راه بي پايان عشقت را نيابم منزلي شاعر : خواجوي کرماني قلزم پر شور شوقت را نبينم ساحلي راه بي پايان عشقت را نيابم منزلي نيست در شهر اين نفس بيجست و جويت محفلي نيست در دهر اين زمان بي گفت و گويت مجمعي چشم مستت ميزند هر لحظه تيغي بر دلي مهر رويت مينهد هر روز مهري بر لبي لالهزاري گردد از خون دلم هر منزلي چون کنم قطع منازل بيگل رخسار تو بينم از دست سرشک ديده پايي در گلي بر سر کوي غمت هر جا که پايي مينهم بوي گيسويت نمييابم ز شاخ سنبلي ...