بوالحسن اي کسي که در احسان شاعر : انوري وعده از رغبت تو مايوسست بوالحسن اي کسي که در احسان بحر معقول کان محسوسست دل و دستت که شاد باد و قوي شرع منکوب و ملک منکوسست نکبتت عام نکبتي است کزو هر اساس ستم که مدروسست داغ آسيب دور تو دارد که کنون دور دهر معکوسست دوش آز از نياز ميپرسيد طالع مکرمات منحوسست گفت ني گفتش آخر از چه سبب که کريم زمانه محبوسست مکرمت بانگ برگرفت از حبس