اين غر غرچه جغد دمن است

شاعر : خاقاني

نيست او را چو هماي اصل کريماين غر غرچه جغد دمن است
چون خروس است زناکار و ليمچون کلاغ است نجس خوار و حسود
هست چون طوطي غماز و نديمهست چون قمري طناز و وقح
چون غراب البين آرنده‌ي بيمچون عقاب الجور آرنده‌ي جور
هست بر کنگره‌ها کنگر ديمنيست در قصر شهان شاهين‌وار
هست هدهد لقب و کرکس خيمنيست طغرل شرف و عنقا نام
گاه چون شب‌پرک از تيم به تيمگه چو دمسيجک از شاخ به شاخ
مايه‌ي فسق چو عصفور مقيمرهبر ديو چو طاووس مدام
اوست چون باشه گه باد عقيمتا که خاقاني بلبل سخن است
تاش چون زاغ سيه گشت گليمبس که شد دشمن اين باز سپيد
سر او چون دم خطاف دو نيمزود بي‌نام به شمشير ملک