چشم دارم که مرا از تو پيامي برسد

شاعر : خاقاني

وز مي وصل تو لبم بر لب جامي برسدچشم دارم که مرا از تو پيامي برسد
گه‌گه از عشق توام دردي جامي برسدپخته و صاف اگر مي نرسد از تو مرا
هم به زنهار جفا از تو پيامي برسدگر رسولان وفا نامه نيارند ز تو
هم به سلامت بر من از تو سلامي برسدگر نه‌اي در بر من رغم ملامت گر من
ترسم اي دوست تو را پاي به دامي برسدبرگذر هست مرا ساخته صد دام حيل
گر به کويت نرسد هم به مقامي برسدعقلم آواره صفت مي‌بدود در پي تو
تا دل خاقاني از او بو که به کامي برسددر طلب وصل لبت گام زند همت من