دل زخم تو را سپر ندارد

شاعر : خاقاني

آماج تو جز جگر ندارددل زخم تو را سپر ندارد
آن پاي نهد که سر نداردشرط است که بر بساط عشقت
آن مرغ پرد که پر نداردوين طرفه که در هواي وصلت
کس نه که بر او گذر نداردعشق تو چو چنبر اجل شد
کس دردي ازين بتر ندارددر درد توام، تو فارغ از من
کو جز تو کسي دگر نداردخاقاني از آن توست درياب