عشق تو قضاي آسماني است

شاعر : خاقاني

وصل تو بقاي جاوداني استعشق تو قضاي آسماني است
همسايه‌ي نور آسماني استدر سايه‌ي زلف تو دل من
حقا که مرا بدو گماني استبربود دلم کمند زلفت
در سايه‌ي زلف تو نهاني استپيداست چو آفتاب کان دل
آتش همه جاي رايگاني استعشق تو به جان خريدم ارچه
گردون به محل پاسباني استهرچند بر آستان کويت
دل جوئي رسم باستاني استدل جوئي کن که نيکوان را
کار سخنان هزار کاني استخاقاني را به دولت تو