اي نمودار سپهر لاجورد

شاعر : انوري

گشته ايمن چون سپهر از گرم و سرداي نمودار سپهر لاجورد
هم بهشت از غيرت صحنت به دردهم سپهر از رفعت سقفت خجل
روي آن چون رنگ زرنيخ تو زرداشک اين چون آب شنگرف تو سرخ
در سرشک از غبن سنگ لاجوردآسمان چون لاجوردت حل شده
از تو تا اين گنبد گيتي‌نوردساکني ورنه چه مابين است و فرق
وحش و طيرت فارغند از خواب و خوردجنتي در خاصيت زان چون ملک
جمله با برگ تمام از شاخ و نردرستني‌هاي تو بي‌سعي نما
ورنه دايم باشدي در ورد وردبلبلت را نيست استعداد نطق
پيل و گرگت بي‌عداوت در نبردباز و کبکت بي‌تحرک در شتاب
کرده ترکيب از طريق عکس و طردپرده و آهنگ مطرب را صدات
آفتابي کاسماني چون تو کردآسماني و آفتابت صاحبست
گر نفاذ امر او گويد مگردآفتابي کاسمان ساکن شود
دامن جاهش نپذرفتست گردآفتابي کز کسوف حادثات
آفتاب و ماه را کز راه بردگفته رايش در شب معراج جاه
ممتلي مر آز را از پيش خورددست رادش کرده در اطلاق رزق
هرکرا آن دست باشد پايمردفاضل روزي به عقبي هم برد
تا نگردد آفتاب از نور فردتا نباشد آسمان ار دور دور
در نظام کل وجودش ناگزردباد همچون آسمان و آفتاب
گاه تدبير آسمان تيز گردگشته گرد مرکز تدبير او
تا فرح تاريخ اين نقشست و نردبوده در نرد فرح نقشش به کام