راه بي پايان عشقت را نيابم منزلي

شاعر : خواجوي کرماني

قلزم پر شور شوقت را نبينم ساحليراه بي پايان عشقت را نيابم منزلي
نيست در شهر اين نفس بي‌جست و جويت محفلينيست در دهر اين زمان بي گفت و گويت مجمعي
چشم مستت مي‌زند هر لحظه تيغي بر دليمهر رويت مي‌نهد هر روز مهري بر لبي
لاله‌زاري گردد از خون دلم هر منزليچون کنم قطع منازل بي‌گل رخسار تو
بينم از دست سرشک ديده پايي در گليبر سر کوي غمت هر جا که پايي مي‌نهم
بوي گيسويت نمي‌يابم ز شاخ سنبليرنگ رخسارت نمي‌بينم ببرگ لاله‌ئي
يا سرايد در چمن مانند خواجو بلبليکي بدست آيد گلي چون آن رخ بستانفروز