اي عراقي، غير ياد او مکن

شاعر : فخرالدين عراقي

تا مگر ياد آيدت با ذاکراناي عراقي، غير ياد او مکن
ياد حق کن تا بماني جاودانبگذر اي غافل ز ياد اين و آن
در حقيقت نيستي ذاکر، بدانتا فراموشت نگردد غير حق
ذاکري، گرچه بجنباني زبانچون فراموشت شد آنچه دون است
تا کني ياد خود و سود و زيانخود نيابي چاشني ذکر دوست
شاهد مذکور گردي بي گمانچون ز خود وز ياد خود فازغ شوي
چون شود مذکور جانت را عيانبگذري از ذکر اسماء و صفات
نايدت ياد از دل و جان و روانذکر جانت را فراگيرد چنانک
در جمال لايزالي، بي‌نشانواله و مدهوش کردي آن نفس
خود کسي خود را نخواهد آن زمانهر چه خواهي آن زمان يابي ازو
بر کني دل را ز ياد اين و آناين چنين دولت نخواهي تو مگر
تا تو ياد آري ز يار و خان ومانياد نايد هيچ گونه حق تو را