زان زلف مشک رنگ نسيمي به ما فرست

شاعر : خاقاني

يک موي سر به مهر به دست صبا فرستزان زلف مشک رنگ نسيمي به ما فرست
نوشي به عاريت ده و بوسي عطا فرستزان لب که تا ابد مدد جان ما ازوست
روزي براي ما زي و ريزي به ما فرستچون آگهي که شيفته و کشته‌ي توايم
قندي ز لب بدزد و به ما خون‌بها فرستبندي ز زلف کم کن و زنجير ما بساز
نوري که عاريه است به خورشيد وافرستبردار پرده از رخ و از ديده‌هاي ما
گه بر زبان باد سلام وفا فرستگاهي به دست خواب پيام وصال ده
آخر از آن هزار يکي را دوا فرستخاقاني از تو دارد هردم هزار درد
از جاي برده‌اي دل او باز جا فرستباري گر اين‌همه نکني مردمي بکن