خاقانيا جواني و امن و کفاف هست

شاعر : خاقاني

بالاي اين سه چيز در افزاي کس نيافتخاقانيا جواني و امن و کفاف هست
کاين هر سه کيمياست به يک جاي کس نيافتچون هر سه داري از همه کس شکر بيش کن
که اکنون چارده سالش رسيده استبه ماه چارده مي‌ماند آن بت
به رنجي کز پي نه ماه ديده استمه نو کرد ماه چارده را
بدانستم که آن خط آشنا نيستخطي مجهول ديدم در مدينه
که جوزا نزد خورشيد سما نيستبر آن خط اولين سطري نبشته
که نزد پادشاه جز پادشا نيستبه جان پادشا سوگند خوردم
جواب اين سخن گفتن روا نيستچو خاقاني نداند کاين چه سر است