تاريخ نگاري مصر در قرن نوزدهم (4)


 

نويسنده:جمال الدين شيال *
مترجم: غلامحسين نوعي**




 

تاريخ مصر در قرن نوزدهم در زمان حكمراني سلسله محمد علي
 

سوژه ديگري كه مورخان مصري آن عصر بدان پرداختند تاريخ قرن نوزده مصر و سلسله حاكمان معاصر بود. الجبرتي با نگارش دو كتاب به نام هاي عجائب الاخبار و مظهر التقديس آغازگر اين مجموعه كتبي بود كه در اين حيطه نگارش يافتند و مورخان ديگر گام در راه او نهادند. خليل الرجبي كتابي درباره تاريخ زندگي محمد علي نوشت كه اين كتاب هنوز به صورت نسخه خطي باقي مانده است. سليم نقاش با كتاب مصر للمصريين اين راه را ادامه داد. سه جلد اول از اين مجموعه نه جلدي – كه اكنون در دست نيست – به تاريخ سلسله محمد علي تا زمان اسماعيليان پرداخته و شش جلد ديگر به دوران حكومت توفيق و انقلاب عربي مي پردازد. نويسندگان ديگري كه در اين عرصه قلم فرسايي كردند عبارتند از محمد فريد با كتاب البهجه التوفيقيه درباره تاريخ زندگي محمد علي،‌ و جرجي زيدان با كتاب تاريخ مصرالحديث كه در جلد دوم كتاب به تاريخ مصر جديد پرداخته است.

6. زندگي نامه
 

زندگي نامه نويسي هم از كارهايي بود كه مورخان مصري قرن نوزده بدان اقدام كردند. كتاب هاي عمومي زندگي نامه اي در اين قرن وجود دارد كه شامل زندگي نامه شماري از مردان معروف مصر، خواه متعلق به قرن نوزده و خواه متعلق به گذشته، است. از جمله اين كتاب ها مي توان به اشهار مشاهير الاسلام في الحرب والسياسيه به قلم رفيق الفطم درباره رهبران معروف اسلام و كتاب حماه الاسلام تأليف مصطفي نجيب اشاره كرد. هردوي اين كتاب به شرح زندگي قهرمانان صدر اسلام مي پردازند. كتاب هاي ديگري كه در همين طبقه جاي مي گيرند عبارتند از مشاهير الشرق نوشته جرجي زيدان نوابغ الاقبات و مشاهيرهم في القرن التاسع نوشته توفيق اسكاروس،‌ و تراجم اعيان القرن الثالث العشر( زندگي نامه بزرگان قرن سيزده ) نوشته احمد تيمور. دسته ديگري از اين كتاب ها به زندگي نامه هاي فردي تعلق دارد. دراين دسته،‌ مؤلف، فقط زندگي نامه يك نفر را بررسي كرده است. از جمله اين كتاب ها كه همگي به بزرگان قرن نوزده تعلق دارند مي توان به زندگي نامه رفاعه با نام حيات الزمان اشاره كرد كه به قلم شاگردش صالح المجيدي نوشته شده است. كتاب هاي ديگر، زندگي نامه محمود پاشا الفلكي به قلم احمد زكي و زندگي نامه اسماعيل الفلكي مؤسس دانشگاه مصر به قلم محمد لبيب است. زندگي نامه ابوالمسعود به قلم فرزندش محمد النسي نيز در همين دسته جا مي گيرد.
آخرين دسته از زندگي نامه ها، زندگي نامه هاي خود نگاشته است. يكي از بهترين نمونه هاي آن،‌ زندگي نامه خود نگاشته علي مبارك است كه در بخشي از كتاب خطه خود در قسمت معرفي و توصف زادگاه خود «عبار» گنجانده است. دو نمونه عالي ديگر، زندگي نامه محمد عمرالتونسي با نام تشحيث الاذين (تشحيذ الاذهان؟) و زندگي نامه عبدالله النديم تحت عنوان كان و يكون است.

7 . رمان تاريخي
 

آخرين مورد،‌ رمان تاريخي است. رمان تاريخي يكي از انواع ادبي است كه نويسندگان مصري براي اولين بار در اواخر قرن نوزده با آن آشنا شدند. اولين گام در اين مسير را جرجي زيدان برداشت. او هيجده رمان نوشت و كوشيد در آنها تاريخ اسلام و مسلمانان از زمان پيامبر تا قرن نوزده را روايت كند. درست است كه خود رمان در مقام يك اثر ادبي، ‌قبل از آن در مصر با كتاب عيسي بن هاشم محمد المويليحي آغاز گشته بود، اما اين جرجي زيدان بود كه براي اولين بار، وقايع تاريخي را مبناي موضوع رمان هاي خود كرد.
اين هنر به سرعت جاي خود را در ميان مصريان قرن بيستم باز كرد و نويسندگان فراوان – از جمله محمد فريد ابو حديد، نجيب محفوظ، علي احمد باكثير و محمد سعيد العيريان – شهرت خود را قبل از همين سبك نويسندگي كسب كردند.

8 . تاريخ نگاري به زبان هاي خارجي
 

آخرين ويژگي كه معرف جنبش تاريخ نگاري مصر در قرن نوزده است تأليف كتب و مقالات به زبان هاي اروپايي به خصوص فرانسه است. اين ويژگي هرگز تا آن زمان در ميان مصريان سابقه نداشت. اين نكته هنگامي مشهودتر مي شود كه بدانيم مورخان و متفكران اسلامي با زبان هاي خارجي ديگر به ويژه فارسي و تركي نيز آشنا بودند.
از جمله متفكراني كه با زبان تركي آشنايي داشتند مي توان به ابن دقماق، العين، ابن تقري بردي، و ابن اياز اشاره كرد و حسن الجبرتي با تركي و فارسي [آشنايي كامل داشت؛]اما تا قبل از قرن نوزده نمي توان هيچ موردي را يافت كه نويسندگان مصري به زباني غير از عربي قلم زده باشند. دليل اين امر نيز آن بود كه زبان عربي، زبان علم و ادبيات در قرون وسطي به شمار مي رفت.
دليل اين گرايش جديد مورخان مصري قرن نوزده آن بود كه زبان فرانسوي تبديل به زبان ميانجي در حوزه هاي ادبيات و سياست شده بود. مورخاني كه براي تأليف كتب خود از اين زبان استفاده مي كردند اعضاي هيأت هاي آموزشي بودند كه تحصيلات خود را در فرانسه به پايان رسانيده بودند و فرانسه را در مدرسه زبان هاي خارجي آموخته بودند.
معروفترين نويسنده اين دسته، يعقوب آرتين، نويسنده ارمني الاصل مصر بود. او تحصيلات خود را در اروپا به پايان رساند و پست هاي فراواني در دولت مصر به دست آورد. يعقوب آرتين در سال 1873 معلم خصوصي فرزندان خديو اسماعيل بود، در سال 1879 مسئول دفتر امور خارجه كاخ خديو بود و در سال 1884 نيز معاونت وزارت آموزش و پرورش مصر را بر عهده داشت. وي علاقه وافري به ايجاد تحولات فرهنگي به ويژه تاريخ داشت. از جمله مقالات و رساله هايي كه وي به زبان فرانسه نوشت مي توان به موارد زير اشاره كرد :
1. آموزش عمومي در مصر ( پاريس، 1890 ). اين كتاب را در سال 1894 علي بهجت به زبان عربي ترجمه كرد و توسط نشر بلاغ چاپ گرديد.
2. مالكيت ارضي در مصر ( قاهره، 1883 ). اين كتاب را سعيد آمون ترجمه و در سال 1307 هجري توسط نشر بلاغ به چاپ رسيد.
3. تأملاتي در باب آموزش عمومي در مصر ( قاهره، 1894).
جداي از اين كتاب ها، او مقالات فراواني نيز در باب موضوعات تاريخي نوشت كه همگي در بولتن انجمن جغرافياي مصر به چاپ رسيدند.
محمد الفلكي، نويسنده مصري ديگري است كه كتاب هاي فراواني به فرانسه نوشت. از مهم ترين كتب و مقالات او عبارتند از :
1 ـ رساله اي در باب تقويم عربي پيش از اسلام تا زمان ظهور حضرت محمد. اين مقاله در سال 1858 در مجله آسياتيك به چاپ رسيد و احمد زكي مترجم رسمي دربار اسكندريه آن را ترجمه كرد و در بلاغ به چاپ رساند.
2 ـ رساله اي در باب اسكندريه قديم (كپهناگ، 1872).
الفلكي مقالات فراواني نيز به زبان فرانسه تأليف كرد كه در گاهنامه هاي علمي مختلف در مصر و اروپا به چاپ رسيدند كه از ميان اين گاهنامه ها مي توان به انجمن جغرافياي خديويان قاهره، بولتن انجمن مصريان، مجله آسياتيك و گاهنامه فرهنگستان سلطنتي بلژيك اشاره كرد.
قدري پاشا يكي ديگر از نويسندگان مصري است كه به فرانسه مي نوشت و معروفترين كتابش يادداشت هايي در باب جغرافيا است كه در سال 1869 در قاهره به چاپ رسيد. نويسنده ديگر، علي بهجت است كه كتاب كاوش هاي الفسطاط او به عربي هم ترجمه شد. او افزون براين كتاب، مقالات فراواني در باب تاريخ و جغرافيا دارد كه همگي در بولتن انجمن مصريان به چاپ رسيدند. محمد مختار از ديگر نويسندگان اين دسته است كه مدتي والي حرار نيز بود. مقالات او هنوز هم داراي اعتبار فراواني براي محققاني است كه درباره تاريخ اين شهر تحقيق مي كنند. مقالات مختار در بولتن انجمن جغرافياي خديويان قاهره به چاپ رسيدند. يكي از مهم ترين مقالات او به زبان فرانسه كه در سال 1876 به چاپ رسيد يادداشت هايي در باب سرزمين حرار نام دارد.
ديگر نويسندگاني كه به فرانسه قلم مي زدند عبارتند از احمد كمال كه جداي از كتب عربي اش، مقالات فراواني به زبان فرانسه در بولتن انجمن مصريان به چاپ رساند و احمد شفيق كه كتاب او با نام برده داري در اسلام را احمد زكي ترجمه كرد. احمد زكي يادداشت هاي تاريخي مهمي را به اين كتاب افزود و آن را در سال 1309 هجري در بلاغ به چاپ رساند. مي بينيم كه پژوهش هاي تاريخي كه داراي مبناي علمي مدرن بودند ديگر محدود به شرق شناسان اروپايي نماند و مصريان در قرن نوزده، حضوري فعال در اين عرصه داشتند. مقالات فراوان آنها هم در مصر و هم خارج از مصر به زبان فرانسه به چاپ مي رسيد و نام مورخاني چون محمد الفلكي، اسماعيل الفلكي، محمد مختار، يعقوب آرتين، احمد كمال و علي بهجت، هم شأن با خاور شناساني چون كاسانوا، هرتز، مارتيه و بروش و در مجلات مختلف مي آمد.

پی نوشت ها :
 

* جمال الدين شيال (1911-1967م) مورخ معاصر مصري و مؤلف کتاب هايي از جمله تاريخ الاسکندريه و تاريخ مياط و تاريخ مصرالاسلاميه است. کتاب مفرج الکروب في اخبار بني ايوب که با تصحيح وي به چاپ رسيده به فارسي ترجمه شده است.
** کارشناس ارشد تاريخ دوره ايران اسلامي

منبع: فصلنامه تخصصي تاريخ اسلام شماره 37