باز افتاديم در سوداي تو

شاعر : سنايي غزنوي

از نشاط آن رخ زيباي توباز افتاديم در سوداي تو
زان که بنهاديم سر در پاي تودستمان گير الله الله زينهار
حلقه‌ي زلفين عنبرساي توباز ما را جاودان در بند کرد
عقل ما را لعل روح افزاي توباز کاسد کرد در بازار عشق
مردمي کن يک قدم باز آي توما دو صد منزل دوان باز آمديم
گر چه آگه نيستيم از راي توروي سوي عشق تو آورده‌ايم
نيکويي بر روي چون ديباي توبا ملاحت خود سراسر نقش کرد
آن دو چشم جادوي رعناي توباز ما را عالمي چون حلقه کرد
در پذيرش تا بود مولاي تومر سنايي را کنون تا جاودان