تجلى غدیر در عصر ظهور

تجلى غدیر در عصر ظهور چگونه است؟ آیا هر آنچه در غدیر ابلاغ و اقامه و محقق شده است، در عصر ظهور واقع می‏‌شود؟
پنجشنبه، 31 خرداد 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
تجلى غدیر در عصر ظهور
مقدمه:
عصر ظهور افق بیکرانه اى است که بشر از تصور آن عاجز است، و نزولِ رحمت است آن گونه که انسانیت تاکنون تجربه نکرده است، و کمالِ تعالى و رشد است .
 
در گونه اى که هنوز عقل بشریت به آنجا نرسیده است. پس هر چه بگوییم دورنمایى از یک بهشت نادیده است که فقط شنیده ایم و ایمان آورده ایم،.
 
 و هر تصورى در ذهن بپروریم چشم اندازى از سرسبز آرزوهاست که تا محقق نشود لذت آن قابل احساس نخواهد بود
 
همه آنان که با شنیدن نام غدیر تا عرش پر مى کشند، از تحقّق نیافتن آن در روزگار بعد از پیامبرصلى الله علیه وآله به خروش مى آیند و تا عمق جانشان مى سوزد.
 
 این دل سوختگان پس از آنکه لعن و تنفر و انزجار خود را نثار سد کنندگان راه غدیر مى نمایند، از خود مى پرسند: اگر در آن روزهایى که حقِّ غدیر بود مانع آن شدند،
 
 آیا امیدى هست که روزى بر این کره خاکى نامى جز غدیر و امامش شنیده نشود و آن بهشت موعود را با تمام وجود خود احساس کنیم؟
 
دراین مطلب عنواین زیر را مرور خواهیم کرد. تا کام هاى تلخ شده از نکبتِ سقیفه را با زنده کردن یاد روزهاى پر خاطره ظهور که در پیش داریم معطر سازیم تا براى لحظاتى لذت ظهور و حضور را به ما بچشانند.
 
1.غدیر از آغاز خلقت تا ظهور و تا قیامت
2. سقیفه مانع غدیر تا ایام ظهور
3..ظهور با پیام غدیر
4.آثار غدیر در ایام ظهور : عدالت، عقل، علم، دین
5. ولایت برترین حکم الهی
 

تجلى غدیر در عصر ظهور

این مقاله در پنج قسمت اصلى با عناوین زیر، ارتباط غدیر با ظهور را دنبال مى نماید:
 

1-غدیر از آغاز خلقت تا ظهور و تا قیامت

عالَم با غدیر آغاز شده و با غدیر ادامه دارد و با غدیر پایان مى یابد، که همان محبت و ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام است، و بر همین اساس مهمترین رسالت پیامبران ابلاغ پیام غدیر بوده است.
  
ما معتقدیم غدیر استمرار حلقه پیوند انسان با آفریدگار است که از روز اول بدان نیاز داشته و تا قیامت این روند ادامه دارد.
 
 غدیر پاسخ به منجى گرایى بشریت و پاسخ به درخواست «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ» انسان است. در واقع انسان رهروِ راه کمال است با برنامه مدوّنِ الهى، که در غدیر تکمیل شد و پیشواى هدایتگر آن در غدیر معرفى گردید.
 
پس جا دارد بگوییم: غدیر بهترین شیوه بهره بردارى از جهان هستى را در اختیار بشر قرار مى دهد. غدیر شاقول الهى افکار است که در طول تاریخ تنها میزان سنجش از طرف پروردگار بوده است.
 
بنابراین مى توان نتیجه گرفت که توحید از آغاز خلقت با آموزشِ فرستاده و نماینده خدا پایه گذارى شد، و ملائکه و انبیاء هم توحید را از چهارده معصوم علیه السلام آموختند، و اوج این عظمت در غدیر اعلام شد.
 
 و چه زیباست که بگوییم: «کمال دین و نعمت و رضایت الهى که انسان از آغاز خلقت در انتظارش بود، با غدیر اعلام شد.
 
خداوند منّان سه تعبیر درباره بعثت و غدیر و ظهور در قرآن آورده که این روند را به خوبى ترسیم مى نماید: بعثت را منت خود بر خلق شمرده و فرموده: «لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المؤمنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً»(1)؛
 
و غدیر را کمال دین خود اعلام کرده و فرموده: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم»(2)؛ و ظهور را تابشِ نور الهى به حساب آورده و فرموده: «وَ اَشرَقَتِ الاَرضُ بِنورِ ربِّها».(3)
 
این مسیر از آغاز خلقت تا بعثت و از بعثت تا غدیر، مسیر خود را طى کرد تا به دوران بعد از پیامبرصلى الله علیه وآله رسید.
 
 در واقع غدیر وصیتنامه اجرائى پیامبرصلى الله علیه وآله بود که باید بعد از آن حضرت عملى مى شد؛ و اوجب واجبات در روزگار فقدان نبى امامت بود که معناى دقیق جانشینى و خلافت به حساب مى آمد.
 
یعنى در غدیر مُبیِّن دین همانند مؤسِّس آن معرفى شد که مقام عصمت است. اکنون که پیامبرصلى الله علیه وآله از دنیا رفته باید این روند تا قُلّه خود پیش رود و اوج گیرد و هیچ مانعى - حتى اگر سقیفه باشد - نخواهد توانست مانع این پایه گذارىِ خلقت شود.
 
اگر در زمانى موقت، فتنه هاى سقیفه مغزها و افکار بشر را از راه راست بهشت منحرف کرد و امتحان الهى تحقق یافت؛
 
 امّا اراده پروردگار بر اجراى امر خود درباره غدیر، پشتوانه اى است که در زمان ظهور خود را نشان خواهد داد آنجا که فرموده: «کَتَبَ اللَّهُ َلاَغلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلى».(4)
 
اکنون باید گفت: ظهور انتهاى تفصیلى صراط مستقیمِ غدیر و تجلّى کاملِ تعالىِ بشر است. اسلام بدون غدیر و غدیر بدون ظهور متجلى نمى شود.
 
آن کمالِ اعلام شده در دین و آن نعمتِ به اوج رسیده در ولایت و آن مُهرِ رضایت ربّ در غدیر، جز با ظهور عملى نخواهد شد.
 
امام غدیر در روز ظهور آن پیشواى هدایتگرى است که رسالت جهانىِ ختم نبوت را بر عهده دارد.
 
 آن برنامه مدون الهى در غدیر به دست او در روزگار ظهور متجلى مى گردد. اوج پیوندِ انسان با آفریدگار در عصر ظهور خود را نشان خواهد داد که «مَتى تَرانا و نَراکَ وَ اَنتَ تَأُمُّ المَلَأ»(5)، و اوست که واسطه بودن بین خدا و خلق را به همه نشان مى دهد.
 
آن روز بهترین بهره بردارى از جهان هستى به دست امامى آگاه از جزئیات جهانِ خلقت محقق مى شود. آن روز اوجب واجبات که امامت است معناى عملى خود را نشان مى دهد.
 
 آن روز مردم مى فهمند که دیر زمانى است پاسخ به درخواست «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ»(6) را دریافت کرده بودند، ولى بدان توجه نداشتند.
 
آن روز وصیتنامه غدیرىِ پیامبرصلى الله علیه وآله حقاً مورد عمل قرار مى گیرد. آن روز تراز سنجش افکار، بى پرده درست را از نادرست تعیین خواهد کرد.
 
 آن روز توحید و خداشناسى توسط امامِ غدیر در گسترده ترین بازار علم بر عقول جهانیان عرضه خواهد شد؛ و آن روز است که باید با خط طلا بر سینه آسمان نوشت: «تجلى واقعى غدیر تنها در عصر ظهور است.
 

2- سقیفه مانع غدیر تا ایام ظهور

برنامه الهى غدیر که به همه بشریت تقدیم شد و هدیه پروردگار به بندگانش بود، ضربه هولناکى را از سوى سقیفه تجربه کرد، که بدبختى بلکه نگون بختىِ واقعى را براى انسان ها به ارمغان آورد.
 
 با جمله «حَسبُنا کِتابُ اللَّهِ»(7) که به معناى کنار گذاشتن امامِ تعیین شده از سوى خداوند بود، طعم شیرینِ غدیر در رسیدن به آرزوهاى بشر در کامشان تلخ شد.
 
سقیفه درهاى رحمتِ گشوده در غدیر را بست و درهاى جهنم را براى مسلمین و کل بشر باز کرد. با حاکمیت جابرانه سقیفه، از یک سو امامانِ معصوم علیهم السلام نتوانستند غدیرِ از دست رفته را به کام زندگى مردم باز گردانند؛.
 
 و از سوى دیگر با کنار گذاشتن غدیر در سقیفه بشر به سوى تفرقه پیش رفت. در یک کلمه باید گفت: غدیر فصل تازه اى از دین بعد از رسالت بود که در پرده ظلمت سقیفه پنهان شد، و با غصب حقِ غدیر به دست سقیفه مردم به جاهلیت باز گشتند!
 
از همین جاست که جنایات سقیفه و ظلمى که بر مردم روا داشته، امید آنان را به ظهور چند برابر کرده است،
 
و از همین جاست که آغاز ظهور با نابود کردن ضد غدیر و طرفدارانش خواهد بود. ظهور مأیوس کردن دشمنان از نابودىِ دین است، همان گونه که غدیر دشمنان را مأیوس کرد.
  
واقعیت آن است که مردم چاره اى جز بازگشت به سوى غدیر ندارند، و ظهور براى همین هدف است.
 
مردم به خاطر قطع ارتباط با امام غدیر، به انواع گناهان آلوده شدند و گناهان را با فقر و سختى ها تاوان دادند، که باعث همه اینها سقیفه بود.
 
براى جبران غدیر از دست رفته به دستِ سقیفه، باید دستِ بیعت با وارثِ غدیر داد و خود را براى عصر ظهور آماده کرد.
 
با حذف سقیفه، راه براى آرزوهاى بشریت و نزول رحمتِ الهى و حضور امامان معصوم علیهم السلام و ریشه کن شدن تفرقه باز مى شود.
 
 در ظهور ریشه ظلم و ظالم کنده مى شود، و بدون شک ظالم تر از غاصبین ولایت وجود ندارد. آن روز غدیر از پشت پرده سقیفه بیرون مى آید و مردم از جاهلیت نجات مى یابند.
 
 
بنابراین جا دارد با صداى بلند اعلام کنیم: حقّ غدیر که به دست سقیفه نابود شد، جز با ظهور امام غدیر اعاده نمى گردد، و آتش سقیفه بر سر غدیر جز با آب عدالت مهدوى خاموش نمى شود.
 

3.ظهور با پیام غدیر

امام زمان علیه السلام با پیام غدیر بپا مى خیزد و با پیام غدیر حرکت مى نماید و با پیام غدیر به پایان مى رساند. دو آیه تبلیغ و اکمال در این آیه به ظهور مى رسد که «لَیَستَخلِفَنَّهُم فِى الاَرض».(8)
 
این مفهوم بر همه روشن مى شود که بعثت علتِ مُحدثه اسلام، و غدیر علت مُبقیه اسلام، و ظهور مُجدِّد و احیاکننده اسلام است.
 
از همین جا معلوم مى گردد که دستور ابلاغ غدیر تا قیامت، به معناى بقاء و ادامه راه انبیا تا روز ظهور و بعد از آن تا قیامت است.
 
در عصر ظهور معلوم خواهد شد که مردم چقدر نیاز به غدیر داشتند و چه چیزى را پشت پا انداختند.
 
هم تکلیف غدیر با انسان ها و هم تکلیف انسان ها با غدیر، در آن روز روشن خواهد شد؛ و امام زمان علیه السلام مردم را متوجه فراموشى و از دست دادن غدیر مى نماید.
 
همه اینها از آنجاست که در غدیر وعده ظهور داده شده، و وعده هاى روز ظهور هم اعلام شده که تحقق آن حتمى خواهد بود. سیماى موعود در بیست فراز از خطبه غدیر ترسیم شده که در عصر ظهور تحقق خواهد یافت.
 
دو حکومت با یک محور
 در غدیر دو حکومت با یک محور طراحى شد: علوى و مهدوى؛ که مردم قدر اوّلى را ندانستند، اما دومى را با زمینه هایى که غدیر براى پى ریزى حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت به دست حضرت مهدى علیه السلام آماده کرده درک خواهند کرد.
 
و چه به جاست که بگوییم: غدیر از زمان وقوع تا ظهور به صورت گفتمان بوده، و در زمان ظهور گذشته از گفتمان به صورت اجرایى و عملى تحقق مى یابد.
 

4- آثار غدیر در ایام ظهور

روزگار ظهور میعادگاه منتظران غدیر است، که قرن ها به دست سقیفه در خاک سیاه نشسته اند و چشم به دوردست هاى ظهور دوخته اند.
 
 حتى آنان که رفته اند زنده مى شوند و باز مى گردند تا از شهد شیرین غدیر با حضور صاحب آن لذت ببرند و این حق آنهاست.
 
 آنچه این انتظار را به اشتیاق رسانده، آن است که هیچ کس جز دورنمایى از عصر ظهورِ غدیر نشنیده است؛ و شنیدن کى بود مانند دیدن و زیستن در سایه سارِ امام غدیر!
 

در عصر ظهور چگونه غدیر تجلى خواهد کرد؟

و اما اینکه در عصر ظهور چگونه غدیر تجلى خواهد کرد؟ باید به یاد آوریم که غدیر همان برنامه مدوّن الهى براى سعادت همه بشر بود، که رکن آن اطاعت و پیروى از امام معصوم علیه السلام قرار داده شد. بنابراین سعادت بشر را با نگاهى عام و نگاهى خاص مى توان نگریست.
 
در نگاه عام، همه جهاتى که براى نجات و سعادت همه ملت ها از همه رنگ و نژاد و زبان و در هر زمان و مکانى لازم است،.
 
 در غدیر نهفته و در عصر ظهور تجلّى تمام عیار مى یابد. در تبیین این سعادتمندى، دلنوشته ها و ناگفته هاى بسیارى را مى توان بر زبان آورد:
 
1.اگر بگوییم حیات مادى و معنوى بشر تأمین خواهد شد، گزاف نگفته ایم.
 
2.اگر بگوییم بشر در تعالى و رشد به اوج مى رسد و نهایت قابلیت هاى خود را نشان مى دهد، درست گفته ایم.
 
3.اگر بگوییم بشر صراط مستقیم را پیدا مى کند و از آن به سوى اهداف الهى حرکت مى کند و از هر انحرافى مصون خواهد بود، به جا گفته ایم.
 
4.اگر تعبیر کنیم که اسلام که اساس همه ادیان الهى است، در کامل ترین صورت خود متجلى خواهد شد، بیراهه نرفته ایم.
 
5.اگر ادعا کنیم که شر و ظلم و فتنه در همه گونه هاى آن رنگ مى بازد، و قبل از بهشتِ آخرت در این دنیا بهشت برقرار مى شود، و همه موجودات با امنیّت تمام عیار زندگى مى کنند، عین حقیقت را بر زبان آورده ایم.
 
6.اگر بگوییم: عصر ظهور روزگارى است که خداوند از بندگانش راضى مى شود و این رضایت نهایت مطلوب از بشر است، ادعاى درستى است.
 
7.اگر ادعا کنیم امام غدیر در عصر ظهور بهترین شیوه بهره بردارى از جهان هستى را به همه نشان خواهد داد، درست گفته ایم.
 
 
8.اگر بگوییم: با زعامت امام معصوم علیه السلام نورانیت زمین را فرا مى گیرد، و جهان نور باران مى شود و همه موجودات به این نورانیّت افتخار خواهند کرد، سخن درستى است.
 
و اما در نگاه خاص به سعادتمندى بشر در عصر ظهور، در جستجوى دو مسئله خواهیم بود: یکى ابعاد گسترده سعادت بشر، و دیگرى کارهاى خاصى که براى سعادت بشر تحقق مى یابد.
 

سعادتمندى بشر درچیست؟

اما ابعاد گسترده سعادتمندى بشر که آمیخته اى از ابعاد فکرى و جسمانى و ابعاد دنیایى و آخرتى انسان است، در جهات بسیارى قابل شمارش است که مواردى از آنها را بر مى شماریم:
 
برقرارى عدالت
برقرارى عدالت از همه زاویه هاى مؤثر در حیات مادى و معنوى بشر، یکى از ثمرات تجلى غدیر در عصر ظهور است. شکى نیست که باید مسئله ریشه کن کردن ظلم را مقدمه اى براى تثبیت عدالت در نظر گرفت، و بلکه اولین گام در این راه است.
 
در یک نگاه، تحقق جهان شمولى عدلِ غدیر در عصر ظهور خواهد بود، که طعم آن را همه انسان ها و حتى حیوانات و گیاهان، بلکه همه موجودات خواهند چشید.
 
از سوى دیگر، نظم عمومى جهان و طبعاً وحدت معقول اقشار مختلف مردم در ابعاد مختلف، بر محور اوامر الهى و بر اساس دستورات ولى اللَّه الاعظم و برادرى و محبتِ حاکم بین مردم است، که همه اینها نتیجه عدالت واقعى خواهد بود.
 
تجلى ارزش هاى اخلاقى و انسانى و عمل به انصاف و مروت، ابعاد دیگرى است که در سایه عدل، خود را نشان خواهد داد. با عدالت علوى در عصر مهدوى ترس مردم از یکدیگر رخت بر مى بندد و فقط ترس از خدا مى ماند.
 

چرا در مذهب شیعه عدل جزو اصول اعتقادات آمده است؟

 در حالتی که عدل هم یکی از ضفات خداست . خدا صفات فراگیرتر دارد مثل ربوبیت ، مثل رحمانیت ، مثل حیات ، مثل علم . ربوبیت خدا همه ی جهان را اداره می کند.
 
اما آیا عدل خدا در مورد گناهکاران هست فقط ؟  بنابراین خدا با صفت عادل بودنش ، عدل خودش یک عده را اداره می کند و گناهکاران را می برد جهنم و عذاب می دهد . بقیه اش با صفت ذو الفضل العظیم بودن خدا ، ذو الفضل العظیم بودنش هست .
 
 با صفت ربوبیتش هست . با صفت رحمانیتش هست . چرا شیعه عدل را جزو اصول اعتقادات قرار داد ؟ شما می دانید . عدل دنباله ی توحید و خداشناسی و اثبات کننده ی معاد است .
 
 برای این که ما خدایی را که اثبات می کنیم خدای حکیم علی الاطلاق است . خدای حکیم علی الاطلاق ،  ما خَلَقْتَ هذا باطِلا . حکیم علی الاطلاق کار بیهوده و عبث نمی کند .
 
 کار هدف دار می کند . چون کار هدف دار می کند ، معاد جزو اعتقادات هر بشری ، هر مسلمانی و هرکسی که صاحب فطرت است می شود .
 
 در نتیجه خداوند متعال که جهان را آفریده است . آن حکمتش اقتضا می کند معاد باشد . از توحید منتقل می شویم به معاد . البته از نبوت هم منتقل می شویم به معاد .
 

رشد عقل

رشد عقل ها و بالا رفتن سطح فکرها و درک و فهم بالاى مردم از مسائل مختلف، یکى دیگر از اثرات تجلى غدیر در عصر ظهور خواهد بود؛
 
 به گونه اى که عقول قابلیت درک غدیر را پیدا کنند و لیاقت درک غدیر را در خود بیابند، تا بتوانند لذت حضور در پیشگاه امام غدیر را احساس نمایند.
 
بیان عقلی واقعه غدیر
اهل سنت معتقدند بعد از پیامبر عده ای باید جانشین پیامبر را مشخص کنند. سوال این است که چرا همین عده قبل از بعثت پیامبر دور هم جمع نمی شوند تا شخص پیامبر را مشخص کنند؟
 
 آیا اصولا می توان پیامبر را انتخاب کرد؟ آیا می توان با بیان عقلی واقعه غدیر اثبات کرد که نمی توان امام را انتخاب کرد؟
 

علم الهی و عصمت

به نظر می رسد ما انسانها نمی توانیم پیامبر را انتخاب کنیم زیرا پیامبر کسی است که انسانها را مسیر سعادت هدایت می کند وی برای این کار به دو ابزار علم و عصمت نیازمند است.
 
 اگر پیامبر علم الهی و عصمت نداشته باشند نمی توانند مردم را هدایت کنند بدون علم الهی هدایت ناممکن است بدون عصمت نیز مردم به پیامبر اعتماد نمی کنند
 
این دو ویژگی دو صفت باطنی اند
این دو ویژگی دو صفت باطنی اند یعنی نمی توان با دیدن ظاهر انسان ها فهمید که چه کسی علم الهی و عصمت را واجد است.
 
 بنابر این پیدا کردن شخصی که این دو ویژگی را دارد برای کسانی که علم به باطن انسان ها ندارد ممکن نیست از این روی باید حتما خداوند شخصی را که این دو ویژگی را به او عطا کرده معرفی کند
 
این دو ویژگی در امام هم ضروری است
سوال اساسی این است که آیا امام هم وظیفه هدایت گری دارد؟ به نظر می رسد امام کسی است که بعد از پیامبر مردم را هدایت می کند بیانبر این این دو ویژگی در امام هم ضروری است .
 
و به همان دلیلی که مردم نمی توانستند پیامبر را پیدا کنند نمی توانند امام را نیز پیدا کنند و ضرورتا باید خداوند از طریق پیامبر او را به مردم معرفی کند
 
واقعه غدیر معرفی شخصی است که این دو ویژگی را دارد
در واقع داستان غدیر شخصی را که دو ویژگی علم الهی و عصمت به او عطا شده از طرف خداوند توسط پیامبر معرفی می شود.
 
 اگر پیامبر این شخص را معرفی نمی کردند از اساس امکان یافتن او برای مردم منتفی بود و هدایت مختل می شود اختلال در هدایت هم با حکمت الهی و عصمت پیامبر ناسازگار است
 

سایه علم

نجات از جاهلیت در انواع آن و هدایت به راه درست در سایه علم صحیح و رسیدن به صراط مستقیم با یقین و اطمینان قلبى، همه از ره آوردهاى عصر ظهور و تجلّى تمام نماى غدیر در آن است.
 
  در دانش الهی پیامبران علم و قدرت با هم مساوقند، هم سیاق‌اند، نمی‌گویم مساوی هستند، بلکه مساوقند یعنی جاهایی که علم باشد، حتماً قدرت است و جاهایی که قدرت باشد، حتماً علم است.
 
آصف ابن برخیا که یکی از اطرافیان و حاشیه‌نشینان تشکیلات حضرت سلیمان علیه السلام بود، وقتی حضرت سلیمان علیه السلام شنید که یک زن قدرتمندی در سبا است که پادشاهی می‌کند و مشرک است و دین سلیمان علیه السلام را ندارد.
 
 گفت بروید دعوتش کنید .عده‌ای را فرستاد و گفتند دعوت را قبول نکرده و با هدیه برگرداننده است. نمل آیات 39 و 40 اطرافیان حضرت سلیمان آن جا مسابقه دادند یکی از آنها که جن بود گفت:« قالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمین » (9)
 
قبل از این که ازجایتان بلند شوید و همان طور که نشسته‌اید و مثلاً تا دارید گپ می‌زنید و چای می‌خورید، من می‌روم و تخت را می‌آورم.
 
می‌دانید که حضرت سلیمان قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکاز میان انبیاء علم و قدرت بسیار فوق‌العاده‌ای داشت و استثنایی بود .قدرت تسخیر جن داشت و جن در اختیارش بود.
 
ولی کسی که « عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ » داشت که منظور آصف ابن برخیا است گفت:«قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُک» آیه 40 نمل  قبل از این که چشمت را به هم بزنی من می‌آورم. (10)
 
یکدفعه حضرت سلیمان نگاه کرد، دید تخت آن جاست. یعنی قبل از این که چشمش را به هم بزند، آصف ابن برخیابا قدرتی که خدا به او داده بود، تخت را آورد.
 
آصف ابن برخیا، قسمتی از علم الکتاب را داشت." عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ " ، ولی در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌گوید(11)
 
« وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب »(12) «کافران به پیغمبر گفتند تو پیامبر نیستی، ای پیامبر بگوبرای من کافی است شهادت خدا و کسی که نزد اوست"
 
 عِلْمُ الْکِتاب ". طبق روایات ،این شخص امیرالمؤمنین علیه‌السلاماست.کسی که تمام دانش کتاب پیش اوست.
 
آصف ابن برخیا که توانست تخت ملکه سبا را از چند هزار کیلومتر بیاورد در حالی که هنوز سلیمان پلک نزده بود، قدرتی داشت که نتیجه‌ی قسمتی از علم بود . امیرالمؤمنین علیه‌السلامکه علم کل کتاب را  دارد، قدرتشان ما فوق آصف است.»
 
 أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ کُلِّ عِلْم‏»(13) اووارث کل العلم است. یعنی هرچه دانش در آفرینش است، امام زمانعلیه‌السلام وارث آن است.
 
 وارث علم آدم ابوالبشر تا خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم، وارث علم امیرالمؤمنین علیه‌السلام تا امام حسن عسکری علیه‌السلام وارث علم تمامی علم و علما و دانشمندان هستند. در طول تاریخ هرکسی هر دانشی دارد، آن دانش نزد امام زمان علیه‌السلاماست.
 
 در روایات داریم که مواریث انبیاء پیش امام زمان علیه‌السلاماست. مثلاً عصای حضرت موسی علیه‌السلامنزد امام زمان علیه‌السلاماست، این عصاها، این کلید واژه‌های علم و دانش هستند
 
در همین زمینه مسئله رشد علوم و دست یافتن سریع به سخن حق در هر موضوعى، و قرار گرفتن پایه هاى فکرى صحیح در هر زمینه اى، راه میان برى است که سعادتمندى بشر را با سرعت یک بر هزار به نتیجه مى رساند.
 

دین اسلام

انَّ الدّینَ عِندَ اللَّهِ الاِسلامُ (14)، «وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الاِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِى الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرینَ»(15)
 

فرمان الهی برای ابلاغ مطلبی مهم

نیم روز هجدهم ذی الحجه بود که ناگهان پیک وحی بر رسول خدا (ص) نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که:
 
ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده‌ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد. (16)
 
پیامبر(ص) دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی‌آب و در زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر(ص) ساختند.
 
 و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم کردند. ابتدا خدای را سپاس فرموده و از بدی‌های نفس اماره به او پناه جستند و فرمودند:
 
 ‌ای مردم بزودی من از میان شما رخت بر می‌بندم، آنگاه می‌افزایند: چه کسی بر مومنین در ارزیابی مصلحت‌ها و شناخت و تصرف در امور سزاوار‌تر است؟ همه یک سخن می‌گویند خدا و پیامبر داناترند.
 

آیه ولایت

رسول خدا(ص) در ادامه به آیه‌ای که به آیه ولایت مشهور است اشاره کردند که: پروردگارم آیه‌ای بر من نازل فرموده که :
 
"انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنو الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون"‌‌ (17)
 
همان ولی و صاحب اختیار شما و سرپرست شما، خدا و پیامبر او هستند و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند.
 
و این علی ابن ابیطالب(ع) است که نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.
 
شاید بتوان ادعا کرد سرآمد همه آرزوها و پیشگویى هایى که در عصر ظهور تحقق مى یابد و حقیقت غدیر نیز همان است، چیزى جز حاکمیت دینِ الهى به دست امام الهى نباشد.
 

جهانی شدن غدیر

 از روز آغاز حضور انسان در زمین، حسرت این آرزوى زیبا بر دل ها مانده تا عصر مهدوى که وعده پروردگار تحقق یابد و همه زمین یکپارچه غدیر شود.
 
زدودن شبهات از یک سو و بر طرف کردن پیرایه ها از دین الهى از سوى دیگر، اولین گام هایى است که دین خالص را به همه نشان خواهد داد،
 
 و این جز به دست مقام عصمت نمى تواند تحقق پذیرد. چنین اقدامى آنگاه عملى خواهد شد که دشمنان دین همگى ذلیل شوند و قدرت سخن و خودنمایى نداشته باشند،.
 
 و بساط نفاق برچیده شود و اهل حق غالب باشند، و مردم خضوع در برابر فرامین الهى و نماینده خداوند را پذیرفته باشند و نیاز مردم به دین الهى برایشان روشن باشد.
 
آن روز است که با حاکمیت دین در جاى جاى زندگى مردم و در اجتماعى که بر آنان حاکم است و در آن زندگى مى کنند.
 
 توحید و یکتاپرستى در معناى صحیح آن و حقایق ایمان در ابعاد گسترده اش و معارف دین در فصول مختلفش مطرح خواهد شد.
 
آن روز است که با حضور دینِ بر مبناى غدیر زمینه گناهان برچیده مى شود و نفوذ شیطان قطع مى گردد، و معناى وسیع دین براى همه معلوم مى شود و انسان ها لذت دیندارى را مى چشند.
 

5. ولایت برترین حکم الهی

امام خمینی می فرماید: غدیر آمده است که بفهماند که سیاست به همه مربوط است. در هر عصری باید حکومتی باشد با سیاست، منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن سیاست اقامه صلوه کند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان (18) به دهه ی دوم ذی حجه، دهه ی ولایت، اشاره کردند.
 
 و روایتی از امام باقر(علیه السّلام) قرائت کردند با این مضمون که در اسلام به هیچ چیزی مانند ولایت تأکید نشده است.
 
 در اینجا به بررسی مفهوم این حدیث براساس اندیشه امام خمینی و رهبرانقلاب می پردازد.
 

نظر امام خمینی؛ ولایت یعنی حکومت سیاسی

امام خمینی (ره) در سخنرانی خود در روز عید غدیر در شرح این حدیث می فرمایند: «اینکه در روایات هست که بنی الاسلام علی خمس این ولایت کلی امامت نیست، حکومت است.
 
.حکومت که دعا خواندن نیست، حکومت که نماز نیست، حکومت روزه نیست، حکومت، حکومت عدل، اسباب این میشود که اینها اقامه بشود.
 
 آن که میگوید دین از سیاست جداست، تکذیب خدا را کرده است. تکذیب رسول خدا را کرده است، تکذیب ائمه هدی را کرده است...
 
غدیر آمده است که بفهماند که سیاست به همه مربوط است. در هر عصری باید حکومتی باشد با سیاست، منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن سیاست اقامه صلوه کند.
 
اقامه صوم کند، اقامه حج کند، اقامه همه معارف را بکند...بنابراین، این طور نیست که ما خیال کنیم که ولایتی که در اینجا میگویند،.
 
 آن امامت است و امامت هم در عرض فروع دین است، نخیر؛ این ولایت عبارت از حکومت است، حکومت مجری اینهاست، در عرض هم به آن معنا نیست. مجری این مسائل دیگر است» (19)
 
پس به نظرامام خمینی (رحمه الله) معنای ولایت در این حدیث ناظر به معنای دوم مطرح شده در این یادداشت است یعنی رهبری سیاسی و اجتماعی که نافی سکولاریسم است.
 
اینکه بعضی یا اکثر ائمه هنوز نتوانسته اند چنین وظیفه ای را عمل کنند، نافی معنای آن نیست.نظر حضرت آیت الله خامنه ای؛ ولایت ضامن همه احکام الهی.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در آغاز سخنان در روز عید قربان (20) به این حدیث اشاره کردند و فرمودند: «در روایت هست که «ما نودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ مِثلُ ما نودیَ بِوِلایة»؛.
 
 از همه ی احکام الهی، این ولایت جایگاه برتری دارد، چون تأمین کننده و تضمین کننده ی همه ی احکام الهی است که خب ماجرای غدیر و آن داستان بسیار مهم [بیانگر آن است]».
 
ایشان در شرح حدیث دیگری از امام باقر (علیه السّلام) با همین مضمون می فرمایند: «لَو أنَّ رَجُلاً قامَ لَیلَهُ وَ صامَ نَهارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ وَ حَجَّ (21).
 
اگر کسی تمام عمر را روزه بگیرد، نه فقط ماه رمضان را، تمام شب ها را تا به صبح بیدار بماند، تمام اموالش را در راه خدا بدهد، اما با ولیّ خدا ولایت نداشته باشد.
 
 یا ولایت ولیّ خدا را نداشه باشد، این چنین آدمی، همه ی آنچه که انجام داده است، بیهوده و بی ثمر و خنثی است». (22)
 

واقعیت حقیقی حدیث ولایت

متکلمان معنی ولایت را در این حدیث و احادیث مشابه بیشتر به معنی اول یعنی مرجعیت دینی و تفسیر قرآن و احکام تعبیر کرده اند،.
 
 و از طرفی گاهی عرفا و اهل باطن معنایی باطنی و تأویلی از آن لحاظ کرده اند و عبارت «ولی» را به مثابه ی خلیفة الله و انسان کامل و...برداشت کرده اند و سعی در عبور از آن ظاهر کلامی به این باطن عرفانی داشته اند.
 
اما واقعیت این است که عبارت ولایت در حدیث شریف هیچ محدودیتی ندارد و واجد هر سه معنای پیش گفته از ولایت است.
 
 اولاً منظور از آن درباره ی تفسیر قرآن و احکام و بیانگر حلال و حرام فقهی و دفاع در مقابل شبهات و...است،
 
 ثانیاً ناظر به مسائل سیاسی، اجتماعی و حکومتی است چه آنکه برای اجرای بهتر و کامل تر احکام فقهی اسلام ناچار به برپایی حکومت دینی و حفظ و تقویت آن است (همان طور که امام خمینی اشاره کرده اند) و از همین رو اسلام ذاتاً سکولار نیست و با سکولاریسم غیرقابل جمع است.
 
ثالثاً با حفظ معانی اول و دوم، به معنای ولایت معنوی و عرفانی و ارشاد سالکان و طی طریق و مقام خلیفه الهی انسان کامل و در یک کلمه واسطه فیض هم هست، یعنی وجه جامع همه معانی بوده و تخصیص و حصر به یکی از آنها مخالف اطلاق و جامعیت حدیث معصوم است.
 
در بعضی احادیث، قله ی رفیع اسلام، کلید و درب همه ی چیزها و مایه رضایت خدای رحمان را اطاعت از امام بعد از شناخت او دانسته اند. (23)
 
 این ولایت با معنای جامع سه گانه است که کلید قبول و رد همه اعمال بوده. با شناخت آن، اقرار به آن، دوست داشتن آن و عمل بر طبق آن، به ارکان دیگر اسلام نیز عمل خواهد شد (مثلت معرفت، محبت، اطاعت از ولایت)
 

نتیجه:

آنچه در عصر ظهور محقق می‏‌شود تجلی غدیر است؛ یعنی آنچه در غدیر ابلاغ و اقامه شد در عصر ظهور واقع می‏‌شود.
 
 غدیر در یک مسیر پیچیده تاریخی از مراحل مختلف عبور و در عصر ظهور تجلی پیدا می‏‌کند. عصر ظهور عصر ظهور کلمه حیات و عصر ظهور حیات طیبه و حقیقت ایمان است؛ عصر ظهور نور عالم است.
در عصر ظهور حیات اجتماعی انسان به نور توحید و بندگی نورانی می‏شود و حیات معنوی در جامعه انسانی شکل می‏‌گیرد؛ حیات انسان به یک مرتبه متعالی ارتقاء پیدا می‌‏کند .
 
با تجلی غدیر در عصر ظهور، مناسبات جهان انسانی تغییر می‏‌کند “وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ”. (24)
 
 حقیقت ایمان و تقوا پذیرش ولایت حقه است؛ «الْمُتَّقُونَ شِیعَتُنَا». اگر بشریت به مرزی از تقوا برسد که همه حیاتش بر مدار ولایت حقه تنظیم شود آنگاه لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ؛ (25)
 
همه درهای برکات گشوده شده و عالم، عالم دیگری می‏‌شود؛ مناسبات عالم تغییر می‏‌کند. یک جامعه ولایت‏مدار از نظر انسان‏‌هایی که در آن جامعه زندگی می‏‌کنند .
 
با جوامع دیگر تفاوت دارد؛ آنها کسانی هستند که به حیات طیبه و تقوا رسیده‌‏اند؛ انسان‌هایی که تلقی آنها از عالم و درکی که از خود و نیازهایشان دارند تغییر کرده و ارتقاء یافته است؛
 
 جهانی که در آن زندگی می‌‏کنند جهان دیگری است؛ به یک معنا غیب عالم در این جهان ظهور پیدا می‏‌کند؛ «لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»؛(26)
 
 یعنی درهای غیب به سوی این عالم گشوده می‏‌شود و تجلی غیب در عالم واقع می‌‏شود؛ عالم، عالم دیگری می‏‌شود.
 

پی نوشت:

1.آیه 164 سوره آل عمران
2.آیه 3 سوره مائده
3.آیه 69 سوره زمر
4. آیه 21 سوره مجادله
5. دعای ندبه
6.سوره حمد آیه 6
7. حارالانوار، ج۲۲، ص۴۷۳ و ۴۷۴؛ شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، ج۲، ص۵۵؛ ج۶، ص۵۱؛ ج۱۱، ص۴۹؛ ج۱۲، ص۸۷.
8. آیه 55 سوره نور
9. آیه 39 نمل
10. آیه 40 نمل
11. آیه 43 رعد
12.آیه 43 سوره رعد
13.برگرفته از مقاله «مهدویت در غدیر»، تاریخ بازیابی:۹۸/۰۶/۰۵
14. آیه 19 سوره آل عمران
15. آیه 85 سوره آل عمران
16. آیه 67 سوره مائده
17. آیه ۵۵ سوره مائده
18. سخنرانی :(۱۳۹۹/۰۵/۱۰)
19.صحیفه امام: (۱۳۹۰، ج۲۰، ۱۱۶)
20. سخنرانی: (۱۳۹۹/۵/۱۰)
21. کلینی، همان، ح ۵.
22. خامنه ای، ۱۳۹۷،۴۰۸
23..کلینی، همان، ح۵
24..آیه 96 سوره اعراف
25.همان
26.همان
 

منابع:

محمدرضا شریفی : حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آخرین وارث غدیر/مرکز تخصصی غدیرستان کوثر نبی (ص)/
https://www.mehrnews.com/news/2388241
https://www.khabaronline.ir/news/255422
https://hawzah.net/fa/Article/View/99163
https://www.irna.ir/news/85161716
https://imamali.wiki/content/1823
https://imamali.wiki/content/1849
http://shiastudies.com/fa
https://fa.wikifeqh.ir/


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.