ازين گفتن، خدايا، شرم دارم

شاعر : اوحدي مراغه اي

و زان حضرت به غايت شرمسارمازين گفتن، خدايا، شرم دارم
زبانم را ز باطل دور گردانز فيض خود دلم پر نور گردان
خيال فاسد از طبعم بدر کنضميرم را ز معني بهره ور کن
دلم را زنده دار و زندگي دهمرا توفيق نيکو بندگي ده
خداوندا، به خود مگذار ما راز خود رايي تبه شد کار ما را
و زان پس اوحدي را هم بيامرزگناه هر که در عالم بيامرز