زهي عقد فرهنگيان را ميانه

شاعر : خاقاني

ميان پيشت اصحاب فرهنگ بستهزهي عقد فرهنگيان را ميانه
حلي بر جبين شباهنگ بستهعلي رغم خورشيد دست ضميرت
که جادو زبان را به نيرنگ بستهچنان جادوي بخل را بسته جودت
تب آز را پيش از آهنگ بستهکفت عيسي‌آسا به اعجاز همت
درون بس فراخ و سرش تنگ بستهدلت گوهر راز حق راست حقه
ببين گيسوي زلف در چنگ بستهسرايد نواي مديح تو زهره
که رگ بيست‌وچار است بر چنگ بستهفلک چنگ پشت است و ساعات رگ‌ها
ز مه طوق بر اسب شب‌رنگ بستهفرستادمت اسب و دستار و جبه
سياه است جبه ولي رنگ بستهسپيد است دستار ليکن مذهب
در عفو مگذار چون سنگ بستهبه دستار و جبه خجل سارم از تو
که بادي فرستادمت تنگ بستهمسيح آيتي من سليمانت کردم