باور نکن تنهايي‌ات را


 





 

چگونه مفهوم همکاري را به فرزندانمان ياد بدهيم؟
 

انسان موجودي اجتماعي است و در طول زندگي به شکل‌هاي گوناگون تحت تاثير تجارب گروهي و تعاملات متعدد قرار مي‌گيرد. در يک زندگي جمعي، موفقيت و پيشرفت بستگي به تعامل همه اعضا با يکديگر دارد به طوري که افراد با استفاده از مهارت‌هاي بين فردي خود، احساس مسووليت، اعتماد و احترام متقابل و مشارکتي فعال از خود نشان مي‌دهند. از آنجا که تعاملات اجتماعي انسان‌ها از همان اوايل کودکي آغاز مي‌شوند، بنابراين آموزش همکاري، کمک به يکديگر و مشارکت نيز از همان زمان بايد آغاز شود تا کودک با سرمايه مناسب وارد روابط اجتماعي شود اما به طور معمول چگونگي تعامل و همکاري با يکديگر جنبه‌اي فراموش شده در برنامه‌هاي آموزشي است.
در دوران تحصيل سعي زيادي در برقراري ارتباط مناسب ميان دانش‌آموز و کتاب و گاه دانش‌آموز و معلم مي‌شود اما ارتباط خود دانش‌آموزان با يکديگر ناديده گرفته مي‌شود. در حالي که کودکان با آموختن شيوه صحيح اين ارتباط و تعاملات مناسب مي‌توانند موفقيت در روابط بين فردي و اجتماعي آينده خود را تضمين کنند.

روش‌هاي تعامل کودکان
 

کودکان از سه طريق با يکديگر تعامل دارند:
• رقابت براي تعيين بهترين نفر
• تلاش براي رسيدن به هدف به طور انفرادي بدون اهميت دادن به ديگران که آيا به هدف مي‌رسند يا خير.
• همکاري،‌ علاقه و توجه به يادگيري و کسب موفقيت خود و ديگران، به طوري که براي آنها موفقيت ديگران نيز مانند موفقيت خود حايز اهميت باشد.

براي کودک جشن بگيريد
 

در سيستم آموزشي کنوني، رقابت و تلاش انفرادي بدون توجه به ديگران، شکل غالب ارتباطات است و کودکان کمتر براي همکاري آموزش مي‌بينند، کمتر پيش مي‌آيد که موفقيت يکديگر را جشن گرفته و يکديگر را به انجام تکاليف و پيشرفت تشويق کنند. البته کودکان بايد اين توانايي را پيدا کنند که الگوي تعاملي مناسب با هر موقعيت را انتخاب کنند. ممکن است در شرايطي، رقابت بهترين نوع ارتباط باشد.
تحقيقات نشان مي‌دهند که آموزش همکاري و مشارکت به کودکان در سنين ابتدايي تاثيرات مثبت بسياري در زندگي اجتماعي آينده آنها خواهد داشت يعني:
1) انگيزه کودکان را در يادگيري و رسيدن به اهداف افزايش مي‌دهد.
2) موجب پرورش مهارت‌هاي اجتماعي کودکان از جمله مهارت‌هاي حل مساله، ارتباط موثر، تفکر خلاق، افزايش حس ارزش به خويشتن و همدلي مي‌شود.
3) توانايي کودکان را در توجه به نظريات ديگران افزايش مي‌دهد.

فوايد مشارکت‌پذيري
 

چنانچه همکاري و مشارکت سازنده وجود داشته باشد، نکات ارزشمندي حاصل خواهد شد، از جمله: تعهد به يک هدف مشترک به طوري که افراد نه تنها براي پيشرفت خود که براي پيشرفت گروه کار مي‌کنند؛ حس احترام متقابل ميان افراد شکل مي‌گيرد؛ اعتماد متقابل ميان افراد ايجاد مي‌شود چون با نظرها و معيارهاي يکديگر آشنا مي‌شوند.

بازي‌هاي آموزشي
 

بدون آموزش، بچه‌ها نمي‌توانند در کار گروهي موفق باشند اما با دريافت آموزش‌هاي لازم مي‌توانند با همکاري هم کارهايي انجام دهند که هر يک به تنهايي موفق نمي‌شدند و از اين طريق احساس ارزش به خود را تقويت کنند. مي‌توان به روش‌هاي گوناگون مانند ايفاي نقش، بازي و بارش افکار همکاري را به کودکان آموزش داد. به طور مثال،‌ بازي را طراحي کرد که کودک براي يافتن شيء مورد نياز به راهنمايي ساير دوستانش احتياج دارد و ابتدا آنها اين راهنمايي را دريغ کنند، در مرحله بعد او را به نحوي ناهماهنگ و در نتيجه ناکارآمد راهنمايي کنند و در انتها به طور صحيح.
در هر مرحله مي‌توان احساس کودک و ساير بچه‌ها را پرسيد. به طور معمول در مرحله اول و دوم که همکاري انجام نشده اغلب کودکان احساس ناراحتي را بيان مي‌کنند، جالب است که اين ناخشنودي را هم کودک راهنمايي نشده احساس مي‌کند، هم بچه‌هايي که در راهنمايي مشارکت نکرده‌اند. در مرحله سوم اگر دوباره احساس طرفين را بپرسيم، احساس رضايت، خوشحالي، اعتماد، مورد حمايت و احترام واقع شدن، محبت و صميميت ابراز مي‌شود.
با اين تمرين، کودکان مراحل بدون همکاري تا همکاري مناسب را مشاهده و تجربه مي‌کنند. مهم اين است که بعد از آن با طرح سوالاتي، اهميت و تاثيرات همکاري مناسب را در آنها تقويت کنيم. پرسش‌هايي مانند:
• همکاري و کمک به يکديگر در زندگي چقدر اهميت دارد؟
• در چه کارهايي نياز به همکاري داريد؟
• در چه کارهايي تمايل داريد همکاري کنيد؟
• آخرين باري که از کسي کمک دريافت کرديد، به ياد آوريد، در آن زمان چه احساسي داشتيد؟
• وقتي با شما همکاري مناسب نمي‌شود چه احساسي داريد؟

در جستجوي همکار خوب
 

اما نکته بسيار مهمي که کودکان در کنار همکاري بايد بياموزند تا دچار مشکل نشوند، انتخاب افراد مناسب براي همکاري است. آنها بايد خصوصيات افرادي که مي‌توان با آنها همکاري نمود،‌ بدانند. با يک بازي ساده که در آن کودک به وسيله دوستانش به اشتباه راهنمايي شود، مي‌توان سوالات زير را براي وي مطرح کرد:
• آيا فردي که تو را راهنمايي مي‌کرد، مي‌شناختي؟
• آيا مي‌توان در هر کاري از هر فردي کمک گرفت؟
• همکاري در چه کارهايي مي‌تواند زيان بار باشد؟
• همکاري با چه کساني مي‌تواند عواقب سوء داشته باشد؟
• فردي که با او همکاري مي‌کنيد، چه خصوصياتي بايد داشته باشد؟
با کمک به کودک براي يافتن پاسخ اين سوالات، او مي‌تواند با خصوصيات يک همکار مناسب آشنا شود که برخي از آنها عبارتند از: صداقت و وفاداري، قابل اعتماد بودن، دلسوز و مهربان بودن، اهداف مشترک با يکديگر داشتن، خوشحال شدن از موفقيت دوست خود.
بنابراين کودک متوجه مي‌شود که پيش از همکاري با هر کسي، نياز به شناختي از خصوصيات و ارزش‌هاي وي دارد. براي نهادينه شدن اين مهارت‌ها علاوه بر اين که کودک در خانواده و اجتماع اين تعاملات را تجربه مي‌کند بايد بکوشيم تا امکان تمرين‌هاي بيشتري براي وي فراهم شود، مانند مشارکت وي در کارهاي خانه، شرکت در فعاليت‌هاي گروهي در مدرسه و خانه شرکت در بازي‌هاي دسته‌جمعي.
منبع: http://salamat.com