ما گدايان بعد از اين از کار و بار آسوده‌ايم

شاعر : عبيد زاکاني

چون به روزي قانعيم از روزگار آسوده‌ايمما گدايان بعد از اين از کار و بار آسوده‌ايم
ما توکل کرده‌ايم از اعتبار آسوده‌ايمهرکسي بر قدر همت اعتباري کرده‌اند
ما قناعت کرده‌ايم و بر کنار آسوده‌ايمديگران در بحر حرص ار دست و پائي ميزنند
ترک مستي چون گرفتيم از خمار آسوده‌ايمدر پي مستي خماري بود و ما را وين زمان
حاليا ما چون عبيد از فخر و عار آسوده‌ايماهل دنيا فخر خود جويند و عار ديگران