بوالحسن اي کسي که در احسان

شاعر : انوري

وعده از رغبت تو مايوسستبوالحسن اي کسي که در احسان
بحر معقول کان محسوسستدل و دستت که شاد باد و قوي
شرع منکوب و ملک منکوسستنکبتت عام نکبتي است کزو
هر اساس ستم که مدروسستداغ آسيب دور تو دارد
که کنون دور دهر معکوسستدوش آز از نياز مي‌پرسيد
طالع مکرمات منحوسستگفت ني گفتش آخر از چه سبب
که کريم زمانه محبوسستمکرمت بانگ برگرفت از حبس