نقش تو خيال برنتابد

شاعر : خاقاني

حسن تو زوال برنتابدنقش تو خيال برنتابد
آفاق جمال برنتابدچون روي تو بي‌نقاب گردد
آئينه خيال برنتابداز غايت نور عارض تو
يک عالم مال برنتابدگر بوس تو را کنند قيمت
ديوانه هلال برنتابدمنماي مرا جمال ازيراک
طبع تو محال برنتابداز بوسه سخن نرانم ايرا
صراف سفال برنتابدجان بر تو کنم نثار ني‌ني
مي‌دان که وبال برنتابدخاقاني را مکش چو کشتي