خداوند آرامش است
خداوند آرامش است
یکی از آیاتی که در کتاب عهد عتیق خیلی تکرار شده است این است که : " آرام باش ، و بدان که من خدا هستم . " لذا نتیجه این گفته می تواند این باشد که : " نگران و آشفته باش ، تا هرگز خدا را نشناسی . "
برای این که با خدای خود ارتباط برقرار کنیم ، این نکته خیلی مهم است که بدانیم او فقط می تواند آن چیزی باشد که هست . و او تنها صلح و آرامش است . 1
از همه مهمتر ، خلقت با خشونت و تندی اتفاق نمی افتد – عملا آرام و ملایم صورت می گیرد . یعنی حرکت از دنیای نامرئی عالم معنا به دنیای مادی ، فرایندی پر سر و صدا و پرآشوب نیست – بلکه عملا بدون هرگونه سرو صداست .
در مدتی که طول می کشد تا این فصل را بخوانید ، میلیون ها میلیون حیات جدید در این دنیا به وجود می آید ، که همگی بدون رعد و برق و خشونت است . علت این امر آن است که آرامش تنها چیزی است که خداوند می شناسد .
حال اگر ما با وحشت و یا با رفتاری آشفته ، ترسناک و فوق العاده نگران با خدا سخن بگوئیم ، او کمکی نخواهد کرد . 2
ببینید ، وقتی ما با خالق خود به نحوی ارتباط برقرار می کنیم که حاکی از عدم آرامش است ، دائم این باورهای ناآرام را تقویت می کنیم . وقتی وحشت خود را حفظ می کنیم ، به آن عدم هماهنگی که بین ذهن ما و جسم ما به وجود آمده است بیشتر اطمینان می کنیم . در ضمن ، حالت ملتمسانه خود را رها می کنیم و چنین باور می کنیم که به خواست های ما پاسخ داده نمی شود ، و به احتمال زیاد خدا را برای خلق جنگ و نزاع و مجاز دانستن آن و دیگر زشتیها که جهان را فرا گرفته است سرزنش می کنیم . اما سرزنش خداوند برای عدم صلح و آرامش مانند نارگیلی است که فکر می کند کشمش است و نارگیلهای دیگر را به دلیل زندگی خشک خودش سرزنش می کند . " کشمش " با تصور باطل خود زندگی می کند ، ما نیز وقتی خدا را به دلیل نداشتن آرامش سرزنش می کنیم ، همان طور هستیم .
ما ضمن این که هنگام نماز یا ارتباط با خالق خود باید در قلبمان آرامش داشته باشیم ، باید خودمان هم " آرام باشیم " .
این امر به این معناست که قبل از دعا و مراقبه باید زمانی را صرف رسیدن به آرامش کنیم و مراقب تنفس خود باشیم . با بازدم و بیرون دادن نفس ، می توانیم تمرین کنیم تا تمام افکار ناآرام را رها کنیم ، و هنگام دم می توانیم با اشتیاق نفس بکشیم .
ما می توانیم به خود یادآوری کنیم که این همه عدم آرامش که در جهان است از آن خدا نیست ، از آن منیت است .... سپس می توانیم دعا کنیم تا به ما کمک کند به آرامش او برگردیم . با این روش می توانیم کمک مورد نیاز خود را جذب کنیم – همه چیز بستگی دارد به این که انرژی خواسته خود را برای آرامش با افکار و رفتارهایی هماهنگ کنیم که با آنها خواسته در آرامش دائمی باشد .
پي نوشت ها :
1-آرامش همیشه از سوی خداوند است . آرامش چیزی نیست که ساخته انسان باشد . انسان نمی تواند آن را بسازد بلکه تنها می تواند آن را دریافت کند . بنابراین باید یاد بگیریم که چگونه آن را دریافت کنیم . باید یاد بگیریم که چگونه پذیرا و آماده باشیم . باید یاد بگیریم چگونه به هستی خوش آمد بگوییم . زیبایی های بیشماری در اطراف ما وجود دارند ولی ما پذیرای آنها نیستیم . لطف و رحمت دائما بر ما می بارد ولی ما از وجود آن بی خبریم .
آرامش الهی همیشه در انتظار ماست ولی ما آن را نادیده می گیریم ، زیرا کارهای دیگری برای انجام داریم . ما مشغولیات زیادی داریم و بیش از اندازه سرگرم دنیا هستیم ، بطوری که فرصتی به خداوند نمی دهیم . حتی در خواب نیز به رویا دیدن و فکر کردن و نقشه کشیدن مشغول هستیم . تنها برای چند لحظه در شب هنگامی که خواب دیدن متوقف می شود آرامش الهی ما را در بر می گیرد . همین چند لحظه است که باعث احیای انسان می شود ، باعث می شود انسان پس از خواب دوباره احساس طراوت و تازگی کند . صبحگاهان هنگامی که از خواب بر می خیزیم نوعی احساس خوشایند سبکی و تازگی داریم ، احساسی که قابل دیدن نیست . اگر شب را خوب خوابیده باشید هنگام صبح احساس می کنید که در مکانی توام با آرامش بوده اید ، در بعد دیگری از هستی ، بعدی کاملا متفاوت از دنیای ذهن . احساس می کنید در بعدی آنچنان عمیق بوده اید که انرژ ی های شما دوباره احیا شده و ریشه ها یتان دوباره سیراب گشته است . احساس می کنید که دوباره از انرژ ی پر شده اید و بار دیگر آماده زندگی کردن ، مهرورزیدن و بودن هستید . ولی حتی این چند لحظه نیز در دنیای مدرن امروزی در حال نابود شدن واز میان رفتن است .
...... آرامش حقیقی آرامشی است همراه با لطف ، برکت ، شادی ، سرور. آرامش تنها به خودی خود کافی نیست ، زیرا می تواند منفی باشد . باید جریانی از شادی همراه آن باشد تا تبدیل به آرامش موجود در گلستان شود ، آرامشی که در آن پرندگان آواز می خوانند و گلها شکوفا می شوند .
دریافت سرور و شادی نیازمند شهامت است ، ولی بیچاره باقی ماندن هیچ شهامتی نمی خواهد .
اشو – کتاب عشق ، رقص زندگی - ص 128 – 127
2 - ذکر را هر چه آرام تر و آهسته تر بگویی ، بهتر به آسمان ها ربط پیدا می کند. حتّی اگر با لب هم نگو یی ، راه به جایی پیدا می کند که انبیاي سلف هم راه پیدا نکردند . به قول آن شاعر : « خود به خود گوینده ي ایاك نعبد، نستعینم »
کتاب مصباح الهدی - ص 276 – عارف بزرگ دولابی
ارسالي از طرف کاربر محترم : m_salehy
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}