دوست ميدارمت به بانک بلند | | آشکارا نهان کنم تا چند؟ |
بعد از آن ديده بر رخت افکند | | دلم از جان نخست دست بشست |
زانکه نبود کسي تو را مانند | | عاشقان تو نيک معذورند |
خواه راحت رسان و خواه گزند | | ديدهاي کو رخ تو ديده بود |
گوش من نشنود ازين سان پند | | اي ملامت کنان مرا در عشق |
با خيال تو کردهام پيوند | | گرچه من دور ماندهام ز برت |
ناظرم در تو دايم، اي دلبند | | آن چنان در دلي که پنداري |
اي عراقي، خيال خيره مبند | | تو کجايي و ما کجا هيهات! |