الحق نه دروغ سخت زارم
شاعر : سنايي غزنوي
تا فتنهي آن بت عيارم | | الحق نه دروغ سخت زارم | امسال هنوز در خمارم | | من پار شراب وصل خوردم | تا با غم عشق يار غارم | | صاحب سر درد و رنج گشتم | قلاشترين روزگارم | | قتالترين دلبرانست | از ديده و دل در آب و نارم | | وز درد فراق و رنج هجرش | با درد و خيال و رنج يارم | | با حسن و جمال يار جفتست | بنگر که هميشه سازگارم | | با آتش عشق سوزناکش | شکر ايزد را که من سوارم | | گر منزل عشق او درازست | من بر سر گنج صدهزارم | | در شادي عشق او هميشه | چون موي تو هست روزگارم | | منگر تو بتا بدانکه امروز | گردد چو رخ تو خوب کارم | | فردا صنما به دولت تو | يک روز تو باش غمگسارم | | يک راه تو باش دستگيرم | چون خر به زنخ فرو گذارم | | تا چند سنايي نوان را | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}