تا دل من دل به قناعت نهاد

شاعر : خاقاني

ملک جهان را به جهان بازدادتا دل من دل به قناعت نهاد
مصحف عزلت عوض آن نهاددفتر آز از بر من برگرفت
تاج کياني ز سر کيقبادخسرو خرسندي من در ربود
نيز حجابم نشود بود و بارنيز فريبم ندهد طمع و جمع
تا چه کند باشه‌ي چالاک، بادتا چه کند مرد خردمند، آز
رفت و مرا تجربه‌ها اوفتاداين همه هست و سبکي عمر من
هيچ کسي مردم و مردم نهادکافرم ار ز آدميان ديده‌ام
شو گهري دان که ز خورشيد زاداين نکت از خاطر خاقاني است