس‏ها بوده‏اند( پوشاك باستاني ايرانيان از كهن‏ترين زمان، ص17 26 و ص51، 54، 56 ). اين حجاب در دوران سلسله‏هاي مختلف پارس‏ها نيز معمول بوده است( پوشاك زنان ايران، ص 64 194 ).
بنابراين، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن ، زنان ايراني از حجابي كامل برخوردار بوده‏اند. برابر متون تاريخي ، در همه آن زمان‏ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان هر چند با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد مي‏كردند و همپاي مردان به كار مي‏پرداختند، ولي اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاطهای فسادانگيز همراه بوده است.
جايگاه فرهنگي پوشش در ميان زنان نجيب ايران‏زمين به گونه‏اي است كه در دوران سلطه كامل شاهان، هنگامي كه خشايار شاه به ملكه «وشي» دستور داد كه بدون پوشش به بزم بيايد تا حاضران، زيبايي اندام او را بنگرند، وي امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر اين سرپيچي، به حكم دادوَران، عنوان «ملكه ايران» را از دست داد( آزادي يا اسارت، ص106؛ تورات، باب استر، آيه 1 ).
در زمان ساسانيان كه پس از نبوت زرتشت است افزون بر چادر، پوشش صورت نيز در ميان زنان اشراف معمول شد. به گفته «ويل دورانت» پس از داريوش، زنان طبقات بالاي اجتماع، جرأت نداشتند كه جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي‏شد كه آشكارا با مردان آمد و رفت كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي حتي پدر و برادرشان را ببينند. در نقش‏هايي كه از ايران باستان بر جاي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي‏شود و نامي از ايشان نيامده است.( تاريخ تمدن، ج1، ص552 ).
تجليّات پوشش در ميان زنان ايران چنان چشم‏گير است كه برخي از انديشمندان و تمدن‏نگاران، ايران را منبع اصلي ترويج حجاب در جهان معرفي كرده‏اند( تاريخ تمدن، ج2، ص78 / زناشوئي و اخلاق، ص135 ) از آن‏جا كه مركز بعثت «اشو زرتشت» ايران بوده است و آن حضرت در زمينه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خويش كمبودي نمي‏ديده است، با تأييد حدود و كيفيت حجاب رايج آن دوران، كوشيد تا با پندهاي، خود ريشه‏هاي دروني حجاب را تعميق و مستحكم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواري حجاب معمول قرار دهد.
به پند و اندرزهاي «اشوزرتشت» بنگريد تا تلاش وي براي تعالي و آموزش مباني حجاب و بيان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهري با عفّت باطني، روشن‏تر شود؛ او مي‏فرمايد:
اي نوعروسان و دامادان!... با غيرت، در پي زندگانيِ پاك‏منشي بر آييد... .اي مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروي كنيد. هيچ گاه گردِ دروغ و خوشي‏هاي زودگذري كه تباه كننده زندگي است، نگرديد؛ زيرا لذّتي كه با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر كشنده‏اي است كه با شيريني درآميخته و همانند خودش دوزخي است. با اين گونه كارها، زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد. پاداش رهروان نيكي، به كسي مي‏رسد كه هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد و كوتاهي و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس نخواهد بود. فريب خوردگاني كه دست به كردار زشت زنند، گرفتار بدبختي و نيستي خواهند شد و سرانجامشان خروش، فرياد و ناله است ( يسنا، ص53، پندهاي5 8 ).
گفتني است كه در دين زرتشت، لباس يا كيفيت خاصي براي حجاب زنان واجب نشده است؛ بلكه لباس رايج آن زمان كه شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش يعني چادر يا شنلي بر روي آن بوده است، مورد تقرير و تنفيذ قرار گرفته است. هر چند كه استفاده از «سِدرِه و كُشتي» لباس مذهبي ويژه زرتشتيان توصيه شده است.در توضیح این دو واژه لازم است بیان شود که «سدره» از نه پاره پارچه سفيد و نازك دوخته شده و در زير پيراهن، چسبيده به بدن پوشيده شود. سدره كه در اوستا (ستره) ناميده شده، به معناي آن نيز هست. علماي اسلام نيز براي بيان حكم حجاب از واژه ستر استفاده كرده‏اند. «كُشتي»، كمربند باريكي است كه از پشم گوسفند بافته شده و بايد پيوسته آن را بر روي سدره به كمر بندند البته بر هر مرد و زن واجب است كه هنگام انجام مراسم عبادي و نيايش، سر خود را بپوشاند ( موبد موبدان، رستم شهرزادي، دين و دانش، انجمن زرتشتيان تهران، سال 1357 ).
بنا به گفته موبد «رستم شهرزادي»:
پوشش زنان بايد به گونه‏اي باشد كه هيچ يك از موهاي سرِ زن از سرپوش بيرون نباشد . در خرده اوستا، به طور صريح چنين آمده است:
« نامي زت واجيم، همگي سر واپوشيم و همگي نماز و كريم بدادار هورمزد»( خرده اوستا، فصل آفرينگان دهمان )؛يعني همگان نامي ز تو بر گوييم و همگان سر خود را مي‏پوشيم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز مي‏كنيم.
بر اساس آموزه‏هاي ديني، يك زرتشتي مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان دوري جويد و حتي از به كارگيري چنين مرداني خودداري كند. در اندرز «آذربادماراسپند» مؤبد موبدان آمده است:
مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مكن ( سالنماي 1372، چاپ انجمن زرتشتيان تهران، ص10 ).
پوشش موي سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانيان نيز ادامه يافته است. به اين نمونه بنگريد:
پس از فتح ايران، هنگامي كه سه تن از دختران كسري، شاهنشاه ساساني را براي عمر آوردند، شاهزادگان ايراني همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره بر گيرند تا خريداران پس از نگاه، پول بيشتري مبذول دارند. دوشيزگان ايراني خودداري كردند و به سينه مأمور اجراي حكم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسيار خشمناك شد؛ ولي امام علي(ع) او را به مدارا و تكريم آنان توصيه فرمود ( حجاب در اسلام، ص59، به نقل از السيرة الحلبيه، ج2، ص49 ).

گفتار دوم)حجاب در آيين يهود
 

همه مورخان، از حجاب سخت زنان يهودي سخن گفته‏اند( عبدالرسول عبدالحسن الغفّار، المرأه المعاصره، چاپ سوم، ص40 ). ويل دورانت مي‏گويد:
گفت‏وگوي علني ميان ذكور و اِناث، حتّي بين زن و شوهر از طرف فقهاي دين ممنوع گرديده بود... . دختران را به مدرسه نمي‏فرستادند و در مورد آنها كسب اندكي علم را به ويژه چيز خطرناكي مي‏شمردند. با اين همه، تدريس خصوصي براي اِناث مجاز بود . نپوشاندن موي سر خلافي بود كه مرتكب آن را مستوجب طلاق مي‏ساخت زندگي جنسي آنان، عليرغمِ تعدد زوجات، به طرز شايان توجّه ، منزّه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگاني محجوب، همسراني كوشا، مادراني پُرزا و امين بودند و از آن‏جا كه زود وصلت مي‏كردند، فحشا به حدّاقل تخفيف پيدا مي‏كرد ( تاريخ تمدن، ج12، ص62 66 ).
بدون ترديد مبناي حجاب در شريعت يهود، آيات تورات بود كه بر حجاب تأكيد مي‏نمود. كاربرد واژه «چادُر» و «برقع» كه به معناي روپوش صورت است، در آن آيات، كيفيت پوشش زنان يهودي را نشان مي‏دهد. تورات تشبه مرد و زن به يكديگر را نهي نموده، مي‏گويد:
متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زيرا هر كه اين را كند، مكروه «يَهْوَه» خداي توست ( تورات، سفر تثنيه، باب 22، فقره 5 ).
بي‏حجابي سبب نزول عذاب معرفي شده است ؛ خداوند مي‏گويد:
از اين جهت كه دختران صهيون متكبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم راه مي‏روند و به ناز مي‏خرامند و به پاي‏هاي خويش خلخال‏ها را به صدا مي‏آورند. بنابراين خداوند فَرْق سر دختران صهيون را كَلْ خواهد ساخت و خداوند عورت ايشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز، خداوند زينت خلخال‏ها و پيشاني ‏بندها و هلال‏ها را دور خواهد كرد و گوشوارها و دستبندها و روبندها را و دستارها و زنجيرها و كمربندها و عطردان‏ها و تعويذها را و انگشترها و حلقه‏هاي بيني را و زخوت نفيسه و رداها و شال‏ها و كيسه‏ها را و آينه‏ها و كتان نازك و عمامه‏ها و برقع‏ها را، و واقع مي‏شود كه به عوض عطريّات، عفونت خواهد شد و به عوض كمربند، ريسمان و به عوض موي‏هاي بافته، كَلي و به عوض سينه‏بند، زنّار پلاس و به عوض زيبايي، سوختگي خواهد بود؛ مردانت به شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد و دروازه‏هاي وي، ناله و ماتم خواهند كرد و او خراب شده، بر زمين خواهد نشست . ( تورات، كتاب اشعياء نبي، باب سوم، فقره 16 26 )
افزون بر موارد فوق، در كتاب مقدس، وجوب پوشاندن موي سر( تورات، سفر اعداد، باب 5، فقره 18 ) لزوم پرهيز از زنان فريبكار و بيگانه ( تورات، كتاب روت، باب دوم، فقره 8 10 )، نهي از لمس و تماس ( تورات، كتاب امثال سليمان نبي، باب ششم، فقره 1 10 و 20 26 ) و واژه چادر ( همان مدرك، باب سوم، فقره 15 )، نقاب ( تورات، كتاب اشعياء نبي، باب 47، فقره 1 و 2 ) و بَرقَع ( تورات، كتاب غزل‏هاي سليمان، باب 4، فقره 1 ) آمده است؛ به عنوان نمونه در مورد عروس يهودا مي‏خوانيم:
پس رخت بيوكي را از خويشتن بيرون كرده، برقعي به رو كشيده و خود را در چادري پوشيد و به دروازه عينايم كه در راه تمنه است، بنشست ( تورات، سفر پيدايش، باب 38، فقره 14 و 15 ).
در «تلمود» اصلي‏ترين كتاب فقهي كه به گفته ويل‏دورانت، اساس تعليم و تربيت يهود است( ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج12، ص34 . )، نيز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سكوت زن و پرهيز از هرگونه آرايش براي ساير مردها( همان، ص31 )، پرهيز از نگاه زن به مردان بيگانه ( همان، ج1، ص492 )، اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم( همان، ص30 ) و لزوم پرهيز از هر امر تحريك‏آميز( همان، ج12، ص28 )، تأكيد شده است.
برابر حكم سخت‏گيرانه تلمود، اگر رفتار زن فضيحت‏آميز باشد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ كتوبا(مهريه) طلاق دهد و زناني كه در موارد زير به رفتار و كردار آنها اشاره مي‏شود، ازدواجشان باطل است و مبلغ كتوبا(مهريه) به ايشان تعلّق نمي‏گيرد؛ زني كه از اجراي قوانين ديني يهود سرپيچي مي‏كند و في‏المثل بدون پوشاندن سرِ خود، به ميان مردان مي‏رود، در كوچه و بازار پشم مي‏ريسد و با هر مردي از روي سبك سري به گفت‏وگو مي‏پردازد. زني كه در حضور شوهر خود، به والدين او دشنام مي‏دهد و زن بلند صدا كه در خانه با شوهر خود به صداي بلند درباره امور زناشويي صحبت مي‏كند و همسايگانِ او مي‏شنوند كه چه مي‏گويد ( گنجينه‏اي از تلمود، ص186 ).
برخورد حضرت موسي(علیه السلام) با دختران شعيب كه به آنان فرمود تا پشت سر او حركت كرده، از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند، و نيز سيره عملي يهوديان مبني بر استفاده از چادر و برقع و روبند، تفكيك و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در كنيسه، ناشايسته شمردن اشعاري كه در تمجيد زيبايي زنان سروده شده است و ايراد خطابه توسط زنان از پشت پرده، بيانگر كيفيت شديد و سخت‏گيرانه حجاب نزد يهوديان است.

گفتار سوم)حجاب در آيين مسيحيت
 

مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت‏گيري بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج امري مقدس محسوب مي‏شد و طبق نوشته ويل دورانت، در سن بيست سالگي اجباري بود ( تاريخ تمدن، ج 1، ص 439 )؛ اما از ديدگاه مسيحيت قرون اوّليه، تجرّد، مقدس شمرده مي‏شد. شايان ذكر است كه اكنون مسيحيت، ازدواج را براي تمام مسيحيان مقدس مي‏شمرد و تنها آن را براي پاپ و اسقف‏هاي كليسا ممنوع مي‏داند.
بنابراين مسيحيت، براي از بين بردن زمينه هرگونه تحريك و تهييج، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هر گونه آرايش و تزيين فراخواند. برابر متون تاريخي، چادر و روبند، براي همگان حتّي براي خاتون‏هاي اشراف ضروري بود و در اعياد نيز كسي آن را كنار نمي‏گذاشت؛ بلكه با طلا و نقره و پارچه‏هاي زربفت آن را تزيين مي‏نمودند و حتّي براي تفريح نيز با حجب و حياي كامل در مجالس انس و يا گردش‏هايي دور از چشم نامحرمان، شركت مي‏جستند.
انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجيل مي‏خوانيم:
همچنين زنان پير در سيرت متقي باشند و نه غيبت‏گو و نه بنده شراب زياده، بلكه معلمات تعليم نيكو؛ تا زنان جوان را خِرَد بياموزند كه شوهر دوست و فرزند دوست باشند؛ و خردانديش و عفيفه و خانه‏نشين و نيكو و مطيع شوهران خود كه مبادا كلام خدا متهم شود ( انجيل، رساله پولس بتيطس، باب دوم، فقره 1 6 )
در «كتاب مقدس» در مورد لزوم آراستگي به حيا و كنار نهادن آرايش ظاهري چنين آمده است:
همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباسِ مزّين به حيا و پرهيز؛ نه به زلف‏ها و طلا و مرواريد و رختِ گران‏بها ...زن با سكوت به كمال اطاعت تعليم گيرد و زن را اجازت نمي‏دهم كه تعليم دهد يا بر شوهر مسلّط شود؛ بلكه در سكوت بماند ( انجيل، رساله پوليس به تيموناوءس، باب دوم، فقره 9 15 ).
همچنين اي زنان، شوهران خود را اطاعت نماييد تا اگر بعضي نيز مطيع كلام نشوند، سيرت زنان ايشان را بدون كلام دريابد چون ‏كه سيرت طاهر و خدا ترس شما را ببينند و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلّي شدن به طلا و پوشيدن لباس بلكه انسانيت باطني قلبي در لباس غير فاسد، روح حليم و آرام كه نزد خدا گرانبهاست؛ زيرا بدين گونه زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكل به خدا بودند، خويشتن را زينت مي‏نمودند ( انجيل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 6 )
افزون بر موارد پيشين، «عهد جديد» نيز لزوم پوشاندن موي سر، به ويژه در مراسم عبادي( انجيل، رساله اول پولس رسول به قرنتيان، باب يازدهم، فقره 1 17 )، لزوم سكوت به ويژه در كليسا( همان، باب چهاردهم، فقره 34 36 )، با وقار و امين بودن زن ( انجيل، رساله پولس رسول به تيمونائوس، باب سوم، فقره 11 ) و نهي از نگاه ناپاك به بيگانگان را خاطرنشان ساخته، مي‏گويد:
كسي كه به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است؛ پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش كن و از خود دور انداز؛ زيرا تو را بهتر آن است كه عضوي از اعضايت تباه گردد، از آن كه تمام بدنت در جهنم افكنده شود ( انجيل متي، باب اول، فقره 28 30 و باب هجدهم، فقره 8 10 ).
دستورات ديني پاپ‏ها و كاردينال‏هاي مسيحي كه بر اساس آن پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ نمودن گوش‏ها و آويختن گلوبند ، خلخال ، طلا و دستبند قيمتي ، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود ، شدت بيشتري رانشان مي‏دهد( زن و آزادي، ص 53 ).
در مورد سيره عملي زنان مسيحي، دائره المعارف لاروس مي‏گويد:
دين مسيحي ، براي زن ، خِمار را باقي نهاد؛ وقتي وارد اروپا شد ، آن را نيكو شمرد. زن‏ها در كوچه و وقت نماز ، خمار داشتند. در قرون وسطي ، خصوصاً قرن نهم ، خمار رواج داشت. آستين خمار، شانه زن را پوشيده ، تقريباً به زمين مي‏رسيد. اين عادت تا قرن سيزدهم باقي بود ( زن و آزادي، ص 65 )
ويل دورانت نيز در مورد سيره عملي زنان مسيحي چنين مي‏نويسد:
ساق پاي زنان چيزي نبود كه در ملأ عام و يا رايگان به چشم خورد.... البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّي براي روحانيون بود كه كاردينال‏ها، درازي جامه‏هاي خواتين را معيّن مي‏كردند. هنگامي كه كشيشان چادر و روبند را يكي از اركان اخلاقيات عيسوي دانستند، به دستور زن‏ها، چادرها را از مشمش ظريف و حرير زربفت ساختند... ( تاريخ تمدن، ج 13، ص 498 500، با اندكي تصرف و تلخيص ) تصويرهايي كه از پوشاك مسيحيان و زنان اروپا به جا مانده، به وضوح حجاب كامل زنان را نشان مي‏دهد( پوشاك اقوام مختلف، ص 116 ).
در روايات ما نيز چنين آمده است:
حضرت عيسي (علیه السلام) فرمود:
از نگاه كردن به زنان بپرهيزيد؛ زيرا شهوت را در قلب مي‏روياند و همين، براي ايجاد فتنه در شخصِ نگاه كننده كافي است ( سفينة البحار، ج 2، ص 596 ).
دكتر «حكيم الهي» استاد دانشگاه لندن در كتاب «زن و آزادي» پس از تشريح وضعيت زن نزد اروپاييان، در مورد حكم پوشش و حجاب زن نزد مسيحيت، عقايد «كلمنت» و «ترتوليان»، (دو مرجع مسيحيت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو مي‏كند:
زن بايد كاملاً در حجاب و پوشيده باشد، مگر آن‏ كه در خانه خود باشد زيرا فقط لباسي كه او را مي‏پوشاند، مي‏تواند از خيره شدن چشم‏ها به‏سوي او مانع گردد. زن نبايد صورت خود را عريان ارائه دهد تا ديگري را با نگاه كردن به صورتش وادار به گناه نمايد. براي زن مؤمن عيسوي، در نظر خداوند، پسنديده نيست كه نزد بيگانگان به زيور آراسته گردد و حتّي زيبايي طبيعي آن نيز بايد مخفي گردد؛ زيرا براي بينندگان خطرناك است . ( زن و آزادي، ص 53 )
به استناد قرائن موجود اعم از نمونه‏هاي لباسي كه در گذشته استفاده مي ‏شده است و شمايل قديمي حضرت مريم و فرهنگ و تمدن آن زمان در فلسطين مي ‏توان به اطمينان گفت كه حضرت مريم حداقل همين حجابي را كه ما مي ‏شناسيم داشته است.
اقليت هاي مذهبي كه در قلمرو حكومت اسلامي زندگي مي كنند موظفند مقررات و قوانين كشور اسلامي را رعايت كنند. از جمله مواردي كه اقليت هاي مذهبي در جامعه اسلامي بايد رعايت كنند عبارتند از:
1- رعايت كليه مقررات و قوانين اسلامي ، كشورهاي محل اقامت
2- احترام به مقررات و شعائر ديني
3- عدم تظاهر به منكرات، ( جواهر الكلام، ج 21، كتاب جهاد، صص271 268 ).
اقليت هاي مذهبي نمي توانند سنت هاي حاكم بر جامعه اسلامي را بشكنند و طبق قراردادشان با حكومت اسلامي نبايد به حدود و احكام اسلامي تجاوز كنند.

گفتار چهارم)حجاب در آیین اسلام
 

حجاب به عنوان يکي از شعائر برجسته اسلام، موضوعي جالب توجه و مورد مناقشه بين اصحاب فکر، عالمان ديني و همچنين شهروندان جامعه ديني قرار گرفته است. حجاب همچنين بعد از رشد روز افزون پديده بانوان محجبه در کشورهاي غربي به يکي از چند مبحث مورد توجه مردمان مغرب زمين تبديل شده تا جايي که جنبه هاي نظري و معرفتي در کنار جنبه هاي عملي و رفتاري آن مورد بررسي و مداقه دانشمندان و جامعه شناسان آن ديار نيز قرار گرفته است. «حجاب»، اين واژه عربي، در نگاهي به معناي پوشيدن، پوشش، پرده و حاجب است که البته در اين ميان، معناي «پرده» بيشترين کاربرد را دارد و همين امر موجب شده است که عده زيادي گمان کنند که اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود .
انديشمند شهيد مرتضي مطهّري در اين باره مي فرمايد:
پوشش زن در اسلام اين است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد. حدود اين پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنّت، مي توان به دست آورد. آياتي که در اين باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس هاي زن و مرد را ذکر کرده است، بدون آنکه کلمه«حجاب» را به کار برده باشد.
حجاب داراي ابعاد مختلفي همچون معرفتي، ديني، تاريخي و نمادين است. حجاب به تعبيري روشن يکي از مرزهاي نفوذ ناپذير عالم اسلام با دنياي غير است. ردپاي حجاب در غرب حتي به حوزه هاي پسامدرنيسم، فمنيسم بومي و اسلامي، نماد و سبک شناسي و مسائل قدرت کشيده شده است. اين موارد فقط واجد يک مفهوم اند :

قدرت و اهميت حجاب
 

حجاب بعد از تولدش درمشرق زمين هنوز هم دربسياري ازمناطق جهان نشانه زنده بودن سنت ودين است. اما حجاب در نگاه غرب، نماد غيريت اسلام و همچنين نماد و مظهر ظلم به زنان مسلمان است.اين طرز تلقي ناصواب از حجاب در مواردي بسيار، احساسات ضد اسلامي آنها را بر مي انگيزد .
حجاب در معناي کلي و عملي آن در غرب فرآيندي را سبب ساز شده است که فرد محجبه، آن را به عنوان نماد و شاخص موقعيت اجتماعي و هويت خويش قرار مي دهد.حجاب امروز به خصوص در غرب به واسطه موج گرايش به آن متضمن پيوندهاي پيچيده علائق و باورهاي فردي، سياسي و مذهبي است. حجاب براي بسياري نماد آشکاري از ايمان و عقيده شخصي آميخته با مسائل ديني و فرهنگي است و براي بسياري ديگر مبارزه اي سياسي و عبادي عليه وضع موجود و مبارزه اي نمادين براي بهبود شرايط موجود.
حجاب هر چه باشد به مانند ساير تکاليف وابسته به اصول اسلام يک تکليف است. تکليفي به مثابه پرچمي که مشخص مي کند چگونه بايد زيست و براي تقرب به خداي خويش آن را بايد رعايت کرد. البته حجاب هم نه تحميلي بلکه انتخابي است؛ زيرا يکي از افتخارات دين اسلام اين است که دين انتخاب است نه تحميل. مگر نه اينکه نمي توان به زور آدميان را با حجاب يا بي حجاب کرد. نمونه بارز آن شکست پروژه کشف حجاب اجباري رضاخان است. رضا شاه در پروژه اش شکست خورد. چون از مباني ذهني و فکري مردم که همانا ارادت قلبي به دستورات اسلام است، ناآگاه بود.
بنابر گواهي متون تاريخي، در اکثر قريب به اتفاق اقوام و ملل، حجاب در ميان زنان معمول بوده، هر چند فراز و نشيب هاي زيادي را طي کرده است و گاهي با اِعمال سليقه ي حاکمان تشديد يا تخفيف يافته است ولي هيچ گاه به طور کامل از ميان نرفته است .
مورخان به ندرت از اقوامي بدوي ياد مي کنند که زنان شان داراي حجاب مناسب نبوده يا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر مي شدند . تعداد اين اقوام به قدري نادر است که در مقام مقايسه - به قول انديشمندان- قابل ذکر نيستند و شايد بتوان گفت وجود برخي موانع سبب جلوگيري از بروز تمايلات و استعدادهاي فطري و طبيعي آنان شده است و يا عواملي باعث انحراف آنان از مسير فطرت گشته است ( حجاب در اديان الهي، ص 22 ).
شهيد مطهري در مورد اين که کدامين اقوام داراي حجاب بوده اند چنين بيان مي کند :
در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است اما در عرب جاهليت حجاب وجود نداشته است و به وسيله ي اسلام در عرب پيدا شده است ( مسئله حجاب، ص 5 ).
«مهدي قلي هدايت» در کتاب «خاطرات و خطرات» در خصوص پوشش زنان در ملل مختلف مي گويد :
اگر به لباس ملي کشورهاي جهان بنگريم به خوبي حجاب و پوشش زن را در مي يابيم؛ براون واشنايور ، نويسنده ي غربي ، در کتابي به نام پوشاک اقوام مختلف ، پوشاک اقوام گوناگون جهان از عهد باستان تا قرن بيستم را به صورت مصور ارائه کرده اند . نگاهي کوتاه به اين کتاب روشنگر اين واقعيت است که در عهد باستان در ميان يهوديان، مسيحيان، زرتشتي ها، يونانيان و اهالي روم، آلمان، خاور نزديک و برخي مناطق ديگر پوشش زن به طور کامل رعايت مي شده است ، به گونه اي که زنان چين در معابر عمومي جز در پرده و ملحفه ظاهر نمي شدند و در خانه نيز داراي اندروني و بيروني بوده اند . ( خاطرات و خطرات، ج4 ص 405 )
بدون شك، پوشش زن در برابر مردان بيگانه، يكي از ضروريات دين اسلام است. قرآن كريم مي‏فرمايد:
به مردان مؤمن بگو :
چشمان خود را از آنچه حرام است مانند ديدن زنان نامحرم و عورت ديگران فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ كنند، اين براي آنان پاكيزه تر است ، قطعاً خدا به كارهايي كه انجام مي دهند، آگاه است ( نور، آیه30 ) و به بانوان باايمان بگو چشم‏هاي خود را فروپوشند و عورت‏هاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينت‏هاي خود را، جز آن مقداري كه ظاهر است، آشكار نسازند و روسري‏هاي خودرا بر سينه خود افكنند و زينت‏هاي خود را آشكار نسازند؛ مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم‏كيششان، كنيزانشان و مردان سفيهي كه تمايلي به زنان ندارند و كودكاني كه از امور جنسي بي‏اطلاعند و پاهاي خود را بر زمين نكوبند تا زينت‏هاي پنهانشان آشكار شود و همگي به سوي خداوند توبه كنيد اي موءمنان؛ باشد كه رستگار شويد ( نور، آيه 31 ).
افزون بر آن، در آيات ديگر، پوشيدگي كامل اندام( احزاب،آیه 59 )، نيك و شايسته، با وقار و بدور از تحريك سخن گفتن و دوري از آرايش‏هاي جاهليت نخستين توصيه شده است( احزاب، آيه 32 ). در روايات نيز پوشيدن جامه بدن‏نما و نازك نزد نامحرم( سنن ابي‏داوود، ج2، ص383 )، آرايش و استعمال عطر در خارج از خانه( بحارالانوار، ج103، ص243 )، اختلاط فساد برانگيز زن و مرد( ناسخ التواريخ، ج2 )، دست دادن و مصافحه با نامحرم( همان، ص163 ) و تشبه به جنس مخالف ( بحارالانوار، ج103، ص258 ) منع شده است و مردان با غيرت( نهج‏الفصاحه، ص143 )، به هدايت و كنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم( وسايل الشيعه، ج14، ص138و141 ) و دوري از چشم‏چراني توصيه شده‏اند.
در مجموع مي توان گفت حجاب به معناي يک رفتار انساني در طول تاريخ با فراز و نشيب هاي فراواني همراه بوده و گرايش هاي مختلفي در هر دوره بر نوع حجاب افراد مؤثر بوده است . اگر چه رسم حجاب در بين اقوام غير عرب مانند ايران باستان ، اروپا، قوم يهود و ... مرسوم بوده است. اسلام، نه تنها واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگيري از افراط و تفريط هايي که در طول تاريخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظيم و تخفيف آن همت گماشته است و آن را به صورتي متعادل ، صحيح و متناسب با فطرت انساني زن ارائه نموده است.
پس معلوم شد كه تفاوت اساسي حجاب اسلامي با حجاب اديان گذشته، در اين است كه اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعديل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفريط، سهل‏انگاري مضرّ يا سخت‏گيري بي‏مورد به جامعه بشري ارزاني داشته است. حجاب اسلامي همچون حجاب مورد توصيه پاپ‏ها، به معناي حبس زن در خانه يا پرده‏نشيني و دوري از شركت در مسائل اجتماعي نيست؛ بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه، موي سر و اندام خويش را بپوشاند و به جلوه‏گري و خودنمايي نپردازد تا در جامعه، غريزه آتشين جنسي تحريك نگردد؛ بلكه در محيط خانواده، اين غريزه به صورت صحيح ارضا گردد.

 


ارسال مقاله توسط كاربر محترم سايت : alghalam
ع