آشکارا نهان کنم تا چند؟

شاعر : فخرالدين عراقي

دوست مي‌دارمت به بانک بلندآشکارا نهان کنم تا چند؟
بعد از آن ديده بر رخت افکنددلم از جان نخست دست بشست
زانکه نبود کسي تو را مانندعاشقان تو نيک معذورند
خواه راحت رسان و خواه گزندديده‌اي کو رخ تو ديده بود
گوش من نشنود ازين سان پنداي ملامت کنان مرا در عشق
با خيال تو کرده‌ام پيوندگرچه من دور مانده‌ام ز برت
ناظرم در تو دايم، اي دلبندآن چنان در دلي که پنداري
اي عراقي، خيال خيره مبندتو کجايي و ما کجا هيهات!