فقه السيره نويسي؛ شيوه اي نوين در تاريخ نگاري اسلامي(3)


 

نويسنده:يعقوب جعفري




 

5. دروس السيره النبويه و عبرها (فقه السيره) نوشته دکتر احمد محمد عليمي
 

نويسنده اين کتاب در مقدمه اشاره مي کند که کتاب هايي با عنوان «فقه السيره» نوشته شده که هر کدام شيوه خاص خود را دارد؛ برخي از آنها فقط به استنباط احکام شرعي پرداخته اند، مانند ابن قيم در زادالمعاد و برخي، درس ها و عبرت هايي را که در فقه معاصر براي برطرف کردن نيازهاي مردم لازم است، استخراج کرده اند و برخي درس هاي مربوط به شيوه هاي جهادي و نظامي و فرماندهي سپاه را با توجه به سيره نبوي و تحليل جنگ هاي عصر پيامبر ارائه کرده اند. پس از اين تقسيم بندي اضافه مي کند که او سعي کرده با استفاده از کتاب هاي موجود، از هر حادثه اي درس ها و عبرت هاي لازم را از هر نوع که باشد، استخراج کند.(1)
شيوه علمي در اين کتاب، مانند ساير کتاب هاي مشابه، ذکر حوادث تاريخي عصر نبوي و سپس استخراج درس ها و عبرت ها از آن حوادث است. او پس از ذکر هر حادثه مهمي، نتايجي را که از آن حادثه برداشت کرده، با عنوان «الدروس والعبر» مي شمرد که شامل موارد مختلفي، مانند نتايج فقهي، نظامي، اجتماعي و اخلاقي است. براي مثال، پس از نقل مشروح حوادث جنگ بدر، دوازده مطلب از آن استخرج مي کند، از جمله:
-در جنگ ها براي اطلاع از نيروها و امکانات دشمن، جاسوسي کردن جايز است.
- در حالت جنگ علاوه بر عمليات جنگي، بايد از هر جهت، از جمله از جهت اقتصادي و فرهنگي به دشمن حمله کرد و توان او را از ميان برد.
- فرمانده سپاه اسلام بايد براي اداره جنگ با ديگران مشورت کند ودولت اسلام بايد مسئله شورا را، اصلي اساسي بداند.(2)

6. فقه السيره النبويه نوشته نجاح طائي
 

اين کتاب هر چند عنوان مستقلي دارد، ولي در رديف مجلدات کتاب السيره النبويه از همين نويسنده قرار گرفته و در شناسنامه کتاب، جزء سيزده معرفي شده است.
نجاح طائي نويسنده اي پرکار است و سبک و سليقه خاصي دارد و معتقد است که از سوي منافقان و امويان داستان هاي غير واقعي وارد تاريخ اسلام و سيره نبوي شده و نه تنها در حق اهلبيت، بلکه در حق خود پيامبر(ص) جفا شده است.
او در اين کتاب برخلاف فقه السيره نويسان اهل سنت و براساس مبناي خود، همه حوادثي را که در کتاب هاي سيره نقل شده، به پيامبر (ص) و روش آن حضرت نسبت نمي دهد. او کتاب خود را به دو بخش تقسيم مي کند:
بخش اول، شيوه پيامبر براي هدايت دولت و جامعه، بخش دوم، شيوه شيطاني براي گمراه کردن مردم.
بخش اول، مشتمل بر شش باب است و رواياتي را که صحيح مي داند در اين بخش نقل مي کند و احکام آنها را با عنوان «الدلائل والعبر» استخراج مي کند و باب پنجم را به داده هاي غزوه هاي پيامبر اختصاص مي دهد. اين باب با عنوان «الدروس المستوحاه من الحروب النبويه» است و خود دو بخش دارد:
نخست، دلالت هايي که از مجموع جنگ ها به دست مي آيد، مانند: رعايت اخلاق در جنگ، حرام بودن کشتن زخمي ها و حرام بودن مثله کردن جنازه دشمن. آنگاه يک يک غزوه ها را بررسي مي کند و ذيل هر کدام نتايجي را که به دست آورده است، مي شمارد.
بخش دوم که همان شيوه شيطاني است، مشتمل بر رواياتي است که به نظر نويسنده از طرف منافقان و بني اميه وارد سيره نبوي شده و از آنها نتايجي را استخراج کرده اند و به سيره نبوي نسبت داده اند، در حالي که از اساس باطل است. وي، موضوعاتي را در اين قسمت مي آورد و آنها را مصداق تحريف تاريخ مي داند از جمله اين موضوعات، از داستان شق صدر و ساختن فضايل براي افراد خاص است.

7. المنهج الحرکي للسيره النبويه نوشته منير محمد غضبان.
 

نويسنده اين کتاب، سير حرکت سياسي پيامبر اسلام(ص) را از بعثت تا رحلت بررسي کرده و مي کوشد که مراحل حرکت پيامبر را در تأسيس و تثبيت حکومت اسلامي تبيين کند و از آن الگويي عملي براي مسلمانان در هر عصري ارائه دهد.
نويسنده در مقدمه کتاب تأکيد مي کند که او در نوشتن اين کتاب تحت تأثير کتاب معالم الطريق نوشته سيد قطب قرار گرفته است؛ آنجا که براي حرکت سياسي - اجتماعي پيامبر اسلام(ص) چند مرحله قائل شده که هر مرحله مقتضيات خاص خودش را دارد. او در مقدمه کتاب خودش براي دعوت پيامبر (ص) پنج مرحله ترسيم کرده است:
مرحله اول: دعوت پنهاني و زمينه سازي پنهاني، از آغاز بعثت تا نزول آيه وانذر عشيرتک الاقربين؛
مرحله دوم: دعوت آشکار وزمينه سازي پنهاني، از آغاز دعوت آشکار تا پايان سال دهم بعثت؛
مرحله سوم: تشکيل حکومت، سال هاي آغازين هجرت؛
مرحله چهارم: تثبيت پايه هاي حکومت، از تشکيل حکومت تا صلح حديبيه؛
مرحله پنجم: دعوت جهاني، بعد از صلح حديبيه تا رحلت پيامبر (ص) (3)
نويسنده در طول کتاب به شرح و بررسي اين مراحل از سيره پيامبر مي پردازد و خطوط سياسي- اجتماعي موجود در هر مرحله را استخراج مي کند.

8. فقه السيره النبويه نوشته منير محمد غضبان
 

نويسنده در اين کتاب، احداث تاريخي سيره نبوي را به ترتيب تاريخ ذکر کرده و بعد از هر حادثه مهم تاريخي، تحليل هايي از آن حادثه ارائه ميدهد و درس ها و عبرت هايي را که مي توان از آن حادثه به دست آورد، بيان مي کند و آنها را تحت شماره هايي از هم جدا مي کند. براي مثال، پس از ذکر حوادث مربوط به مهاجرت گروهي از مسلمانان به حبشه که در سال هاي نخستين بعثت اتفاق افتاد، ده درس از درس هاي مهم اين واقعه را به ترتيب ذکر مي کند که مي تواند الگويي براي مسلمانان در تاريخ باشد. براي نمونه، درباره انتخاب حبشه براي هجرت مسلمانان مي گويد: پيامبر اکرم (ص) حبشه را به اين دليل انتخاب کرد که آنجا را محل امني براي گروه مسلمانان مهاجر و زمينه اي مناسب براي نشر دعوت ديد. اين مطلب بايد در هر زماني براي رهبران فکري مسلمانان مورد توجه باشد که وقتي گروهي را براي دعوت به اسلام اعزام مي کنند، هم سلامت و امنيت آن گروه را در نظر بگيرند و هم زمينه انتشار دعوت را مد نظر قرار بدهند تا نتيجه مطلوبي به دست آيد.(4)
هم چنين در يکي از درس هاي هجرت به حبشه، برخورد جعفر بن ابي طالب با نجاشي و شيوه سخن گفتن او را، الگويي براي مبلغان اسلامي معرفي مي کند و مي گويد که جعفر به سبب احترام به اعتقادات نجاشي و رعايت ادب، محبت نجاشي را جلب کرد، به طوري که نجاشي در برابر گروه اعزامي مشرکان مکه به سرپرستي عمروعاص، موضع جانب دارانه اي نسبت به مسلمانان گرفت. آنگاه نويسنده کتاب، شيوه سرسختانه و تندروانه برخي از مبلغان را در جهان امروز، با شيوه جعفر مقايسه مي کند و اظهار مي دارد که آقايان به سبب شيوه تندروانه خود، مردم را از اسلام فراري مي دهند و در آنها نسبت به اساس دين ايجاد نفرت مي کنند.(5)
غضبان در اين کتاب در بخش غزوه هاي پيامبر(ص) تحليل هاي بيشتري را ارائه مي دهد و پس از شرح حوادث هر غزه اي، بحث ويژه اي را با عنوان «من فقه الغزوه» مطرح مي کند و در آنجا درباره نتايج فقهي، نظامي، اجتماعي و سياسي که مي توان از آن حوادث به دست آورد، بحث مي کند.

9. السيره النبويه دروس و عبر نوشته علي بن نايف شحود
 

نويسنده در باب اول کتاب خود ضمن اينکه سيره نبوي را تفسير عملي و بيان تطبيقي دين اسلام معرفي مي کند، مراحل سيره نويسي را به شش مرحله تقسيم مي کند و مرحله ششم را مرحله «صحوه= بيداري» مي نامد. منظور او از اين مرحله، نوشته شدن کتاب هاي گوناگوني در باره فقه السيره و استخراج احکام و درس ها و عبرت ها از آن است. او نام چند کتاب را در اين زمينه مي آورد و اين مرحله را انقلابي در نگرش مسلمانان به سيره نبوي مي داند.(6)
گفتني است که اين کتاب 440 صفحه است و نويسنده علاوه بر مطالبي که خود نوشته است، مقاله هاي گوناگوني را از نويسنده هاي متعدد و در زمينه موضوع کتاب با ذکر نام نويسنده آورده است.

10. فقه السيره نوشته مکافح
 

نويسنده که نام دقيق او در آغاز کتاب ذکر نشده، اين کتاب را براي تدريس در دانشگاه اسلامي محمدبن سعود نوشته است. او در اين کتاب که بيشتر از زادالمعاد ابن قيم متأثر است، حوادث تاريخي را به طور خلاصه، نقل کرده و ذيل هر حادثه اي با عنوان «مجمل الفوائد» و گاهي با عنوان «مجمل من الدروس والعبر» موضوعاتي را که از آن حادثه استخراج کرده، شمرده است. که گاهي به ده ها موضوع مي رسد. براي مثال، پس از نقل داستان افک، 43 فايده از آن استخراج کرده است.
هر چند اين کتاب استواري لازم را ندارد و به شيوه علمي نگاشته نشده است، ولي فوايدي که در آن براي حوادث سيره نبوي ذکر شده ، قابل ملاحظه است.

نقد و نظر
 

هر چند کتاب هاي فقه السيره امتيازات خاصي دارند و سيره نبوي را از حالت تاريخي صرف به حالت ديناميک و فعال و پر از درس هاي عملي و کاربردي درآورده اند، ولي حقيقت اين است که اين روش ضعف ها و ابهام هايي دارد که بايد برطرف شود تا نتيجه مطلوب به دست آيد. برخي از آن ضعف ها عبارت اند از:
1. در اکثريت قريب به اتفاق اين کتاب ها عملکرد صحابه هم به حساب پيامبر (ص) گذاشته شده و اين کاري ناصواب است. براي مثال، ابن قيم که در نام کتابش قيد «في هدي خيرالعباد» را آورده است که مفهوم آن استخراج احکام از اعمال خود پيامبر (ص) است، در حالي که در بسياري از موارد، اعمال اصحاب پيامبر را هم منبع احکام قرار داده است. براي نمونه وي در بيان احکامي که از جنگ احد استخراج مي شود، مي گويد: از جمله احکام اين است که جايز است انسان براي خود دعا کند که در راه خدا کشته شود و اين از باب آرزوي مرگ نيست که از آن نهي شده، چون عبدالله بن جحش درجنگ احد گفت: خدايا مرا با مشرکي روبه رو کن تا با او بجنگم و او مرا در راه تو بکشد.(7) اين روش در کتاب هاي ديگر فقه السيره هم پيگيري شده است.
به نظر مي رسد چنين کاري اگر در حضور پيامبر (ص) اتفاق مي افتاد و ايشان از آن نهي نمي کرد، مي توانست از باب حجيت تقرير معصوم مورد استناد باشد، ولي چنين مي نمايد که در کتابهايي که از سوي اهل سنت نوشته شده، توجهي به اين نکته نشده و مجرد صدور فعلي از صحابه را حجت دانسته اند، در حالي که فعل صحابه- حتي بنابر نظريه عدالت صحابه که آنها دارند- نمي تواند براي ديگران حجت شرعي باشد.
2. همان گونه که در آغاز بحث اشاره شد، حجيت فعل پيامبر و استخراج حکم عمومي از آن، شرايط ويژه اي دارد که غالبا از آن غفلت شده است، از جمله اينکه فعل پيامبر (ص) اگر در مقام تشريع باشد مانند قول او حجت است، اما اگر در مقام تشريع نباشد، مانند کارهاي روزمره شخصي آن حضرت، دليل بر وجوب و حرمت نمي شود و حداکثر بر مباح بودن يا حرام نبودن دلالت مي کند. در اين مورد هم بايد تفحص کرد که شايد علت خاصي داشته و پيامبر(ص) اين کار را در آن مورد به خصوص انجام داده است يا کاري که انجام داده بر اساس شأن و مقام وي بوده است و به ديگران سرايت نمي کند. براي مثال، اگر پيامبر به کشتن کسي دستور داد که او را دروغگو خوانده، اين نمي تواند براي ما ملاک عمل قرار بگيرد و کشتن هر کسي که ما را دروغگو خواند، براي ما مباح باشد. معلوم است که دروغ گوخواندن پيامبر(ص) به معناي تکذيب نبوت است.
3. مستند اين کتاب ها علاوه بر احاديثي که در کتاب هاي حديثي آمده، سلسله روايات تاريخي است که در مجامع تاريخي ذکر شده است. استناد به بسياري از اين روايات در بحث هاي تاريخي شايد اشکالي نداشته باشد، ولي در استنباط احکام شرعي نمي توان به آنها استناد کرد.

نتيجه
 

استخراج احکام فقهي و معارف اسلام از روش زندگي پيامبر(ص) براساس حجيت فعل معصوم، در کتاب هاي فقهي سابقه طولاني دارد، ولي در اين اواخر به اين موضوع با عنوان «فقه السيره» توجه ويژه اي شده است.
در کتاب هايي که تحت اين عنوان نوشته شده سعي بر آن بوده که با توجه به نيازهاي زمان، درس هاي عملي و کاربردي از سيره نبوي استخرج شود. هر چند اين اقدام، اقدام مبارکي است، ولي ضعف ها و ابهام هايي دارد که بايد برطرف شود.

پي نوشت ها :
 

1. احمد محمد عليمي ، دروس السيره النبوه وعبرها، ص8.
2. همان، ص159.
3. منير محمد غضبان، المنهج الحرکي للسيزه النبويه، ج1، ص16.
4. منير غضبان، فقه السيره النبويه، ص234.
5. همان، ص238.
6. علي بن نايف الشحود، الشحود السيره النبويه، ص20.
7. ابوعبدالله ابن قيم جوزي، زادالمعاد ، ج2، ص97.
 

منابع:
ابن ابي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللثالي، قم،مطبعه سيد الشهداء 1403ق.
ابن شهر آشوب، محمدبن علي، مناقب آل ابي طالب، نجف، مکتبه الحيدريه، 1376ق.
ابن عبدالبر، الکافي، بيروت، داراکتب العلميه، 1407.
ابن قيم جوزي، ابوعبدالله، زادالمعاد في هدي خيرالعباد، دارالفکر، بيروت، بي تا.
ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السيره النبويه، قاهره، مکتبه محمد علي، تحقيق محمد محي الدين عبدالحميد، 1383ق.
بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، بيروت، دارالکفر، 1401ق.
بروجردي، حسين (آيت الله )جامع احاديث الشيعه، قم، العلميه، 1399.
بوطي، محمد سعيد رمضان، فقه السيره، بيروت، دارالفکر، 1414ق.
بيهقي، احمد بن حسين، السنن الکبري، بيروت ، دارالفکر، بي تا.
حاجي خليفه، مصطفي بن عبدالله، کشف الظنون عن اسامي الکتب والفنون، بيروت، داراحياء التراث العربي، بي تا.
حرعاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البيت(ع) 1414ق.
حلي، جعفر بن حسن، المعتبر، قم، مدرسه الامام اميرالمومنين ، 1419.
زرکلي، خيرالدين، الاعلام، بيروت، دارالعلم للملايين، 1980م.
سباعي،مططفي، السيره النبويه دروس وعبر، بيروت، المکتب الاسلامي، بي تا.
شهيد اول، محمد بن مکي، ذکري الشيعه، قم، موسسه آل البيت، 1419.
طائي ، نجاح، فقه السيره النبويه، قم، دارالهدي، 1427ق.
طوسي ،محمد بن حسن، الخلاف، قم، موسسه النشر الاسلامي، 1417.
طوسي، محمد بن حسن ، الفهرست، قم، نشر الفقاهه ، 1417.
طوسي، محمد بن حسن، المبسوط، مکتبه الرضويه، تهران، 1378ش.
طوسي، محمد بن حسن، تهديب الاحکام ، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1364ش.
عسقلاني، شهاب الدين، الاصابه في تمييزالصحابه، بيروت، دارالکتاب العربي، بي تا.
علي بن نايف الشحود، السيره النبويه دروس و عبر، بي جا، بي نا، بي تا.
عليمي، احمد محمد، دروس السيره النبويه وعبرها (فقه السيره) امارات متحده عربي، چاپ دانشگاه بي تا.
غزالي، محمد، فقه السيره قاهره، دارالشروق، 1968م.
غضبان ، منير محمد، المنهج الحرکي للسيره النبويه، اردن، مکتبه المناره، 1411 ق(در3 جلد).
غضبان، منير محمد، فقه السيره النبويه، مکه، جامعه ام القري، 1419ق.
کرکي، علي بن حسين، جامع المقاصد، موسسه آل البيت، قم، 1408ق.
متقي هندي، علاء الدين، کنزالمعال، بيروت، موسسه الرساله، 1409ق.
مکافح، فقه السيره، دانشگاه اسلامي محمد بن سعود، 1431ق.
نجفي، محمد حسين، جواهر الکلام، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1981م.
نيشابوري، مسلم بن حجاج ، صحيح مسلم، بيروت، دارالفکر ، بي تا.
تاريخ در آينه پ‍ژوهش-شماره 25