فضل يحياست بر ضعيف و قوي

شاعر : سنايي غزنوي

فضل يحياي صاعد هرويفضل يحياست بر ضعيف و قوي
که چو صدرست و ديگران چو رويپادشاه قضات و خواجه‌ي شرع
نيست جز صورت صراط سوياز صعود حيات و فضل دلش
محو شد نحو بوعلي نسويپيش ادراک خاطر علويش
قلب شيعي و قالب امويشعر و خطش ز نور و از ظلمت
تن يزيدي چراست جان علويشعر و خطش بديدم و گفتم
فلک و کوکب و رشيد غويگر نبودي بيان او که شدست
شدمي هم در آن زمان ثنويورنه از رنگ خط و معني شعر
پنجي و چاري و سه‌يي و دوييکي او ببرد ازين خادم
چون خس از باد خوي يافه دوياي که سنگ هنگ نيست ترا
کعبه‌ي کعبتين نه اي چه شويبه زيارت به سوي مشتي دون
از پي دين روا بود که رويبه هوا سوي کس نشايد رفت
سوي قارون رکاب مصطفوينخرامد به خاصه در معراج
کي رسد زال در کمال زويکي شوم چون تو گرچه گويم شعر
آهن از آهني و جو ز جويگر چه با زر و زندگي بشود
چون کند پشه‌اي در آب دويتا بود نطق جبرييل به جاي
زان که من چشم دردم و تو ضويمن به گرد تو خود نيارم گشت
سوي من با تواضع نبويگفتي آيم ميا که گر آيي
حنبلي‌وار در دهم بنويندي ينزل الله اندر شهر
به هوا بيني و هوس شنويکه دريغست گوش و چشم کرام