تست گروهي سه مدل مادربورد با چيپ ست هاي H55 و H57


 

نويسنده: بابک ولي زاده




 
اينتل در پردازنده هاي Lynnfield علاوه بر کنترلر حافظه، کنترلري براي مديريت رابط PCI-E x16 داخل پردازنده مرکزي تعبيه کرده است. به طور معمول، پردازنده گرافيکي درون چيپ ست ها تعبيه مي شوند، اما اينتل اين بار پردازنده گرافيکي را در کنار پردازنده مرکزي قرار داده و براي استفاده از قابليت هاي آن، چيپ ست هاي H55، H57 و Q57 را معرفي کرده که به وسيله مسير FDI اطلاعات پردازش شده توسط واحد پردازش گرافيکي داخل پردازنده را به خروجي تصويري انتقال مي دهد. با توجه به اين موضوع و بحث داغ اين چيپ ست، تصميم گرفتيم در اين مقاله دو چيپ ست H55 و H57 را بررسي کرده و ببينيم چه امکانات و تواني را در اختيار کاربران قرار مي دهند و کارايي پردازنده هاي گرافيکي مجتمع اينتل در مقايسه با ديگر کارت هاي گرافيکي مجتمع در چه حدي است. قبل از هر چيز با ساختار پردازنده مورد استفاده در تست هاي خود ( Intel Core i5 670) و ساختار چيپ ست هاي H55 و H57 آشنا مي شويم.

بررسي ساختار پردازنده
 

پردازنده هايي که به پردازنده گرافيکي مجتمع مجهز هستند با کد رمز Clarkdale به بازار ارائه مي شوند. پردازنده ها براساس فناوري 32 نانومتري طراحي و ساخته شده اند. شرکت اينتل مدل هاي متنوعي از پردازنده هاي مجهز به پردازنده گرافيکي مجتمع را براي سوکت LGA 1156 ارائه کرده که در اين ميان، پردازنده Core i5 670 با فرکانس کاري 3/45 گيگاهرتز سريع ترين عضو اين گروه به شمار مي آيد.
اين پردازنده دو هسته اي به فناوري هاي Hyper Threading و Turbo Boost نيز مجهز است که به کمک آن فرکانس پردازنده حداکثر به 3/73 گيگاهرتز مي رسد. هر هسته به 256 کيلوبايت حافظه نهان L2 مجهز است که در کنار چهار مگابايت حافظه مشترک L3، باعث افزايش کارايي اين پردازنده در پردازش ها مي شود.

براساس اطلاعات ارائه شده، پردازنده گرافيکي مجتمع در اين پردازنده روي يک Die مجزا از پردازنده مرکزي قرار دارد( در حقيقت، پردازنده شامل پردازنده مرکزي و پردازنده گرافيکي است). نکته جالب اين است که پردازنده گرافيکي مجتمع برخلاف پردازنده هاي مرکزي از فناوري ساخت 45 نانومتري استفاه مي کند و اندازه بزرگ تري از پردازنده مرکزي دارد( تصوير 2 سمت چپ پردازنده و سمت راست پردازنده گرافيکي). اين پردازنده Intel HD نام داشته و توانايي پشتيباني از رابط DirectX 10، OpenGL 2.1، Shader Model 4.0 و رابط تصويري HDMI 1.3 و DisplayPort را دارد. جدول 1 مشخصات پردازنده هاي اين سري و نيز Core i5 670 را نشان مي دهد.
با توجه به جدول 1 به اين نتيجه خواهيد رسيد که فرکانس بالاتر پردازنده گرافيکي موجود در Core i5 661 باعث افزايش توان مصرفي نسبت به ديگر پردازنده ها خواهد شد. همچنين فرکانس حاصل از Turbo Mode نيز تنها در صورتي به اين مقدار مي رسد که فقط يکي از هسته هاي پردازنده مرکزي فعال باشد( اين مقدار هنگام فعال بودن هر دو هسته تنها حدود چهار درصد نسبت به مقدار اوليه افزايش پيدا مي کند).
دستورالعمل هاي AES نيز که شامل شش دستورالعمل براي کدگذاري و کدگشايي اطلاعات است، براي اولين بار در اين سري پردازنده ها استفاده شده است. اين دستورالعمل ها با Bitlocker سيستم عامل Windows7 نيز سازگار بوده و در نتيجه کدگذاري و کدگشايي اطلاعات با اين روش به صورت سخت افزاري صورت مي گيرد و در کل فشار کمتري به سيستم وارد مي شود. فرکانس پردازنده گرافيکي مجتمع در چيپ ست G45 اينتل حداکثر به هشتصد مگاهرتز مي رسيد، پس انتظار نداريم در اينجا با جهشي عظيم در کارايي رو به رو شويم. با اين حال، در زمينه کاربردهاي چند رسانه شاهد نکات مثبتي هستيم. قابليت کدگشايي سخت افزاري فرمت هاي H.264/AVC ، VC-1 و MPEG-2 در پردازنده گرافيکي جديد تعبيه شده که با وجود آن مي توان دو فيلم Blu-ray را همزمان پخش کرد و فيلم هاي DVD را به ابعاد بزرگ تر تغيير سايز داد.

اما درون پردازنده نسبت به مدل هاي قبلي کمي تغيير کرده که مي تواند دليل خوبي براي کوچک تر شدن اندازه آن باشد. از آنجا که پردازنده گرافيکي داراي حافظه مستقل نبوده و بايد از حافظه سيستم استفاده کند، کنترلر حافظه از درون پردازنده مرکزي به کنترلر حافظه گرافيکي( GMCH) منتقل شده است( تأثير آن بر کارايي حافظه را در تست ها خواهيم ديد) (تصوير 2). پردازنده نيز براي استفاده از حافظه به کمک رابط QPI با اين کنترلر در ارتباط است( تصوير 3). کنترلر حافظه حداکثر از حافظه هاي DDR3 1333 به صورت دو کاناله پشتيباني مي کند. کنترلر مربوط به شانزده مسير PCI-Express x16 نيز در GMCH قرار دارد.
در بخش کنترل توان مصرفي نيز بهبودهايي صورت گرفته است. علاوه بر کنترل ولتاژ در هر زمان، قابليتي به نام Power Gate در اين پردازنده ها در نظر گرفته شده که امکان خاموش کردن يک هسته پردازشي غير فعال و قرار دادن آن در حالت Sleep C6 را که قبلاً تنها در پردازنده هاي کامپيوترهاي همراه به کار گرفته مي شد، فراهم مي کند.
سؤال مطرح شده اين است که اينتل چه مدت براي طراحي اين پردازنده وقت صرف کرده است؟ Clarkdale جزء وارثان پردازنده هاي نسل Nehalem به شمار مي آيد و از طراحي ماژولار اين نسل از پردازنده ها استفاده مي کند. اين نوع طراحي به اينتل امکان مي دهد تا در هر زمان که بخواهد و براساس نياز، تعداد هسته هاي پردازنده را کم يا زياد کرده، حافظه نهان L3 و تعداد کانال هاي حافظه و کنترلر آن ها را تغيير دهد يا حتي به آن پردازنده گرافيکي اضافه کند. بنابراين طرح و الگوي کلي به طراحي دوباره نياز نداشته و تنها بخش هاي مختلف جا به جا مي شوند.

چيپ ست هاي جديد
 

براي استفاده از پردازنده گرافيکي مجتمع، اينتل چيپ ست هاي جديدي ارائه کرد. چيپ ست هاي H55و H57 مانند چيپ ست P55 ساختار ساده اي دارند. براي ارتباط ميان پردازنده و چيپ ست مانند قبل از مسير DMI با سرعت دو گيگابايت در ثانيه استفاده شده است. اما خروجي هاي تصوير روي مادربورد با چيپ ست در ارتباط هستند و براي انتقال تصوير از پردازنده گرافيکي مجتمع به آن ها، اينتل از مسير جديدي بين پردازنده و چيپ ست استفاده کرده که FDI( رابط تصوير انعطاف پذير - Flexible Display Interface) نام دارد. براساس اطلاعات ارائه شده، چيپ ست H55 مي تواند شش پورت SATA2، دوازده پورت USB 2.0، شش رابط PCI-E x1، صدا و اتصال شبکه را کنترل کند( تصوير 4). اما در چيپ ست H57 تعداد پورت هاي USB 2.0 به چهارده و تعداد رابط هاي PCI-E x1 به هشت عدد افزايش مي يابند( تصوير 5). جالب است بدانيد در صورت استفاده از پردازنده هاي Clarkdale روي دو چيپ ست، تنها امکان استفاده از يک رابط PCI-Express x16 وجود دارد که در اين صورت استفاده از فناوري هاي SLI و CrossfireX منتفي خواهد شد. همچنين H57 قابليتي به نام Intel Rapid Storage Technology دارد که H55 از آن بي بهره است. اين فناوري در حقيقت، نسخه ارتقايافته اي از Intel Rapid Strage Manager است که براي مديريت وسايل ذخيره سازي به کار مي رود. رابط کاربري در اين نسخه جديد بهبود يافته و راحت تر مي توان وسايل ذخيره سازي را مديريت کرد. به نظر مي رسد مادربوردي که براساس اين چيپ ست ساخته مي شود، بايد ارزان تر از مادربوردهاي P55 باشد، اما اينتل به ازاي هر چيپ ست 40 تا 44 دلار( در حجم هزار عدد) دريافت مي کند( اين مقدار براي چيپ ست هاي P55 حدود 40 دلار است). بنابراين نبايد انتظار ديدن مادربوردهاي خيلي ارزان با اين چيپ ست ها را داشته باشيم.
همچنين قيمت پردازنده هاي Core i5 سري Clarkdale نيز باعث مي شود خريدار کمي با ترديد به سراغ اين محصول برود. براساس اطلاعات سايت هاي مختلف، ارزان ترين پردازنده اين سري 176 دلار و گران ترين محصول اين خانواده، Core i5 670 حدود 200 دلار قيمت دارد و داراي چهار هسته پردازشي واقعي است.

مادربوردهاي مورد آزمايش
 

MSI H55M-E33
 

مادربورد H55M-E33 يک محصول Micro ATX است که اين مسئله امکان نصب آن را در کيس هاي جمع و جور هم فراهم مي کند( تصوير 6). در کل يک مدار رگولاتور پنج فاز براي تأمين توان مورد نياز پردازنده مرکزي و پردازنده گرافيکي در نظر گرفته شده که سه فاز آن به پردازنده مرکزي مربوط مي شود( تصوير 7). MSI براي صرفه جويي و مديريت توان مصرفي اين بخش، از قابليتي به نام( ASP(Active Phasa Switching استفاده کرده است. همچنين براي نمايش فعاليت اين سيستم، يک ديود روي مادربورد قرار دارد که هنگام فعال بودن يک فاز، خاموش و هنگامي که هر سه فاز فعال هستند، روشن مي شود. باتري بايوس، پايين سوکت پردازنده قرار دارد و در صورتي که خنک کننده بزرگي روي پردازنده نصب کنيد، دسترسي به آن مشکل خواهد شد. اسلات هاي حافظه فاصله به نسبت خوبي از سوکت پردازنده دارند و براساس اطلاعات دفترچه و وب سايت MSI مي توان حداکثر از حافظه هاي DDR3 2133 ( در حالت اورکلاک) روي اين مادربورد استفاده کرد. ما دو مدل حافظه Mushkin DDR3 2000 و Kingmax DDR3 2200 را روي اين مادربورد نصب کرديم، اما تنها در صورتي که ماژول هاي حافظه در حالت تک کاناله قرار مي گرفتند، سيستم بوت مي شد! به روز رساني بايوس به نسخه 1.5 ( تاريخ 2010/01/26 ) نيز تأثيري نداشت و در نهايت مجبور شديم در حالت تک کاناله تست هاي اين مادربورد را انجام دهيم. مسئله ديگري که در بايوس وجود داشت، فعال نشدن Turbo Boost بود که باز هم به روز رساني بايوس تأثيري در اصلاح آن نداشت. به همين دليل نتايج اين مادربورد در نرم افزارهايي که تأکيد بيشتري بر پردازنده دارند، کمتر شده است( احتمالاً اين مسائل با نسخه هاي جديد بايوس برطرف خواهد شد). در کنار اسلات هاي حافظه رابط IDE قرار دارد که به کمک چيپ ست JMB368 کنترل مي شود، اما خبري از رابط فلاپي نيست. رابط PCI-E x16 به اسلات هاي حافظه بسيار نزديک است و در صورتي که کارت گرافيک بزرگي روي مادربورد نصب کنيد، گيره هاي پاييني اسلات هاي حافظه کمي به کارت گرافيک گير خواهد کرد. با اين حال همچنان مي توان حافظه ها را از اين حالت خارج يا نصب کرد. علاوه بر اين،دو رابط PCI-E x1 و يک رابط PCI نيز روي مادربورد تعبيه شده که امکان نصب وسايل جانبي را به کاربر مي دهد( تصوير 8).
خنک کننده چيپ ست چندان داغ نمي شود و با نصب کارت گرافيک دو اسلاتي نيمي از سطح آن پوشانده خواهد شد.در اين قسمت شش پورت SATA ديده مي شود که تنها دو عدد از آن ها موازي با مادربورد هستند و بعيد به نظر مي رسد کارت گرافيکي بتواند روي آن ها را بپوشاند( مگر اين که از مدل هايي با خنک کننده هاي بسيار بزرگ استفاده مي شود). يک سوييچ با دو کليد نيز در کنار پورت هاي SATA ديده مي شود که با تغيير وضعيت آن ها مي توان تا حداکثر بيست درصد پردازنده را اورکلاک کرد. همچنين در اين مادربورد محلي براي نصب پورت LPT ديده مي شود که مي تواند براي کاربراني که پرينترهاي قديمي دارند، مفيد باشد.
متأسفانه در رابط هاي پشت مادربورد از پورت هاي IEEE 1394 و eSATA خبري نيست( البته مي توان با استفاده از مبدل به پورت eSATA دسترسي پيدا کرد). در کنار پورت هاي خروجي تصوير D-Sub، DVI و HDMI، شش پورت USB 2.0، پورت هاي PS/2، اتصال کابل شبکه گيگابيتي و شش اتصال 3/5 ميلي متري صدا قرار گرفته اند( تصوير 9). خروجي صدا توسط چيپ ست ALC889 توليد شده و اتصال شبکه نيز توسط کنترلر RTL81110L مديريت مي شود. يکي از فناوري هايي که MSI روي آن تأکيد دارد، حفاظت مادربورد در برابر الکتريسيته ساکن است. به اين ترتيب که هنگام اتصال يک حافظه فلش به کامپيوتر که مي تواند به تخليه الکتريسيته ساکن بدن نيز منجر شود، قطعات مادربورد در برابر اين الکتريسيته ساکن در امان خواهند بود.

بايوس AMI در اين مادربورد تنظيمات به نسبت سرراستي داشته و ظاهري شبيه بايوس هاي Phoenix دارد . در بخش Memory Z تنظيمات ذخيره شده در حافظه و پروفايل هاي XMP موجود در آن نمايش داده مي شود. حداکثر مقدار VGA Share Memory در بايوس اين مادربورد 128 مگابايت بود که ما اين مقدار را براي تست انتخاب کرديم. در صورتي که تنظيمات اورکلاک با مشکل مواجه شود، به ريست بايوس نياز نخواهد بود و بعد از سه بار بوت شدن ناموفق، تنظيمات به حالت اوليه باز مي گردند. همچنين در صورتي که به هر دليل بايوس سيستم دچار مشکل شود، مي توان فايل هاي مربوط به بايوس را روي يک حافظه فلش کپي کرده و بايوس را با استفاده از آن فايل ها بازيابي کرد.

GA-H55M-USB3 و Gigabyte GA-H57M-USB3
 

همان طور که از نام اين دو مادربورد پيدا است، يکي از چيپ ست H57 و ديگري از چيپ ست H55 استفاده مي کند. اما ظاهر، چيدمان قطعات و حتي رابط ها و پورت ها دقيقاً مشابه يکديگر هستند( تصاوير 10 و 11). پس هنگام خريد حتماً مدل نوشته شده روي مادربورد را بررسي کنيد. در اين مادربوردها مدار رگولاتور هفت فاز توان مورد نياز پردازنده را تأمين مي کنند که سه فاز از اين هفت فاز تأمين توان مورد نياز پردازنده مرکزي را بر عهده دارند. براي مديريت توان مصرفي اين بخش و ديگر قطعات، گيگابايت از سيستم Dynamic Energy Saver2 استفاده کرده که به صورت ديناميک توان مورد نياز پردازنده، حافظه، چيپ ست، کارت گرافيک، هارد ديسک و فن ها را کنترل مي کند.
مانند مادربورد MSI، باتري بايوس در اينجا نيز پايين سوکت پردازنده قرار دارد، اما در مادربوردهاي گيگابايت يک چيپ ست ساخت شرکت NEC با شماره شناسه D720200F1 سمت چپ سوکت پردازنده ديده مي شود که در حقيقت، کنترلر دو پورت USB 3.0 پشت مادربورد است( تصوير 12). در کنار هم قرار گرفتن اتصال برق 24 پين، رابط IDE و رابط فلاپي باعث شده تا اسلات هاي حافظه به سوکت پردازنده نزديک شوند( تصوير 13). براساس اطلاعات ارائه شده مي توان شانزده گيگابايت حافظه DDR3 2200 ( در حالت اورکلاک) را روي اين مادربوردها نصب کرد. البته در وب سايت اين شرکت به اين نکته اشاره شده که براي رسيدن به اين فرکانس بايد از پردازنده هاي سري Core i5 و Core i7 چهار هسته اي استفاده کرد و پردازنده تست ما( و ديگر اقوامش) حداکثر از فرکانس DDR3 1666 پشتيباني خواهند کرد.

در ادامه نيز خواهيد ديد که هنگام اورکلاک به محض گذر فرکانس حافظه از 1666 مگاهرتز، سيستم به هيچ عنوان بوت نمي شد. رابط IDE در اين مادربورد به وسيله چيپ ست Gigabyte SATA2 ( که دو رابط SATA2 سفيد رنگ روي مادربورد را نيز کنترل کرده و گرماي به نسبت بالايي توليد مي کند) و رابط فلاپي به وسيله کنترلر iTE IT8720 مديريت مي شوند.
رابط PCI-E x16 بسيار به اسلات هاي حافظه نزديک است و در صورتي که کارت گرافيک بزرگي روي مادربورد نصب کنيد، ديگر امکان جا به جايي حافظه ها وجود نخواهد داشت( در نتيجه براي برداشتن يا قرار دادن حافظه ها نخست بايد کارت گرافيک را خارج کنيد).
دومين رابط PCI-E x16 در مدل GA-H55M-USB3 با سرعت x4 فعاليت مي کند. همچنين در GA-H57M-USB3 مي توان دو کارت گرافيک را روي اين دو رابط به صورت Crossfire نصب کرد( يک رابط با سرعت x16 و ديگري با سرعت x4). خنک کننده کوچک چيپ ست نسبت به مدلي که در مادربورد MSI استفاده شده کارايي کمتري داشته و گرماي اين قسمت به طور محسوسي از مادربورد MSI بالاتر است( البته هيچ وقت شاهد گرماي زياد اين بخش حتي هنگام اورکلاک نبوديم). در کنار اين خنک کننده، محلي براي قرارگيري يک جامپر وجود دارد که براي پاک کردن بايوس مورد استفاده قرار مي گيرد، اما هيچ جامپري براي انجام اين کار در اين بخش قرار ندارد و در صورت نياز بايد از جايي يک جامپر جور کنيد!

پنج پورت SATA2 که توسط چيپ ست کنترل مي شوند به رنگ آبي روي مادربورد قرار دارند و پورت ششم به صورت رابط eSATA در کنار رابط هاي پشت مادربورد قرار گرفته است. در نزديکي پورت هاي SATA دو بايوس اين مادربورد نيز ديده مي شوند که در مادربوردهاي اين شرکت ديگر به يک استاندارد تبديل شده است( تصوير 14).
شايد بتوان اين دو مادربورد را در دسته کامل ترين مادربوردهاي micro ATX در زمينه امکانات ارتباطي دانست. چهار خروجي تصوير شامل D-Sub، DVI و HDMI و حتي خروجي تصويري جديد DisplayPort پشت مادربورد قرار دارند. براساس اطلاعات دفترچه مادربورد، در هر زمان تنها يکي از خروجي هاي تصوير ديجيتال قابل استفاده است و صداي خروجي در اتصال HDMI فقط فرمت هاي دو کاناله LPCM، AC3 و DTS را پشتيباني مي کند. در بخش صدا که توسط چيپ ست ALC889 کنترل شده و از استاندارد Dolby Home Theater پشتيباني مي کند، علاوه بر شش خروجي صداي 3/5 ميلي متري، خروجي صداي Optical نيز وجود دارد. چهار پورت USB 2.0 و دو پورت USB 3.0، يک پورت PS/2، يک پورت eSATA و يک پورت IEEE 1394 نيز تکميل کننده رابط هاي پشت مادربورد هستند( تصوير 15). در مادربوردهاي جديد اين شرکت به تدريج علامت Ultra Durable 3 کوچک تر شده و آنچه بيشتر جلب توجه مي کند علامت 333 و 3x USB Power Boost است. در اين حالت جرياني که از پورت USB منتقل مي شود سه برابر شده و به گفته Gigabyte نياز دستگاه هايي با برق بيشتر را برطرف خواهد کرد( احتمالاً تعداد دستگاه هايي که ممکن است اين قابليت برايشان مفيد واقع شود به سختي به تعداد انگشتان دست برسد!). مورد ديگر اين مجموعه فناوري، کاهش مقاومت فيوزهاي به کار رفته در اين قسمت و يکنواخت کردن جريان انتقالي از اين قسمت است که در نتيجه باعث افزايش ثبات جريان برق در اين قسمت مي شود.

هر دوي مادربوردها از Phoenix BIOS استفاده کرده و تنظيمات هر دو نيز بسيار مشابه يکديگر است. در هر دو، بخشي براي ديدن خلاصه اي از قطعات سيستم وجود دارد. تنظيمات مربوط به پردازنده، حافظه و ولتاژ در دسته بندي هاي جدا از هم قرار گرفته اند. اما دفترچه مادربورد هيچ گونه توضيحي درباره گزينه هاي بايوس در خود ندارد. به روز رساني بايوس همچون ديگر مادربوردهاي گيگابايت بوده و به آساني انجام مي شود.

سيستم مورد آزمايش و نتايج تست
 

پردازنده آزمايش ما Core i5 670 است. حافظه مورد استفاده ما نيز شامل چهار گيگابايت حافظه Kingmax DDR3 2200 است که روي فرکانس 1333، زمان تأخير 24-9-9-9 و ولتاژ 1/5 ولت تنظيم شده اند( در مادربورد MSI اين حافظه ها به صورت تک کاناله نصب شده اند). بقيه قطعات شامل هارد ديسک 320 گيگابايتي Western Digital، خنک کننده Gelid Tranquillo و منبع تغذيه 1235 واتي شرکت Green است. همچنين برخي تست ها را علاوه بر کارت گرافيک مجتمع با کارت گرافيک HD 5970 روي مادربورد MSI و مادربورد Gigabyte GA-H57M-USB3 نيز اجرا کرديم تا ببينيم تفاوت کارايي اين دو مادربورد هنگام حضور يک کارت گرافيک چقدر خواهد بود. براي اين کارت گرافيک از درايور نسخه Catalyst 10.2 روي سيستم عامل Windows7 استفاده کرديم.

3D Mark Vantage 1.02
 

اجراي تست Performance به قدري کند پيش مي رفت که تصميم گرفتيم تنها به تست Entry اکتفا کنيم. در نظر داشته باشيد که مادربورد MSI هم در بخش حافظه و هم در بخش Turbu Boost دچار محدوديت هايي است که در امتياز نهايي تأثيرگذار است.
علاوه بر نمودار اول، در نمودار دوم مربوط به اين تست، با توجه به امتيازهاي CPU و GPU مي توان امتياز نهايي کمتر مادربورد MSI را به امتياز پايين تر بخش پردازنده نسبت داد ( نمودارهاي 1 و 2).

Wprime 2.0
 

باز هم محدوديت هاي مادربورد MSI باعث شد تا آخرين رتبه نصب اين مادربورد شود. اما بين دو مادربورد Gigabyte با چيپ ست هاي متفاوت چندان تفاوتي در کارايي ديده نمي شود.( نمودار 3).

Cinebench R11.5
 

اين نسخه به تازگي معرفي شده و برخلاف قبل تنها شامل دو تست OpenGL و CPU است که از تمام هسته هاي پردازنده استفاده مي کند. باز هم ميان دو چيپ ست H55 و H57 ( در مادربوردهاي گيگابايت) تفاوتي ديده نمي شود. کارت گرافيک مجتمع قادر به اجراي تست OpenGL نيست. به همين دليل اين تست را بار ديگر به وسيله کارت گرافيک HD 5970 اجرا کرديم که نتايج آن در نمودار دوم اين تست آمده است( نمودارهاي 4 و 5).

Cinebench R10
 

عرضه نسخه جديد اين نرم افزار باعث نمي شد تا نسخه قبلي را ناگهان کنار بگذاريم. براي مقايسه بهتر اين پلتفرم با قطعاتي که قبلاً تست کرده ايم، اين تست را نيز در مجموعه تست هايمان قرار مي دهيم و کم کم اين نسخه را کنار خواهيم گذاشت( اما اين تست همچنان مفيد است). تست OpenGL اين نسخه براي کارت گرافيک مجتمع قابل اجرا بود که البته نتيجه آن امتيازي بسيار پايين است. اين تست هم يک بار با پردازنده گرافيکي مجتمع و بار ديگر با کارت گرافيک HD 5970 انجام شده است( نمودارهاي 6 و 7).

PC Mark Vantage
 

اين نرم افزار شامل تست هاي مختلفي مي شود که ما از بين آن ها دو تست Suite ( شامل خلاصه اي از تمام تست ها) و Productivity( شامل تست هاي مربوط به انجام کارهاي اداري و ديگر موارد مشابه) را انتخاب کرديم( نمودار 8).

Everest Ultimate 5.3
 

براي بررسي کارايي اين مادربورد در زمينه حافظه از نسخه 5.3 برنامه Everest Ultimate استفاده کرديم. همان طور که در جدول 2 مشاهده مي کنيد، طراحي خاص و محل قرار گيري کنترلر حافظه باعث شده تا زمان تأخير حافظه تا حدودي افزايش يابد. پشتيباني از فرکانس هاي پايين حافظه نيز باعث شده تا پهناي باند چنداني نصيبمان نشود.

HD Tune Pro 4.01
 

اگر مادربورد MSI تا اينجا در تست ها کمتر از حد خودش ظاهر شد، در اين تست نتايج خوبي را به ثبت رساند. البته نتايج نزديک به هم هستند، اما در بخش ميزان استفاده از پردازنده و نتايج مربوط به حافظه فلش( Team Group J100) نتايج بهتري را به دست آورده است.

Residend Evil 5
 

در بازي، پردازنده گرافيکي مجتمع حرف چنداني براي گفتن نداشت. به همين دليل دقت تصوير را روي پايين ترين حد ممکن( 800× 600 پيکسل) تنظيم کرديم( البته جزئيات بازي روي High تنظيم شده بود). نتايج ثبت شده تفاوت خيلي محسوسي با يکديگر ندارند( نمودار 9).

Far Cry 2
 

به نظر مي رسد اين بازي با توجه به محدوديت هاي پردازنده گرافيکي، تنظيمات خود را محدود کرده است. Very High حداکثر انتخاب در دسترس در بخش Overall Quality در اين نرم افزار بود( همچنين در اين نرم افزار ويژگي Anti Aliasing نيز غير فعال شده بود). براي کسب نتايج دقيق، اين تست را در دقت تصوير 600×800 پيکسل و در جزئيات High و Very High اجرا کرديم( نمودار 10).

اورکلاک
 

نکته جالب در اورکلاک اين پردازنده اين است که تا هنگامي که فرکانس حافظه( که با افزايش فرکانس پايه پردازنده افزايش مي يابد) به بالاتر از 1666 مگاهرتز نرسيده است، به افزايش ولتاژ هيچ يک از بخش ها نيازي نيست، اما به محض اين که از اين مقدار بالاتر مي رويم، سيستم به هيچ وجه بوت نشده و افزايش ولتاژ نيز چاره ساز نيست.

مادربورد MSI در تمام تست ها مدار رگولاتور کاملاً خنکي داشت و شاهد گرماي چنداني در اين بخش نبوديم. در اين مادربورد مجبور شديم قابليت EIST و Turbo Boost را در بايوس خاموش کنيم و ضريب را به صورت دستي به 27 برسانيم.
در اين حالت سيستم بوت شده و به سادگي وارد سيستم عامل شديم. اما به محض اجراي برنامه Wprime براي بررسي ثبات سيستم، مقدار ضريب به طور خودکار به 26 کاهش پيدا مي کرد. در نهايت، ضريب 26( 27 در بايوس) و فرکانس 175 حداکثر مقداري بود که توانستيم به آن دست پيدا کنيم.
مادربوردهاي گيگابايت نيز به سادگي اورکلاک مي شدند. مرتب بودن گزينه هاي بايوس به پيدا کردن گزينه هاي مورد نياز کمک مي کرد و مقدار ضريب نيز به طور خودکار کاهش پيدا نمي کرد. در تست هايي که انجام داديم GA-H55M-USB3 به حداکثر ضريب 27 و فرکانس 165 رسيد که در اين حالت مدار رگولاتور گرم بود.
در مدل GA-H55M-USB3 نيز توانستيم فرکانس را کمي بيشتر افزايش داده و به 170 برسانيم. در اين مادربورد در حالت اورکلاک MOSFET ها به نسبت گرم بودند( نمودار 11).
منبع:عصر شبکه، شماره 104.