دوستي با دشمنان ما مکن

شاعر : اوحدي مراغه اي

سود ايشان و زيان ما مکندوستي با دشمنان ما مکن
دل ببري،قصد جان ما مکنخون من خوردي، دلم را غم بخور
گو: فضولي در ميان ما مکنچون ميانت خون ما ريزد، کمر
زهر قاتل در دهان ما مکناز لب خود کان دشمن بر ميار
جز به شمشير امتحان ما مکناي که ميراني به دشنامم ز در
گوش بر آه و فغان ما مکنگر نبيند چشم ما جز روي تو
داروي درد نهان ما مکنراز عشقت گر بگويم آشکار
هيچ رحمت بر روان ما مکنگر نميرد اوحدي پيشت روان