عاشقان درد کش را دردي مي‌خانه ده

شاعر : اوحدي مراغه اي

از قدح کاري نيايد، بعد ازين پيمانه دهعاشقان درد کش را دردي مي‌خانه ده
باده‌اي گر مي‌دهي، بر ياد آن جانانه دهجان ما بر باد خواهد رفت، ساقي، يکزمان
طوطيان را شکر آر و ماکيان را دانه دههر حريفي را به قدر حال او تيمار کن
و آن دگرها را سبک‌تر سر به سوي خانه دهچون شود خوابت گران دست سبک روحي بگير
يک زمان در دست اين آشفته‌ي ديوانه دهآن سر زلف چو زنجير، ار چه کاري مشکلست
پرتو آن شمع بين و ترک اين پروانه دهاي که منکر ميشوي سوز دل ريش مرا
مست گشتي، خيز و آوازي درين ويرانه دهکنج اين ويرانه بي‌گنجي نباشد اوحدي