سنت هاي الهي و رويدادهاي تاريخ (1)


 

نويسنده: زهرا روح الهي اميري




 
توجه به تاريخ و حوادث عالم از گذشته هاي دور براي انسان ها اهميت وافري داشته است. اين امر براي مورخان مسلمان به جهت اهداف خاص شان از پيگيري تاريخ، اعتبار بيشتري داشت. مقريزي، مورخ مصري قرن نهم، مانند بسياري از مورخان مسلمان توجه ويژه‌اي به تاريخ داشته است، گرچه او در زمينه هاي ديگر هم قلم زده است. او مانند مورخ معاصرش، ابن خلدون، از اولين كساني است كه به چرايي و چگونگي وقايع و حوادث عالم توجه كرده است. در ميان آثار مقريزي، كتاب اغاثهًْ الامه بكشف الغمه به دليل نگاه فلسفي و توجه خاص او به تأثير مسائل اجتماعي و اقتصادي به رويدادهاي تاريخي، متمايز از ديگر آثار اوست.
واژه هاي كليدي: مقريزي، نگرش تاريخي، سنّت الهي، قانون مندي در تاريخ.

مقدمه
 

كتاب اغاثهًْ الامه بكشف الغمه (نجات امت با برطرف كردن غم و اندوه) تأليف تقي الدين احمد بن علي المقريزي در حوزه تاريخ با اهتمام دكتر جمال الدين الشيال در 1358 ق منتشر شده است. مستشرقان زيادي در تأليفات خويش به اين كتاب استناد كرده اند؛ اين كتاب از اهميت بسياري برخوردار است، به گونه‌اي كه شيال معتقد است كه تاريخ نگاران مصري از آن بي نياز نيستند. كتاب شامل يك مقدمه و هفت فصل مي باشد. مؤلف در مقدمه علت تأليف كتاب را ريشه يابي مشكلات و معضلات عصر خود بيان مي كند.
فصل اول به بيان اهميت تاريخ مي پردازد و به اين قاعده كلي اشاره مي كند كه هميشه انسان ها گذشته را بهتر از حال مي دانند، زيرا مصائب اندكي را كه خود مي چشند بيش از مصائب ديگران تلقي مي كنند. مولف مي گويد بيان تاريخ گذشته به تحمل مصائب كنوني مي تواند كمك كند.
مقريزي براي شناساندن تاريخ در فصل دوم به سير حوادث و وقايع تلخ تاريخي مصر از زمان هاي دور تا سال 776 ق اشاره مي كند. فصل سوم به علل و عوامل وقايع و مصائب تا زمان مؤلف اختصاص يافته است. فصل چهارم در بيان اقسام مردم و احوالات آنهاست كه با ديدگاهي اجتماعي در پنچ قسم مردم را دسته بندي كرده و ميزان خسارتي كه در اين وقايع ديده اند را بررسي نموده است.
فصل پنچم در بيان افزايش قيمت اجناس و اخبار شدائد زمان به سبب زياد شدن اين قيمت ها است. در فصل ششم عوامل درمان آلام مردم بيان شده و در فصل آخر هم به بيان محاسن اين تدبير پرداخته است.
زيست نامه مقريزي تولد سنه 1364 م / 766 ق در منطقه «برجوان»، جايي كه امروزه در محدوده شهر قاهره قرار دارد، در خانواده‌اي معروف و اهل علم زاده شد. نياي او عبدالقادر بن محمدبن تميم محيي الدين مقريزي بعلبكي از محدثان و فقهاي بزرگ حنبلي مذهب بود كه در بعلبك از زينب بنت كندي و در دمشق از ابن عساكر و ابن قواص و در قاهره از بهاءبن قيم حديث شنيد. او به دليل تسلط بر مذهب حنبلي، شيخ دارالحديث ابن عساكر گشت. وفات عبدالقادر در سال 730 ق. (1) اما پدرش مدرس جامع طولون و يك فقيه حنفي شد. اين تغيير مذهب شايد به اين جهت بوده كه مذهب علامه شمس الدين ابن صائغ پدر همسر ايشان حنفي بوده است. (2) احمد نيز ابتدا مذهب حنفي داشت؛ ابن تغري بردي حتي از تمايلاتش به مذهب ظاهري هم خبر مي دهد؛ (3) ليكن به مسلك شافعي گراييد.(4) او از اساتيد به نام بهره برد و از آنها سماع حديث كرد؛ از جمله شيخ برهان الدين ابراهيم بن احمدبن عبدالواحد شامي، ناصرالدين محمد بن علي حراوي برهان الدين هيثمي و در مكه هم از ابن سكر و نشاوري.
مقريزي از اساتيدي چون اذرعي، بهاءالدين ابي البقا و اسنوي اجازه حديث دريافت كرد. او در علوم مختلف تصانيف مفيدي را عرضه كرد و به عنوان محدث، مورخ و صاحب فنون، معروف گشت.(5) به جهت موقعيت مناسب اجتماعي خانواده اش نسبت به تحولات زمان خود و مناسبات سياسي دولت مملوك آگاهي كامل داشت. احمد در دوران جواني با عنوان معلم فرزندان سلاطين و امراي دولت مملوكي وارد دارالحكومه شد و در آنجا به تدريس علوم ديني (قرآن، فقه، نحو، تفسير و حديث) و برخي علوم مثل تاريخ، تقويم، ادب و حساب مشغول شد.(6)
مقريزي به سبب موقعيت خانوادگي اش به منصب حكومتي وارد شد. اول بار در ديوان انشا در قلعه گمارده شد. (7) و سپس در منصب كتابت در 790 ه / 1388 م و بعد از آن به نيابت حكومت نزد قاضي القضات شافعي منصوب شد. علت اين امر تحول او از حنفي به شافعي و اشتهار مقريزي در اين مذهب بود. امامت در مسجد جامع الحاكم و شهر قاهره، مدرسي حديث مدرسه مويديه و گرفتن لقب استادي از موفقيت هاي بعدي مقريزي بود. تعيين مقريزي در اين منصب علمي به سفارش استاد بلند پايه او ابن خلدون به سلطان برقوق (784-801) صورت پذيرفت. اين آشنايي سبب شد تا برقوق، مقريزي را به شغل محتسب بگمارد. برقوق در سال 801 (ق) در حكمي او را به جاي شمس الدين محمد بجانسي، مسئول امور حسبه قاهره در بخش بحري قرار داد. (8) اين مشغله جديد زمينه هاي اختلاط و پيوند بيشتر او با طبقات مختلف مردم را فراهم آورد و به دنبال آن تسلط بر مسائل اقتصادي چون نقدينگي و ثبت دقيق كيل ها و مقياس هاي مختلف اوزان و در حوزه بهداشت رسيدگي به بهداشت شهر و در حوزه مشاغل سر و سامان دادن به اوضاع، مدارس و پزشكان، معلمين، مهندسين، معمارها و امور طلاب را براي او فراهم آورد.(9) اشتغال به اين امور مهم و سنگين باعث دوري مقريزي از امور علمي شد. مقريزي در همين سال ها ازدواج كرد. دخترش به سال 806 ه / 1403 م در سن شش سالگي به علت شيوع طاعون در مصر در گذشت و اين عاملي براي نوشتن كتاب اغاثهًْ الأمّه بكشف الغمه شد و به دنبال آن موجب كناره گيري وي از مناصب دولتي گرديد. البته اين احتمال هم وجود دارد كه وي به علت بحراني شدن اوضاع اقتصادي مصر در سال هاي قحطي يا به دلايل ديگر از مشاغل دولتي كناره گرفته و به عالم تدريس و مدرسه بازگشته باشد پس از آن او به دمشق رفت و در مدرسه اقباليه و اشرافيه به تدريس حديث پرداخت. اين بار ناصر فرج بن برقوق (808- 801 ه) جانشين ظاهر برقوق به او پيشنهاد نيابت و قضاوت دمشق را داد؛ اما تجارب گذشته اش و ملامت هايي كه از جانب حكومت به او رسيده بود او را از پذيرش اين منصب باز داشت.(10) چرا كه با ثروت به ارث رسيده از پدر ديگر لازم نديد تا وقت خود را در مجالس قضا صرف كند.(11)
اولين و بزرگ ترين تأليف مقريزي كتاب السيرهًْ النبويه بود كه با عنوان امتاع الاسماع بما للرسول من الانباء و الحفده و الاحوال و الاتباع معروف گشت. در سال هاي حضور در دمشق كتاب النزاع و التخاصم في ما بين بني اميه و بني هاشم را با تأكيد بر عصبيت هاي قبيله اي و با استفاده از نظريات ابن خلدون نگاشت. پس از ده سال اقامت در دمشق، بار ديگر به قاهره بازگشت و دوره جديدي از نشاط علمي و تدريس را شروع كرد. دوبار به حج رفت و در نوبت دوم مدت پنج سال در مكه اقامت گزيد و در اين مدت به درس و بحث و تأليفات كوچك پرداخت؛ از آن جمله است الكلام ببناء الكعبه بيت الله الحرام، ضوء الساري في معرفهًْ تميم الداري، الذهب المسبوك في ذكر من الحج من الخلفاء و الملوك، وصف حضرموت العجيبه و الاعلام بمن في ارض الحبشه من ملوك الاسلام. او دوباره به قاهره بازگشت و مهم ترين اثر خود با نام المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الآثار درباره آثار تمدني مصر و اخبار شهرهاي بزرگ آن و شرح حال دول را نگاشت كه شايد بتوان آن را انقلابي در موسوعه نويسي اين عصردانست.(12)
اهميت و ارزش علمي مقريزي به تأليفات بسيار نيست، بلكه به روش او در تأليف اين كتاب هاست. توجه مقريزي به مردم و گروه هاي مختلف آنها و مشكلات اجتماعي و مسائل اقتصادي، او را نه فقط مورخ راوي بلكه مورخي مبدع و تحليل گري توانا و حساب گري برجسته نشان داد. او موضوعات مختلف را با ادله خاص خود داراست و علاوه برطرح مشكلات و تشخيص درست آنها و بيان اسباب، علاج آن مشكلات را نيز توضيح داد.
علاوه بر آثار ذكر شده، از ميان انبوه آثار با ارزش مقريزي، كتاب ها و رساله هاي کوچك او داراي ارزش فراواني هستند. در اين ميان كتاب اغاثهًْ الامهًْ بكشف الغمه از مهم ترين آنهاست حاوي اطلاعات ارزشمندي از تاريخ مصر كه در كتب تاريخي ديگر به ندرت مثل آن پيدا مي شود كتاب فوق جزء محدود كتابهاي عربي تأليف شده در حوزه مسائل اقتصادي و اجتماعي است كه امروزه مورد توجه مورخان عصر حاضر قرار گرفته است.
وي در سراسر اين كتاب به بحث محوري قحطي و خشكسالي در مصر اشاره مي كند. سؤال اساسي او كه در مقدمه به آن اشاره كرده اين است كه چرا مصر در طول تاريخ با وجود رود پر آبي مثل نيل، به دفعات دچار قحطي و گرسنگي هاي گسترده شده است. او براي پاسخ گويي به اين سؤال به اسناد و مدارك گذشته مصر و همچنين كتب كهن مراجعه نموده و اين فرضيه را در مقدمه كتاب خويش مطرح و اثبات كرده كه قحطي هاي پي درپي محصول سوءتدبير علما، زعما و حكام و غفلت آنها از توجه به مصالح بندگان و زيردستان و مردم عادي بوده است.
حال در اين جا اين سؤال مطرح مي شود كه آيا ارتباطي طبيعي ميان فرضيه و سؤال مقريزي وجود دارد. پاسخ اين سؤال منفي است، اما در ذيل بحث فلسفه تاريخ و اجراي سنن الهي مي توان به خوبي ارتباط آن را دريافت.

پي نوشت ها :
 

1. ابن تغري بردي، النهل الصافي (بي جا: مكتبه شامله، بي تا) ص 138.
2. همان، ص 80
3. همان.
4. علي الرضا و احمد طوران، معجم التراث الاسلامي في مكتبات العالم (تركيه: دارلاعقبه، بيتا) 1، ص 351.
5. ابن تغري بردي، پيشين.
6. محمد مصطفي الزياده دراسات عن المقريزي (بي جا: مكتبه العريبه، 1971 م) ص 13.
7. در زمان حاضر اين ديوان وزارت خارجه نام دارد.
8.. اين تغري بردي، پيشين؛ البته تغري بردي در كتاب النجوم الزاهره اين مطلب را ذكر كرده، ولي نام شمس الدين البجاسي در آن ذكر شده است. ر. ك: ابن تغري بردي، النجوم الزاهره، (بي جا، مكتبه شامله، بي تا) ج 3، ص 285.
9. محمد مصطفي الزياده، پيشين، ص 14-15.
10. ابن تغري بردي، پيشين.
11. محمد مصطفي الزياده، پيشين، ص 16.
12. ابن تغري بردي، پيشين.
 

منبع:تاريخ اسلام- ش 38