تا نداني ز جسم و جان مردن

شاعر : اوحدي مراغه اي

پيش آن رخ کجا توان مردن؟تا نداني ز جسم و جان مردن
وآنگه از عشق او نهان مردنعاشقي چيست؟ زنده بودن فاش
در جهان بايد از جهان مردناز برون جهان نشايد مرد
پيش آن خاک آستان مردنهيچ داني حيات باقي چيست؟
سهل کاريست هر زمان مردناهل ياريست، يار، در غم او
که نشايد به رايگان مردنبوسه‌اي زان دهن بخواهم خواست
تا نبايد چو ديگران مردناوحدي، دل به ديگري مسپار