بيا که بي‌تو مرا کار بر نمي‌آيد

شاعر : سيف فرغاني

مهم عشق تو بي‌يار بر نمي‌آيدبيا که بي‌تو مرا کار بر نمي‌آيد
که جز به ياري تو کار بر نمي‌آيدمرا به کوي تو کاري فتاد، ياري ده
سگش چو گربه به ديوار بر نمي‌آيدمقام وصل بلند است و من برو نرسم
به بخت بنده به جز خار بر نمي‌آيداز آن درخت که در نوبهار گل رستي
از آن چو موي به يکبار بر نمي‌آيدچو شغل عشق تو کاري چو موي باريک است
بسي نشاندم و بسيار برنمي‌آيدبه آب چشم برين خاک در نهال اميد
که آنچه کاشته‌ام پار، بر نمي‌آيدسزد که مزرعه را تخم نو کنم امسال
که آن حديث به گفتار بر نمي‌آيدز ذکر شوق خمش باش سيف فرغاني
که آن به گفتن اشعار بر نمي‌آيدميان عاشق و معشوق بعد ازين کاري‌ست